انتقام هنر: عزتالله انتظامی و پیشپرده سیاسی در ۱۳۲۵
عزتالله انتظامی در سال ۱۳۲۵ با مجوز ساختگی، پیشپردهخوانی سیاسی و انتقادی انجام داد و پس از هجوم پلیس، کتک خورد و زندانی شد
عزتالله انتظامی در سال ۱۳۲۵ با مجوز ساختگی پیشپردهخوانی سیاسی و انتقادی انجام داد و پس از هجوم پلیس زندانی شد.

پیشپردهخوانی، نوعی اجرای کوتاه و فکاهی یا طنزآمیز بود که در دهههای ۲۰ و ۳۰ شمسی در تماشاخانههای تهران و برخی شهرستانها رایج بود. این اجراها، معمولاً قبل از نمایش اصلی یا در فاصله بین دو پرده نمایش، همراه با موسیقی اجرا میشدند و نقش مهمی در سرگرمی تماشاگران داشتند. یکی از معروفترین پیشپردهخوانان تهران قدیم عزتالله انتظامی بود که در عرصه بازیگری ایران شهرت فراوان داشت.
او سالها پیش در گفتوگویی با خسرو شهریاری که در کتاب «پس پشت سحر» منتشر شده است، خاطرات جالبی از این هنر نقل میکند.
انتظامی در این باره میگوید:
«مضمون پیشپردهها معمولاً به موضوعاتی مربوط میشد که درباره ویژگیهای افراد فرنگرفته، یا حتی کسانی که هنوز فرنگ نرفته اما تحت تأثیر فرهنگ غرب قرار گرفته بودند، صحبت میکرد. همچنین موضوعاتی مانند مشکلات خانوادگی، دعواهای مادر و عروس، دردسرهای ازدواج، روابط زن و شوهر، عشقهای سطحی، و هجو عناصر مدرن تمدن در آنها مطرح میشد. این موضوعات در قالب طنز و انتقادهای اجتماعی و سیاسی روز تبلور مییافتند. هر تماشاخانه برای خود خوانندهای داشت که مردم گاهی صرفاً به خاطر او یا پیشپردهخوان خاصی به تماشاخانه میآمدند.
متن این پیشپردهها ابتدا باید مجوز میگرفت. این مجوز به این صورت صادر میشد که پیشپرده را روی کاغذ مینوشتیم یا تایپ میکردیم و آن را به دفتر سانسور تحویل میدادیم، که خانمی آمریکایی به نام میس کوک در وزارت کشور مسئول آن بود.
در آنجا، پیشپرده بدون موسیقی برایش خوانده میشد و پس از تایید، یعنی زمانی که تند و انتقادی نبود، مهر تایید به پای ورقه میزدند که نشاندهنده مجوز اجرا بود.
من علاقهمند بودم که پیشپردههای سیاسی و انتقادی بخوانم و به این طریق احساسات درونیام را بروز دهم. شیوهای برای فرار از سانسور پیدا کردم. در اتاق میس کوک حاضر میشدم، ورقهای که متن پیشپرده روی آن نوشته شده بود، در دست داشتم و شروع به شوخی میکردم. آن قدر در اتاق میماندم تا میس کوک برای کاری از اتاق خارج شود، و من بلافاصله مهر اجازه را برداشته و روی چند ورقه سفید مینوشتم. بعد، متن پیشپردهها را روی این ورقههای مهر شده مینوشتم. وقتی مأمور تماشاخانه برای بررسی اجازهنامه میآمد، آن را نشان میدادم، و اگر نسبت به تندی مطالب اعتراض داشت، مهر اجازهنامه آن را خاموش میکرد.
یکی از پیشپردههایی که برای ما داستان شد، به نام «بهشت برین» بود که در زمان نخستوزیری قوامالسلطنه ساخته شده و روی آهنگ ترکی «آی بری باخ» اجرا میشد.»
عزتالله انتظامی در سال ۱۳۲۵ روی صحنه پیشپردهخوانی داشت.
اشعار این پیشپرده پر از ستایش و تمجید از دولت بود، اما در بین بندها به جای همسرایی، فریاد میزدند: «قاسم کوری، قاسم کوری!»
شخصیت قاسم کوری نماد دروغ و تکذیب بود، و این نشان میداد که هر چیزی در شعر پیشپرده گفته شده، نادرست است.
در سال ۱۳۲۴، هنگام اجرای این قطعه در تماشاخانه، چندین بار پلیس به آنجا مراجعه کرد و مجوز اجرای پیشپرده را خواست. من نیز مجوز ساختگی را نشان دادم. شب بعد، پلیس در حین اجرا به روی صحنه هجوم برد و در مقابل دیدگان تماشاگران، من را کتک زد و مرا به کلانتری برد. فردای آن روز، من را به زندان تحویل دادند. روزنامهها فردای آن روز نوشتند: «هنرمندان زنجیر اسارت را میپوشند.»
متن پیشپرده به شرح زیر است:
نمایش اولیه «بهشت برین» به کارگردانی پرویز خطیبی
عزت الله انتظامی در اجرای پیشپرده خوانی سال ۱۳۲۵ به روی صحنه رفت، در این اثر به تلاشهای دولت اشاره میکند که منجر به آبادانی کشور شده است. او در این شعر احساسات غمگین و دلتنگی مردم را بیان میکند و از شادی و رضایت مردم سخن میگوید که پس از رفع ظلم و ستم، آرامش یافتهاند.
در بخش دیگر، انتظامی بر ارزش سران کشور و نقش آنان در بهبود اوضاع تأکید میکند و وضعیت اقتصادی و اجتماعی را توصیف میکند که روزبهروز بهتر میشود و مردم در شادی و سرور به سر میبرند. او در ادامه، از خدا میخواهد که در این سال، درمان دردهای مردم باشد و از وزرا و مسئولان میخواهد که سخن بد نگویند و به وعدههای خود وفادار بمانند.
در پایان، انتظامی به اهل دل و کسانی که به سخنان او اعتماد دارند، توصیه میکند که به حقیقت باور داشته باشند و از خدا شکر کنند که کشورشان به سمت بهشت برین پیش میرود. همسرایان این اجرا، قاسم کوریه، به تکرار نام او میپردازند، فردی که در دهه ۱۰ شمسی در تهران در قمارخانهها فعالیت داشته و در میان مردم فردی منفی و دروغگو محسوب میشد.
این متن بخشی از اجرای تاریخی و فرهنگی است که در آن هنر و انتقاد اجتماعی به هم میآمیخت.