برترین هیولاهای سریالهای ترسناک که جاودانه شدند
بهترین هیولاهای سریالهای ترسناک که در ژانر وحشت جاودانه شدند
برترین هیولاهای سریالهای ترسناک که در ژانر وحشت جاودانه شدند، از جلوههای ویژه تا بازیگری تاثیرگذار، نقش کلیدی در ایجاد ترس و جذابیت دارند.

هیولاها موجوداتی خیالی هستند که اغلب در ژانرهای وحشت و علمی-تخیلی دیده میشوند. چه در قالب فیلم و چه در سریال، حضور یک یا چند هیولا میتواند عنصر جذابیت داستان را افزایش دهد. در این میان، سریالهای آنتولوژی فرصت بیشتری برای تنوع و خلاقیت در طراحی هیولاها دارند، چرا که با رویکردی به نام «هیولای هفته» در هر قسمت یا فصل، داستانهایی با موضوعات متفاوت و هیولاهای متنوع روایت میکنند. نکته مهم در این زمینه، خلاقیت بینظیری است که در طراحی این موجودات به کار رفته است و مانع از تکراری و خستهکننده شدن آنها میشود. یک هیولای ماندگار یا با جلوههای ویژه چشمنواز خلق میشود یا با بازیگری درخشان و تاثیرگذار جاودانه میگردد.
اگرچه هیولاها بیشتر با ژانر وحشت مرتبط هستند، اما در بسیاری از ژانرهای تلویزیونی نیز حضور دارند. آثار فانتزی اغلب حاوی حداقل یک هیولای فراموشنشدنی هستند، که گاهی در نگاه اول ترسناک و هولناکاند و گاهی با چهرهای مهربانتر و دوستانه، محبوبیت خاصی پیدا میکنند. در ادامه، برترین هیولاهای سریالها را معرفی میکنیم که از جنبههای مختلف منحصر به فرد بوده و در حافظه جمعی تماشاگران ماندگار شدهاند.
20. شخصیتهای جایگزین در سریال سوپرنچرال (Supernatural)
افسانهی بچههای جایگزین یکی از ستونهای اصلی فولکلور اروپا است و روایتهایی ترسناک را در بر میگیرد که در آن کودکان توسط پریان ربوده میشوند و جای آنها را موجودی شبیه کودک، اما در واقع هیولایی زشت و کریه، میگیرد. در سریال سوپرنچرال، این بچههای جایگزین به عنوان قدرتمندترین موجودات معرفی میشوند و داستان آنها با جزئیات جدید و گستردهتر روایت میشود تا تبدیل به کابوسی فراموشنشدنی گردد. تصویر کردن هیولاهای کودکنما یکی از دشوارترین چالشهای ژانر وحشت است، اما این موجودات آنقدر ترسناک و تکاندهنده تصویر شدهاند که تماشاگر را به شدت تحت تأثیر قرار میدهند.
19. گرملین در مجموعه تلویزیونی منطقه نیمهروشن (The Twilight Zone)
گرملین در سریال «منطقهی نیمهروشن» نمادی عینی از یک ترس جمعی است. تصور کنید که با موجودی ترسناک آشنا باشید، اما اطرافیانتان حرفتان را باور نکنند. یکی از اپیزودهای مشهور این مجموعه، «کابوس در ارتفاع 20 هزار پایی» که در سال 1963 پخش شد، یکی از دلهرهآورترین قسمتها است. در این داستان، ویلیام شاتنر نقش مسافری به نام رابرت ویلسون را بازی میکند که معتقد است پروازش به فاجعهای بزرگ منجر خواهد شد، اما اطرافیانش او را فقط یک خیالپرداز دیوانه میدانند.
این اپیزود به شکلی بینظیر، ترس از پرواز را به تصویر میکشد و به قدری تاثیرگذار است که دو بار بازسازی شده است. با این حال، هیچکدام از این نسخهها نتوانستهاند به اندازه نسخهی اصلی، حس ترس و اضطراب را منتقل کنند؛ بهویژه به دلیل پایانبندی مبهم و شوکآور آن. در خلق گرملین، «منطقهی نیمهروشن» از جلوههای عملی بهره برد، هرچند این جلوهها در برابر فناوریهای امروزی ممکن است رنگ ببازند، اما موجودی که ساخته شد، چیزی فراتر از یک هیولا بود؛ نمادی از ترسهای عمیقتر و پنهانتر در روان انسان.
ایکهورست در مجموعه تلویزیونی دگردیسی (The Strain)
توماس ایکهورست در سریال دگردیسی ممکن است در نگاه اول شبیه یک فرد معمولی به نظر برسد، اما در واقع نمایانگر چیزی بسیار ترسناکتر است. این مرده متحرک که از حزب نازی است، ایدئولوژی فاشیستیاش را به دنیای امروزی وارد میکند، همراه با ارتشی از خونآشامها و عادتی عجیب و بیمارگونه که شامل خوراندن آناناس به قربانیان قبل از بلعیدنشان است. بازی فوقالعاده ریچارد زامل، این شخصیت را به کابوسی زنده تبدیل میکند که هم در قالب نگهبان یک اردوگاه مرگ و هم به عنوان یک خونآشام شیطانی ظاهر میشود.
هیولای سانی در قسمتهای مختلف مجموعه انیمیشنی «عشق، مرگ و رباتها» (Love, Death & Robots) حضور دارد.
در قسمت نبرد سانی (Sonnie’s Edge) از مجموعه عشق، مرگ و رباتها، هیولاهای قدرتمند وارد مبارزاتی میشوند که به نوعی نسخهای خشنتر و بیرحمتر از پوکمون (Pokémon) است. این موجودات توسط اپراتورهایشان به طور مستقیم کنترل میشوند و در میدان نبرد تا پای جان مبارزه میکنند، جایی که سانی ظاهراً برتری مرموزی نسبت به رقبایش دارد. این هیولاها زبان نمیگشایند و بیشتر شبیه حیواناتی هستند که با دستکاریهای ژنتیکی به سلاحهایی کشنده تبدیل شدهاند.
در مقایسه با حریف قدرتمند اما زمختش، هیولای سانی ظریف و چابک است و در لحظهی آخر پیروزی را از آن خود میکند. کلید این برتری در یک سخنرانی ترسناک نهفته است که هیولا با صدای خود سانی آن را بیان میکند. این قسمت، معرفی رسمی مجموعه کوتاه و جذاب عشق، مرگ و رباتها بود و پیچشهای دلهرهآورش باعث شد نبرد سانی هنوز هم یکی از قسمتهای بهیادماندنی این سریال باقی بماند.
16. اژدهایان در مجموعه تلویزیونی بازی تاج و تخت (Game of Thrones)
اگرچه اژدهایان عموماً جزو خلاقانهترین و برترین هیولاهای سریالها محسوب نمیشوند، اما در بازی تاج و تخت نقش اساسی ایفا کردند. این در حالی است که سریال بازی تاج و تخت سبک و سیاق این رسانه را برای همیشه تغییر داد. بودجهی عظیم این پروژه بیشتر در طراحی خیرهکنندهی اژدهایان تجلی یافت و این موجودات به تدریج به محور اصلی دنیای داستانی تبدیل شدند. میراث این نقشآفرینی در مجموعهی خاندان اژدها (House of the Dragon) ادامه یافت و با شکوهی نوین گسترش پیدا کرد تا جایگاه اژدهایان در فرهنگ عامه تثبیت شود.
15. ویبورا دورادا در نقش در سریال گریم (Grimm)
سریال گریم پر از هیولاهای قدرتمند است، اما ویبورا دورادا مانند یک سلاح زیستی زنده، سطح خطر داستان را افزایش میدهد. این موجود، که از اساطیر آزتک الهام گرفته، توانایی تغییر شکل از انسان به مار را دارد. اگرچه در تنها یک قسمت ظاهر میشود، اما تفاوتش با سایر وسنها کاملاً مشهود است. ویبورا دورادا بیشتر شبیه یک ایزد است تا یک هیولا. ممکن است با سایر موجودات این سریال به تدریج راحتتر شویم، اما ویبورا دورادا همچنان ابهت و رمز و راز خود را حفظ میکند و نشان دهنده قدرتی فرا انسانی است.
14. نقش زامبیها در مجموعه تلویزیونی مردگان متحرک (The Walking Dead)
زامبیها از هیولاهای کلاسیک ژانر وحشت محسوب میشوند، اما به دلیل تنوع در نحوه استفاده از آنها برای ایجاد ترس و تهدید، به پدیدهای مهم تبدیل شدهاند. با پیچیدهتر شدن شخصیتها، زامبیها به حرکت گروهی و تهدیدی ملموس تبدیل شدند که میتوان آن را دید، شنید و حتی بوی آن را حس کرد. در سریال، انواع مختلفی از زامبیها وجود دارد، اما نمونههای اصلی هنوز هم نمادین هستند و نقش مهمی در احیای مجدد ژانر وحشت بازی کردهاند.
کیکیمورا در مجموعه تلویزیونی ویچر (The Witcher) حضور دارد.
در سریال ویچر، کیکیمورا نماد یکی از ترسناکترین عناصر ترس انسان، یعنی عنکبوتها، است. اغلب هیولاهای سریالها از ترسهای آشنا و عمیق انسانها الهام میگیرند و کیکیمورا با بهرهگیری از ترس ما نسبت به موجودات مخفی در آب، بعد جدیدی از ترس را به داستان اضافه میکند. این مواجهه یکی از بهترین و مهیجترین نبردهای هیولایی در سریال ویچر است و اولین موجودی است که گرالت با آن روبهرو میشود.
کلیککنندگان در سریال آخرین بازمانده از ما (The Last of Us)
آخرین بازمانده ما از یک ارگانیسم واقعی بهره میبرد تا نوعی زامبی خلق کند که به کابوسی فراموشنشدنی تبدیل میشود. کلیکرها ترکیبی کامل از ترس جسمانی شدید و واقعگرایی هستند، و چهرههایشان پوشیده از قارچ، تصویری همزمان منزجرکننده و باورپذیر به وجود میآورند. قارچ کوردیسپس در دنیای واقعی وجود دارد، اما در این سریال اثرات آن بر انسانها به تصویر کشیده شده و موجوداتی خلق میکند که با صدایی خاص حرکت میکنند و قبل از حمله، صدای ترسناکی از خود منتشر میکنند.
کانی در سریال انیمیشنی دهنگشاد (Big Mouth)
تمام هیولاها برای ترساندن ساخته نشدهاند و کانی یکی از نمونههای بارز این حقیقت است. سریال دهنگشاد با ترکیبی از شوخیهای طنزآمیز و دیدگاههای غیرمنتظره، داستان گروهی از نوجوانان در مواجهه با چالشهای بلوغ را روایت میکند. کانی نه تنها دارای دیالوگهای بامزه و ماندگار است، بلکه یکی از بهترین طراحیهای شخصیت در میان تمامی هیولاهای این سریال محسوب میشود.
۱۰. شخصیتهای موجود در سریال منشا (From)
ما به طور طبیعی از موجوداتی که شباهتی به انسان دارند اما در واقع موجودی متفاوت هستند، احساس ترس میکنیم. برخلاف بسیاری از هیولاهای معروف تلویزیونی که شباهتی به حیوانات دارند، سریال منشا با دقتی ترسناک و ظریف، حس ترس را برمیانگیزد. این موجودات قبل از حمله ظاهر عادی دارند، اما لبخندهای غیرطبیعی و عریض آنها و حالتهای چهرهشان به شدت آزاردهنده است. منشا یکی از سریالهای ترسناک کمتر شناختهشده ولی بسیار تاثیرگذار است، و هیولاهای آن بیتردید بخش برجسته و جذاب داستان هستند.
9. تونباک در سریال ترس (The Terror)
تونباک، هیولای ترس در سریال، روح خرس قطبی است که چهرهای بسیار شبیه به انسان دارد و حضورش در طول سریال، فضایی ترسناک و سایهوار ایجاد میکند. ظاهر این هیولا با هیچ یک از هیولاهای دیگر که تاکنون ذکر شدهاند قابل مقایسه نیست و طراحی آن به گونهای است که در ذهن بیننده نقش میبندد، به طوری که حتی پس از دیدن صحنههای بسیار ترسناک دیگر سریال، همچنان در خاطرهها باقی میماند.
پری دندان در سریال شبکه صفر (Channel Zero)
یکی از ترسهای رایج انسان، از دست دادن دندانها است و هیولای پری دندان در سریال شبکه صفر این ترس را به تصویر واقعی تبدیل میکند. این موجود ساکت، نمادین و تازهوارد در دنیای ترس است که به آرامی حرکت میکند و تمام بدنش از دندانهای انسان ساخته شده است. شبکه صفر پر است از صحنههای ترسناک و وحشتآور، اما پری دندان در میان آنها بهعنوان نماد خاص و فراموشنشدنی باقی میماند.
جناب آقایان، در سریال بافی، قاتل خونآشامها (Buffy The Vampire Slayer)
سریال بافی، قاتل خونآشامها، اغلب از فرمول هیولای هفته قبل بهره میبرد؛ روشی که اجازه میداد هم خلاقانه باشد و هم ترسناک. اپیزود هیس (Hush) نمونهای بارز از این ترکیب است و واقعاً یک شاهکار محسوب میشود، جایی که موجوداتی به نام آقایان محترم معرفی میشوند. این هیولاهای شناور در سانیدیل پرسه میزنند و صداها را میربایند. آقایان محترم بدون شک ترسناکترین هیولاهای در دنیای بافی هستند و این اپیزود پس از سالها هنوز هم بسیار جذاب و تاثیرگذار باقی مانده است.
فلوکمن در مجموعه تلویزیونی پروندههای مجهول (The X-Files) حضور دارد.
بهترین قسمتهای سریال پروندههای مجهول همواره با فرمول مشخص هیولای هفته شناخته میشوند و حتی بازیگران سریال نیز هیولاهای محبوب خود را داشتند. یکی از هیولاهای مورد علاقه دیوید دوکاونی، موجودی ترکیبی از انسان و کرم انگل به نام فلوکمن بود که قربانیانش را از طریق سیستم فاضلاب شکار میکرد. این هیولا یکی از نمادینترین و بهیادماندنیترین هیولاهای سریالها است که با شجاعت و مقاومت بینظیر، به طرز شگفتآوری جانسخت و تقریباً نابودنشدنی است و آنقدر محبوب شد که در کمیکبوکهای پروندههای مجهول نیز دوباره ظاهر شد.
پنیوایز در مجموعه تلویزیونی آن (It)
بدون شک، پنیوایز یکی از مهمترین عوامل شکلگیری ترس جهانی از دلقکها محسوب میشود. او برای اولین بار در نسخه تلویزیونی رمان استیون کینگ ظاهر شد و بازیگرانی مانند تیم کِری و بیل اسکارسگارد در نقش او، توانایی خود را در به تصویر کشیدن این شخصیت شرور و تغییرشکلدهنده ثابت کردند. دیالوگهای ترسناک و ظاهر دلقکمانند و مرعبانگیز پنیوایز باعث شد تا او به یکی از نمادینترین و برترین هیولاهای دنیای سریالها بدل شود و جایگاهی همیشگی در ذهن مخاطبین پیدا کند.
4. براگ در مجموعه تلویزیونی پیشتازان فضا (Star Trek)
اگرچه تاکنون در فهرست بهترین هیولاهای سریالها، نام موجودات قابل لمس و ملموس را بردهایم، اما براگ در پیشتازان فضا تفاوتی اساسی دارد و بیشتر از سایرین ترسناک و ماندگار است. براگ یک جمعیت کندویی ذهن است که هویت فردی هر موجودی که با آن روبهرو میشود را محو میکند. این موجود در سریال پیشتازان فضا هرگز به طور کامل شرح داده نمیشود و همین رمزآلودگی، آن را به تهدیدی مرگبارتر از بسیاری دیگر از هیولاها تبدیل میکند.
3. دموگورگن در مجموعه تلویزیونی «چیزهای عجیب»
دموگورگن ریشه در هیولایی دارد که در بازی رومیزی سیاهچالهها و اژدهایان (Dungeons & Dragons) ظاهر میشود، اما با ماندگاری در سریال پدیدهساز «چیزهای عجیب» به یکی از هیولاهای معاصر شناختهشده تبدیل شد. شکل نیمهانسانی آن، همراه با صورت گلبرگیمانند و دهانی که ناگهان باز میشود، از همان نگاه اول، شوکآور است. با این حال، هنگام بازبینی مجدد سریال «چیزهای عجیب»، جزئیات بیشتری درباره دموگورگن فاش میشود که ترس و وحشت از این موجود ترسناک را دوچندان میکند.
پیکاچو در مجموعه تلویزیونی پوکمون
واژهی پوکمون در اصل به معنای هیولاهای جیبی است و پیکاچو آنقدر شهرت یافته است که حتی افرادی که هرگز سریال را تماشا نکردهاند، او را میشناسند. اگرچه بازیهای ویدیویی پوکمون طرفداران زیادی داشتند، اما زمانی که این شخصیتها وارد دنیای سریالها شدند، مجموعه با حضور کاراکترهای محبوبی مانند پیکاچو به شدت محبوبیت یافت. این موش برقی کوچک، بدون شک یکی از بامزهترین و در عین حال ماندگارترین هیولاهای تلویزیونی محسوب میشود.
دالکها در مجموعه تلویزیونی دکتر هو
دالکها بدون شک یکی از برترین هیولاهای سریال دکتر هو محسوب میشوند، زیرا کاملاً جوهرهی هیولا بودن را در خود دارند. با ظاهری شبیه تانک و بازوهای متحرک، نمادی از نفرت ناب فاشیسم هستند. صدای فلزی و ترسناک آنها، همراه با فقدان کامل احساسات انسانی، دالکها را به دشمنانی ترسناک و فراموشنشدنی تبدیل کرده است.
در طول پخش سریال، دکتر هو بسیاری از هیولاها را معرفی کرده است، اما دالکها همواره در ذهن تماشاگران باقی ماندهاند و به عنوان یکی از شروران ماندگار و محبوب سریال شناخته میشوند. در نسخهی بازسازی شده، سازندگان با ریسک بزرگ، اقدام به طراحی مجدد دالکها کردند و برای هر کدام شخصیتهای فردی قائل شدند. این تغییر، اگرچه میتوانست منجر به شکست شود، اما با موفقیت همراه بود و دالکها همچنان به عنوان هیولایی قدرتمند و ترسناک باقی ماندهاند.