کمند امیرسلیمانی: از سیلی خوردن و بیسوادی تا شهرت در سریال ناریا!
گزاره۲۴: شخصیت آذر در سریال «پدرسالار» با روحیه سرکش و نگاه جسورانهاش، همچنان در یادها مانده است و کمند امیرسلیمانی را به عنوان نماد این نقش ماندگار ساخته است.

آذر، عروس جوان و سرکش سریال محبوب پدرسالار، همچنان برای طرفدارانش همان فرد قدیمی با همان نام و نشان است. اگرچه کمند امیرسلیمانی در سالهای اخیر نقشهای متنوعی ایفا کرده، اما نقش آذر در ذهن بسیاری از مردم ماندگار و به یادماندنی باقی مانده است؛ شخصیتی که با جدیت مقابل پدرشوهر سختگیرش ایستاد و جذابیت داستان سریال را افزایش داد. هنوز هم بسیاری او را به همان اسم صدا میزنند.
کمند امیرسلیمانی در سن 7 سالگی وارد دنیای بازیگری شد. زندگی در خانوادهای هنرمند، فرصتهای زیادی برای پیشرفت او فراهم کرد و این مسیر را هموار ساخت. او هنوز هم خاطرات گذشته را دوست دارد؛ خاطراتی که با کودکیاش گره خورده و همبازیان دوران کودکیاش، لیلا حاتمی و پسر جمشید مشایخی، در ذهنش زنده هستند. او از اولین دستمزد 7 هزار تومانیاش و پیانویی که با همان مبلغ خرید، صحبت میکند.
در دوران کودکی، وقتی 9 ساله بود، اولین بار دیده شد. در برنامهای کودکانه با پدرش بازی کرد و پس از بازدید از کاخ سعدآباد، معلمانی که او را دیدند، با عصبانیت به صورتش سیلی زدند و پرسیدند که آیا در آن برنامه تلویزیونی بازی میکند یا نه. این اتفاق برای او بسیار سخت بود و به خانه برگشت و ماجرا را برای پدرش تعریف کرد. پدرش به او گفت که بازیگری همین است و باید تحمل کند. چند سال بعد، در یک پروژه با پدرش همبازی شد و خاطرات آن روزها در ذهنش باقی مانده است.
در دورهای احساس کرد نیاز دارد وارد حرفهای دیگر شود، بنابراین عکاسی را آغاز کرد و حالا استودیویی برای خانمها راهاندازی کرده است؛ محیطی امن و راحت برای آنان. عکاسی برای او کار هیجانانگیز و لذتبخش است.
وقتی اولین بار بازی کرد، تنها 7 سال داشت. علاقهاش به بازیگری از همان دوران کودکی شکل گرفت، هرچند در آن زمان نمیدانست چرا این مسیر را انتخاب کرده است. او و دوستانش، لیلا حاتمی و سام مشایخی، در تئاترهای کودکانه فعالیت میکردند و او از مدرسه به تمرین تئاتر میرفت. پس از دیدن یک تئاتر نوشته نادر ابراهیمی، کارگردان او را دید و از پدرش خواست که او را برای نقش در آن تئاتر انتخاب کند، اما پدرش مخالفت کرد. خانوادهاش در آن زمان وضعیت اقتصادی خوبی نداشتند، اما مادرش اصرار داشت که بازیگری در خون او است و باید فرصت داده شود. در نهایت، او در آن تئاتر بازی کرد و از همان ابتدا، خانوادهاش او را مستقل تربیت کردند. خاطرات سفرهای خانوادگی و تمرینهای شبانه، بخشی از زندگی حرفهای او را تشکیل دادند.
در اولین اجرای تئاتر، حتی با تب 40 درجه، به خاطر تعهد، شرکت کرد و یاد گرفت که بیماری نباید مانع کار شود. اولین دستمزدش، 7 هزار تومان بود که با کمک پدرش، توانست پیانویی بخرد. او از همان ابتدا به بازیگری فکر میکرد، اما در عین حال، علاقهمند به پزشکی بود و قصد داشت در این رشته تحصیل کند. پس از مدتی، تصمیم گرفت رشته هنر را دنبال کند و در دانشگاه، همان رشته را ادامه داد.
در سن کم، بدون سواد خواندن و نوشتن، وارد دنیای بازیگری شد. در یکی از اجراهای مهم، جای یکی از بازیگران اصلی بازی کرد و این تجربه برایش بسیار ارزشمند بود. او هرگز از بازیگری ترسی نداشت و به خاطر علاقهاش، این مسیر را ادامه داد.
پس از پخش سریال پدرسالار، واکنشهای مردم به او بسیار مثبت بود. هنوز هم، پس از ۱۸ سال، او را با نقش آذر میشناسند و با همان نام صدا میزنند. واکنشهای مردم، اگرچه گاهی آزاردهنده است، اما برای او لذتبخش است. او معتقد است بازیگری شغلی است که باید بتواند پس از پایان کار، آن را کنار بگذارد و زندگی عادیاش را ادامه دهد. او در زندگی روزمره، ساده و طبیعی است؛ سوار اتوبوس میشود، در مترو رفت و آمد میکند و در بازار تجریش قدم میزند. این رفتارهای طبیعی، نشاندهنده ارتباط نزدیک او با مردم است و از این رو، احساس میکند باید همجنس و همسطح مردم باشد. پدرش، رفتار او را در این زمینه تأثیرگذار دانسته و معتقد است که او از مردم بودن خسته نمیشود.