کارگردان سینما به الهام شعبانی: «نه قیافه داری، نه قد و قواره!»
توهین کارگردان سینما به بازیگر جوکر: «نه قیافه داری، نه قد و قواره!» روایت الهام شعبانی از بیاحترامی و تبعیض در صنعت فیلم
الهام شعبانی روایت تبعیض و توهین در صنعت سینما؛ کارگردان او را به خاطر ظاهرش بازیگر نمیداند.

الهام شعبانی، طراح لباس و بازیگر، که اخیراً مهمان برنامه اینترنتی «تیوی پلاس» در رئالیتیشوی «جوکر» بود، در پاسخ به سوالی درباره فعالیتهایش گفت: «سالها است که در حوزه تئاتر فعالیت میکنم و جالب است که در کنار این، بدبیاریهایی در حوزه تصویر دارم. این بدبیاریها را با خودم عهد کردهام اگر جایزهای ببرم، حتماً در تریبون دربارهشان صحبت کنم.»
او ادامه داد: «یادم میآید در زمانی که به عنوان طراح لباس کار میکردم، علی صالحی، دستیار بهروز شعیبی، با من تماس گرفت و گفت که برای بازی در فیلم «دارکوب» باید به دفتر آقای شعیبی بروم. قبل از آن هم پرسید موهایت هنوز کوتاه است؟ که من پاسخ دادم بله. خیلی خوشحال شدم چون فکر کردم این فیلم قرار است در جشنواره فجر نمایش داده شود و حتما دیده خواهد شد.»
شعبانی افزود: «پیش از رفتن به دفتر بهروز شعیبی، به کارگردانی که طراحی لباس او را بر عهده داشتم، گفتم چنین پیشنهادی به من شده است. انتظار نداشتم او بگوید نمیتوانی بروی، اما چنین گفت. پرسیدم چرا نمیتوانم بروم؟ من فقط طراح لباس هستم. او جواب داد که قرارداد داری و نمیتوانی بروی. هر چه التماس کردم و گفتم اجازه دهید بروم و قول دادم کارم را در اینجا به درستی انجام میدهم، در نهایت اجازه ندادند بروم.»
او ادامه داد: «اینطور شد که نتوانستم بروم و زمان گذشت. در پروژه بعدی، همان کارگردان مجدداً از من خواست که طراح لباس باشم. آن زمان یاد گرفته بودم که هر چیزی باید در قرارداد ذکر شود، بنابراین در قرارداد نوشتم که در حال تمرین با گروهی هستم و از صبح تا غروب در تمرینها شرکت میکنم و بعد برای اجرای تئاتر میروم. او تایید کرد.»
شعبانی گفت: «یک هفته قبل از شروع فیلمبرداری، دستیاری آمد و گفت که الهام، فلانی نمیگذارد تو بروی چون فیلمبرداری در شهرک سینمایی است. من گفتم ممکن نیست نروم، من به بچهها تعهد دارم، تئاتر است و یک هفته دیگر اجرا داریم.»
او افزود: «به کارگردان گفتم که باید بروم، چون در قرارداد قید شده است. او پاسخ داد: «ای بابا، الهام جان! از تو که بازیگر درنمیآید، چون نه خودت خوشگلی و نه چشمهایت.» و گفت بمان همینجا و پول طراحی لباسات را بگیر. من به تهیهکننده مراجعه کردم و گفتم هر چه تاکنون گرفتهام را پس میدهم، و به کارگردان هم گفتم حاضرم در سالنهای تئاتر شهر شناخته شوم، اما برایم مهم است که حداقل چند نفری که مرا میشناسند، هنر مرا ببینند، نه قیافهام.»