رابعه اسکویی از مهاجرت سخت و بازگشت پر احساس به تئاتر ایران
رابعه اسکویی: از مهاجرت ناخواسته تا بازگشت به صحنه تئاتر ایران؛ تجربهای سخت و پر از احساس
رابعه اسکویی از مهاجرت، چالشها و بازگشت به صحنه تئاتر ایران گفت و از تجربیات سخت و احساسات عمیق خود سخن گفت.

رابعه اسکویی اعلام کرد که مهاجرت او به منظور بازی نبوده بلکه قصد داشته است در حوزه تولید فعالیت کند. متأسفانه فردی که از ذکر نامش معذور است، در شرایطی ناگوار برای او حادثهای رقم زد و او را مجبور کرد طی سه سال تجربیات ناخوشایندی کسب کند. او افزود که حدود پنج ماه همکاریاش با آن گروه را قطع کرد و پس از درگیری شدید از کار کنارهگیری کرد.
در نشست عوامل نمایش «دایره گچی قفقازی»، اسکویی درباره تجربه مهاجرت خود سخن گفت و سیاوش خیرابی نیز درباره حضور در عرصه تئاتر و گزیدهکاری در عرصه تصویر صحبت کرد.
عوامل این نمایش به کارگردانی امیر دژاکام که در سالن اصلی مجموعه تئاتر شهر در حال اجرا است، نظرات خود را درباره این تجربه تئاتری بیان کردند.
اسکویی افزود که او و آقای دژاکام حدود سی سال است که یکدیگر را میشناسند و همیشه تمایل داشتند با هم همکاری کنند، اما این اتفاق نیفتاد. او پس از سالها، بار دیگر در سالن اصلی تئاتر شهر روی صحنه رفت و احساسات عمیقی داشت؛ آن را تجربهای خاص و پر از احساس توصیف کرد و گفت که پس از سالها توانسته است مجدداً به این فضا بازگردد.
او بیان کرد که علاقهمند است در گروهی حرفهای و جوان کار کند و از آموزشهای دورههای تحت نظر امیر دژاکام بهرهمند شده است. او همچنین از دانشآموختگی از زندهیاد سمندریان و آرزوی آموزش دیدن جوانان در این مسیر سخن گفت، هرچند که این فرصت برای همه فراهم نیست.
دژاکام نیز اشاره کرد که او و سمندریان حدود چهل سال است که شاگرد ایشان هستند و اسکویی هم در نقشهای کوچک «دایره گچی قفقازی» بازی کرده است. اسکویی اظهار داشت که پس از سالها، مجدداً در سالن اصلی تئاتر شهر روی صحنه رفت و احساس شادی و غرور کرد، زیرا این سالن برای او مانند مادر است.
او تأکید کرد که تئاتر زنده است و هر لحظه در آن، حس و حال متفاوتی تجربه میشود؛ بنابراین نمیتوان درباره آن به سادگی صحبت کرد. اسکویی در ادامه گفت که کار بازیگری را از تئاتر شروع کرده و سپس به تلویزیون و سینما رفته است.
در مورد نقش خود در «دایره گچی قفقازی»، اسکویی گفت که شخصیت او اغراقآمیز و کاریکاتوری است و باید در کل نقش مستتر باشد، هرچند در شرایط مختلف تفاوتهایی دارد. او نقش خود را دوست دارد و با آن زندگی میکند، حتی اگر بخشهایی از آن را حذف کرده باشند، معتقد است که اثرگذاری نقش مهم است.
دژاکام در رابطه با انتخاب این اثر گفت که پیش از این اجرای موفق و تأثیرگذاری از آن در ذهن است و این کار را با نگاه و قرائت خاص خودش اجرا کرده است. او مقاومت «گروشه» در این نمایش را برایش بسیار جذاب و آموزنده دانست و گفت که نباید از مقاومت دست کشید، بلکه باید بر ایمان و شناخت خود استوار ماند و ایستاد.
او همچنین تأکید کرد که اثرش را دوست دارد و هیچگاه نگران مقایسه با اجرای قبلی نبوده است، زیرا برداشت و فهم او از این اثر منحصر به فرد است و با دیگران متفاوت است. او در مورد انتخاب بازیگر نقش «گروشه» توضیح داد که به دلیل سابقه و شناختش، النا امیدی را برای این نقش در نظر گرفته است و این تصمیم به خواست تهیهکننده نبوده بلکه بر اساس نظر خودش بوده است.
اسکویی در ادامه گفت که دژاکام دوستانش را برای این کار دعوت کرده است و او به عنوان دوست سی سالهاش، در کنار او است. دژاکام هم تأکید کرد که او تئاتر را به تجارت ترجیح میدهد و شعارش این است که تئاتر را بدون هدف اقتصادی میسازد.
او درباره چالشهای اقتصادی تئاتر و فشارهای مالی صحبت کرد و گفت که هزینه تولید در سالن اصلی تئاتر شهر بالا است و فروش گیشه پاسخگوی هزینهها نیست. بنابراین، گروه مجبور است از ایدهآلهای خود در طراحی، لباس و سایر بخشها صرفنظر کند، اما باید بر حفظ کیفیت اثر تأکید کرد.
دژاکام معتقد است که راههای زیادی برای کاهش هزینهها دارد و میداند چگونه کارها را با کمترین هزینه انجام دهد. او همچنین تأکید کرد که در کنار شاگردان مستعد، کار میکند و اگر کسی توانایی لازم را نداشت، در کار باقی نمیماند، حتی اگر رابطه دوستانه باشد.
در پایان، اسکویی اظهار داشت که همچنان علاقهمند به بازی در تئاتر است و این هنر را زندگی میداند. او قدر دژاکام و دیگر اساتید را میداند و بر اهمیت حمایت از جوانان و فرصت دادن به آنها تأکید کرد. همچنین، درباره تجربه مهاجرت خود گفت که در ابتدا قصد مهاجرت نداشت بلکه برای کار تولید رفته بود، ولی در آن شرایط ناگوار قرار گرفت و مجبور شد سه سال را در آن وضعیت بگذراند. او با ذکر اینکه پس از این دوران، به ایران بازگشته و در وطنش بازی میکند، افزود که این تجربه برایش سخت و دشوار بود، اما او را قویتر کرد و ارزشهای زندگی را به او آموخت.