کد خبر: 40144

سعید پیردوست در بیمارستان؛ نماد نسل قدیم سینمای ایران

سعید پیردوست بازیگر فیلم گوزن‌ها و نماد نسل قدیم سینمای ایران در بیمارستان؛ خاطرات، نقش‌ها و وضعیت کنونی

سعید پیردوست بازیگر نماد نسل قدیم سینمای ایران در بیمارستان، خاطرات نقش‌های ماندگار و وضعیت کنونی‌اش در هاله‌ای از غم و فراموشی.

سعید پیردوست بازیگر فیلم گوزن‌ها و نماد نسل قدیم سینمای ایران در بیمارستان؛ خاطرات، نقش‌ها و وضعیت کنونی

تصویر سعید پیردوست در فیلم گوزن‌ها هنوز در ذهنم نقش بسته است؛ مردی با پیراهن خانگی و چهره‌ای نگران و پریشان، که نگران کبوترهایش بود. کبوترهایی که مأموران شهربانی آنها را مصادره کرده بودند و او با لحنی درمانده، گویی بخشی از وجودش را به گرو گرفته بودند، به کلانتری مراجعه کرده بود. آن صحنه برای من همیشه فراتر از یک نقش فرعی بود؛ نمادی از انسان‌هایی که زندگی‌شان ساده، بی‌صدا و پر از اضطراب‌های کوچک و بزرگ است.

گوزن‌ها و آن فردی که کفترباز است و حال و روز خوبی ندارد

پیردوست برای بسیاری از ما با همین تصویر آغاز شد. هرچند پیش از آن در فیلم قیصر مسعود کیمیایی نقش کوتاهی ایفا کرده بود، اما در همکاری‌های بعدی با کیمیایی، کم‌کم چهره‌اش در ذهن علاقه‌مندان سینما تثبیت شد؛ از فیلم‌هایی مانند تیغ و ابریشم گرفته تا رد پای گرگ. او جزو آن دسته بازیگرانی است که همواره در سایه قهرمانان اصلی قرار داشتند، اما حضورش آن‌قدر طبیعی و تاثیرگذار بود که بدون او، صحنه‌ها چیزی کم داشتند.

سال‌ها پس، نسل جدید پیردوست را در قالب دیگری شناختند: در سریال‌های کمدی مهران مدیری مانند پاورچین و نقطه‌چین. این بار او را نه به عنوان مردی دل‌نگران و خسته، بلکه به عنوان کارمندی ساده‌دل دیدند که همواره مورد چاپلوسی یا سر به سر گذاشتن دیگران قرار می‌گرفت. این شخصیت نمادی از فرهنگی شد که در بسیاری از ادارات و سازمان‌ها رواج دارد؛ فرهنگی که هنوز هم در ذهن بسیاری زنده است. جالب است که صحنه‌های او هنوز در شبکه‌های اجتماعی محبوبیت دارد، و این نشان می‌دهد که برخی تیپ‌ها حتی پس از گذشت زمان، بیش از آن‌چه تصور می‌رود، ماندگار می‌مانند.

سعید، دوست مسعود و بچه‌های منطقه‌ی پایین شهر

با وجود این، نباید فراموش کرد که پیردوست بیش از هر چیز به سینما وفادار است و رابطه دیرینه‌اش با مسعود کیمیایی بخش مهمی از مسیر حرفه‌اش را تشکیل می‌دهد. او هرگز در قالب ستاره ظاهر نشد، اما همواره جزو بدنه‌ی اصلی سینما باقی ماند؛ همان بازیگرانی که در قاب پوسترها کمتر دیده می‌شوند، اما نقششان در استمرار و غنای روایت‌ها بی‌بدیل است.

این روزها اما خبرها درباره او حال و هوای متفاوتی پیدا کرده است. سعید پیردوست به دلیل مشکلات قلبی در بیمارستان بستری شده و خانواده‌اش، به ویژه دخترش، از مردم خواسته‌اند برای سلامتی او دعا کنند. آنچه بیش از همه ناراحت‌کننده است، بی‌توجهی رسانه‌ها به چنین خبرهایی است. گویی بازیگران نقش‌های فرعی حتی در لحظات بیماری و ضعف هم در حاشیه قرار دارند و از دیده‌ها پنهان می‌مانند.

پیردوست نمادی از نسلی است که در محله‌ای خاص و در فضای خاصی بزرگ شد؛ همان نسلی که مسعود کیمیایی، اسفندیار منفردزاده، فرامرز قریبیان و احمدرضا احمدی را در دل خود داشت. نسلی که با هم وارد عرصه‌های سینما، موسیقی و ادبیات شدند و به بخش مهمی از تاریخ فرهنگی ایران بدل گشتند. اما اکنون یکی پس از دیگری در حال رفتن هستند؛ از این چرخ زمانه، غم و اندوه بر دل ما می‌نشیند، چه عشقی داشتیم در روزهایی که این گردونه نمی‌چرخید!

دیدگاه شما
پربازدیدترین‌ها
آخرین اخبار