رازهای بیپاسخ ونزدی فصل سوم منتظر جواب طرفداران
معماهای بیپاسخ «ونزدی»: ۷ سوال مهم فصل سوم سریال که طرفداران منتظر جواب آنها هستند
معماهای بیپاسخ فصل سوم ونزدی، رازهای تاریک، شخصیتهای مرموز و آینده مبهم سریال در انتظار پاسخ طرفداران است.

نیمفصل دوم از فصل دوم سریال Wednesday در تاریخ ۳ سپتامبر منتشر شد و سرانجام به برخی از مهمترین سوالاتی که در نیمفصل اول مطرح شده بود، پاسخ داد. با این حال، در پایان این فصل، هنوز هم سوالات مهم و حیاتی وجود دارد که انتظار میرود در فصل آینده سریال ونزدی به آنها پرداخته شود. در این مقاله، به بررسی هفت مورد از این سوالات کلیدی خواهیم پرداخت.

در ابتدا متوجه شدیم که «ونزدی» (Jenna Ortega) هنوز زنده است؛ امری که چندان جای نگرانی نداشت. همچنین، مشخص شد که زندان مرموز «ویلو هیل» در واقع مادر «تایلر» (Hunter Doohan)، یعنی «فرانسواز» (Frances O’Connor) است و فردی که قلب مکانیکی دارد، کسی جز «آیزاک نایت» (Owen Painter) برادر فرانسواز نیست.
در ادامه، جزئیات بیشتری درباره محبوبترین شخصیت سریال، یعنی «تینگ» (Thing) ارائه شد. این دست قطعشده لحظهای خاص و کاملاً مطابق با سبک تیم برتون دارد؛ جایی که مشخص میشود «تینگ» در واقع دست راست «آیزاک» است. پس از مرگ او، خانواده آدامز او را به خانه خود آوردند و «تینگ» در نهایت علیه میزبان پیشین خود ایستاد و به خانواده کمک کرد. هرچند نیمفصل دوم پر بود از لحظات جذاب و افشاگریهای مهم، اما هنوز سوالاتی بیپاسخ باقی مانده است.

آیا مجدداً شاهد حضور لیدی گاگا خواهیم بود؟
انتظارها زمانی به اوج رسید که خبر حضور «لیدی گاگا» در فصل دوم سریال Wednesday اعلام شد. در نیمفصل دوم، سرانجام شاهد نقشآفرینی او بودیم. گاگا در نقش «روزالین راتوود»، استاد پیشین نورمور و یکی از ریونها (Outcastهایی با توانایی پیشبینی آینده) ظاهر شد؛ همانند ونزدی. از آنجا که «لاریسا ویمز» (Gwendoline Christie) بهعنوان راهنمای روحی ونزدی حضور دارد و در تصمیمگیریهای او نقش مهمی ایفا میکند، تأثیر «هستر» (Joanna Lumley)، مادربزرگ ونزدی، پررنگتر شده است. او به ونزدی توصیه میکند که بهترین راه برای بازگرداندن قدرتهایش، احضار روزالین از قبر است؛ موضوعی که ویمز بهشدت با آن مخالف است.
حضور گاگا در نقش روزالین کوتاه اما تاثیرگذار است. او کاملاً مرده به نظر میرسد؛ با لباسی سفید، چشمانی گودافتاده و صدایی آرام اما نافذ. جالب است که روزالین در گذشته استاد هستر بوده و از بسیاری از اطرافیان ونزدی مسنتر است. او به تمجید روحیه مستقل و انزواجویانه ونزدی میپردازد و میتواند نقش راهنمایی متفاوتی برای او ایفا کند. با اینکه بر اساس قوانین، راهنمای روحی باید از اقوام باشد، بعید نیست ونزدی راهی برای برقراری ارتباط دوباره با روزالین پیدا کند. دیدن مجدد گاگا در این نقش واقعاً جذاب خواهد بود.

چه اتفاقی باعث شد که برونو ناگهان به فردی فریبکار تبدیل شود؟
در این نیمفصل، رابطه جذاب «انید» (Emma Myers) و «برونو» را شاهد بودیم؛ دو گرگینهای که بهخوبی با یکدیگر همخوانی داشتند. اما زمانی که ونزدی و انید پس از گفتوگو با روزالین، بدنهای خود را عوض میکنند، ونزدی با فهمیدن زبان تاگالوگ، متوجه گفتوگوی عاشقانه برونو با فرد دیگری میشود. در نتیجه، او به جای انید، رابطه را قطع میکند و برونو را به حاشیه میراند، در حالی که او به عنوان شخصیتی کماهمیت دیده میشود.
این تغییر ناگهانی کمی غافلگیرکننده بود، چرا که برونو تا آن زمان شخصیتی وفادار و بیخطر نشان داده شده بود. در پایان سال تحصیلی، ناگهان معشوقه جدید برونو در مراسم گالا ظاهر میشود و او در نهایت همراه او مدرسه را ترک میکند. شاید این تغییر ناگهانی تنها برای افزودن کمی «درام عاشقانه» به داستان بوده است؛ چیزی که تیم برتون علاقه زیادی به آن دارد، اما سرعت و شتاب آن کمی بیش از حد بود.

آیا رابطهای عاطفی بین آژاکس و بیانکا برقرار میشود؟
در ادامه خط داستانی روابط نوجوانانه، همکاری «آژاکس» (Georgie Farmer) و «بیانکا» (Joy Sunday) برای نجات مادر بیانکا از دست رهبر فرقهای خطرناک، لحظاتی پر از صمیمیت و همدلی رقم زده است. اگرچه در پایان، آنها بیشتر به عنوان دوستان نزدیک به نظر میرسند، اما نشانههایی از جرقههای عاشقانه در بینشان دیده میشود.
با توجه به اینکه آژاکس هنوز درگیر فرآیند فراموش کردن انید است و بیانکا نیز به دنبال آرامش و شادی پس از دوران سختیهای فراوان است، احتمال شکلگیری رابطه میان آنها وجود دارد. بهتر است این رابطه به صورت تدریجی و در قالب یک «عشق آهسته» توسعه یابد تا ناگهانی و تحمیلی نباشد. این مسیر میتواند عمق بیشتری به داستان بدهد و همان عشقهای آرام و شیرین را زنده کند که مدتها است در سریالهای تلویزیونی کمرنگ شدهاند.

دلایل عمه اوفلیا برای نوشتن آن متن روی دیوار چه بود؟
اگرچه در نهایت، فرانسواز نتوانست خواهر گمشده مورتیشیا، اوفلیا (با بازی کاترین زتا-جانز)، باشد، اما مشخص شد که اوفلیا هنوز زنده است. هستر او را در زیرزمین خانهاش زندانی کرده و او پیوسته جمله «ونزدی باید بمیرد» را با رنگ قرمز روی دیوار مینویسد. این افشاگری مهم در نیمفصل دوم اتفاق افتاد و بیتردید در فصل بعدی بیشتر به آن پرداخته خواهد شد.
سوالی که مطرح میشود این است که چرا اوفلیا چنین دشمنی عمیقی با برادرزادهاش دارد، در حالی که ونزدی هرگز او را ندیده است؟ گفته میشود اوفلیا نیز ریون است و توانایی پیشبینی آینده باعث شده است که دچار جنون شود. ممکن است حقیقت این باشد که او از ابتدا در اسارت هستر بوده و داستان «ویلو هیل» تنها پوششی برای مخفی نگه داشتن واقعیت از مورتیشیا بوده است. در هر صورت، رویارویی ونزدی و اوفلیا میتواند یکی از محورهای اصلی فصل آینده باشد.

فستر در طول این مدت کجا قرار داشت؟
فستر آدامز (Fred Armisen) همواره یکی از شخصیتهای محبوب خانواده آدامز بوده است؛ فردی عجیب، شوخطبع و دوستداشتنی. با این حال، در نیمفصل دوم حضور قابل توجهی نداشت. او تنها در ماجرای آزادسازی Outcastها از ویلو هیل و کمک به ونزدی در مقابله با تایلر نقش ایفا کرد و سپس ناپدید شد.
این غیبت ناگهانی تا حدی احساس خلأ در داستان ایجاد کرد، زیرا رابطه میان فستر و ونزدی همیشه یکی از نقاط قوت سریال بوده است. بازگشت او در پایان فصل و همراهی با ونزدی در جستوجوی انید گرگینهشده، هرچند کوتاه، بسیار خوشایند بود. امیدواریم در قسمتهای بعدی، نقش بیشتری برای این «عمو فانکِل» (fun uncle) شاهد باشیم.

آیا امکان دارد انید بار دیگر به انسان تبدیل شود؟
در این نیمفصل، مشخص شد که انید یک «آلفا» گرگینه است؛ فردی که حتی در غیاب ماه کامل نیز توانایی تغییر شکل دارد. «میس کاپری» (بیلی پایپر) هشدار میدهد که اگر آلفاها در شب کامل تغییر شکل دهند، ممکن است هرگز نتوانند به حالت انسانی بازگردند. در نهایت، انید آگاهانه در شب کامل تغییر شکل میدهد تا ونزدی را از قبر نجات دهد و این فداکاری، سرنوشت او را مبهمتر از همیشه کرده است.
اکنون سوال این است که آیا او میتواند بار دیگر به شکل انسانی بازگردد یا سرنوشتش به طور قطعی تعیین شده است؟ پاسخ این پرسش احتمالا یکی از موضوعات اصلی فصل سوم خواهد بود.

آیا ممکن است میس کاپری وارد نوع جدیدی از ویلو هیل شود؟
در بخش نهایی، میس کاپری پس از مرگ مادر تایلر، او را به جامعهای نوین دعوت میکند؛ جایی برای کمک به افرادی که تواناییهایشان سبب رنج و آسیب آنها شده است. این تغییر ناگهانی در شخصیت کاپری کمی غیرمنتظره به نظر میرسید، اما ایدهای جذاب است؛ بهویژه اگر این مکان به جای بیمارستانی مانند ویلو هیل، بیشتر شبیه یک جامعه درمانی و بازپروری باشد.
از آنجا که هر دو، هم او و هم تایلر، قربانی تواناییهای خود بودهاند، احتمالاً همکاریشان میتواند منجر به ساختن پناهگاهی امن برای افراد مشابه آنها شود. با این حال، باید دید آیا این طرح در فصل آینده به صورت مثبتی ادامه پیدا میکند یا صرفاً یادآور ویلو هیل در قالبی دیگر است.
در نهایت، نیمفصل دوم فصل دوم سریال Wednesday با وجود پاسخگویی به بسیاری از سوالات، هنوز هم نقاط مبهم و مسیرهای باز زیادی دارد.