کد خبر: 41403

مازیار لرستانی قبل از تغییر جنسیت؛ روایت تلخ عشق و بیماری

مازیار لرستانی قبل از تغییر جنسیت: روایت تلخ از بیماری، عشق و آرزوهای برآورده‌نشدنی

مازیار لرستانی قبل از تغییر جنسیت از عشق، بیماری و آرزوهای برآورده‌نشدنی صحبت می‌کند؛ روایت تلخ از زندگی و تلاش برای ماندگاری در دل مخاطبان.

مازیار لرستانی قبل از تغییر جنسیت: روایت تلخ از بیماری، عشق و آرزوهای برآورده‌نشدنی

همیشه نگران میانسالی و پیری بودم. از زمانی که در خانه پیشکسوتان زندگی می‌کردم، قهرمانان ذهن من همواره افراد مسن بودند. از کودکی هر وقت مادربزرگم به خانه‌مان می‌آمد، احساس می‌کردم خانه امن است و مشکلات حل می‌شود، هرچند کاری از دستش برنمی‌آمد. مردی که عاشقش بودم، سیزده سال از من بزرگ‌تر بود؛ شاید به همین دلیل است که قهرمان‌های ذهن من همیشه افراد میانسال هستند. شخصیت‌های اصلی در فیلمنامه‌هایم نیز همواره افراد میانسال‌اند. اگرچه عاشق کودکان هستم، اما پزشکان گفته‌اند به دلیل گستردگی بیماری‌ام هرگز نمی‌توانم بچه‌دار شوم. اکنون چند گربه دارم که با آن‌ها سرم گرم می‌شود. با خودم فکر می‌کنم هیچ تفاوتی بین بچه‌ام و کودکی که در زاهدان یا بلوچستان است، وجود ندارد. اگر بتوانم کاری ماندگار انجام دهم، شاید به درد آن کودک هم بخورد، و همه چیز را به این موضوع منوط کرده‌ام که چیزی برای انسان‌ها خلق کنم که همیشه باقی بماند. درباره ازدواج فکر نمی‌کنم، مگر در موارد بسیار استثنایی و زمانی که اتفاق خاصی بیفتد. البته واقعاً نمی‌خواهم، چون عشق در کنار فرد دیگر، نوعی حبس ابد است. من لر هستم و فرهنگ ما لرها ازدواج را بسیار مقدس می‌داند؛ یعنی به آسانی نمی‌توان گفت که اگر نشد، طلاق می‌گیرم. ما یا اصلاً ازدواج نمی‌کنیم یا اگر ازدواج کردیم، دیگر آن را رها نمی‌نماییم. ما از آن دسته نیستیم که به راحتی یک زندگی را ترک کنیم و با هر قیمتی روی آن پافشاری می‌کنیم. در حال حاضر به نسل جوان و بچه‌های ما عشق می‌ورزم و دلم می‌خواهد برای آن‌ها کاری انجام دهم، می‌خواهم تاثیرگذار باشم و در مسیر نسل جدید نقش مهمی ایفا کنم.

خرید رپورتاژ آگهی در پرمخاطب‌ترین رسانه‌ها (به‌صورت فوری و با تضمین قیمت)

دیدگاه شما
پربازدیدترین‌ها
آخرین اخبار