کد خبر: 37357

آیا موسیقی پاپ جایگزین هنر ایرانی می‌شود؟

آیا موسیقی پاپ جایگزین هنر اصیل ایرانی می‌شود؟ تحلیل تغییر ذائقه و تجارت در دنیای هنر

تحلیل تغییر ذائقه و نقش تجارت در جایگزینی موسیقی پاپ با هنر اصیل ایرانی در جامعه امروز

آیا موسیقی پاپ جایگزین هنر اصیل ایرانی می‌شود؟ تحلیل تغییر ذائقه و تجارت در دنیای هنر

در شهریور ماه امسال، بر اساس آمارهای منتشر شده، کنسرت‌های موسیقی رکوردهای جدیدی را ثبت کردند. بسیاری از این برنامه‌ها که به دلیل جنگ ۱۲ روزه متوقف شده بودند، پس از پایان ماه‌های محرم و صفر مجدداً برگزار شدند و فرصت یافتند تا اجرای خود را ادامه دهند. تنوع و حجم کنسرت‌هایی که با استقبال گسترده مخاطبان مواجه شدند، نشانگر تمایل مردم برای زندگی و ابراز احساسات است. تصاویری که در فضای مجازی از این اجراها منتشر شده، لایه‌های پنهان خواست و آرزوی جامعه را نمایان می‌کند؛ تصویری از امید و آرزوهای مردم برای زندگی بهتر.

این جامعه، در پی زندگی است و موسیقی برایش معنایی جز زندگی ندارد. در میان کلیپ‌ها و تصاویری که از این کنسرت‌ها در فضای مجازی منتشر شده، تیتراژ پایانی سریال «تاسیان» دیده می‌شود که در کنسرت ماه گذشته علیرضا قربانی، مردم با اشک و آه آن را هم‌نوا می‌کردند: «خدا رو چه دیدی شاید پر گرفتیم/ شاید خنده‌هامونو از سر گرفتیم/ نگو چی گذشت و نگو چی کشیدیم/ شاید شب تموم شد خدا رو چه دیدی».

در کنار توجه و علاقه مردم به این خواننده پرطرفدار، این تصاویر نکات دیگری را نیز بیان می‌کنند. سوال این است که چرا یک خواننده که ریشه در موسیقی کلاسیک ایرانی دارد، این روزها چنین محبوبیت و استقبال فراوانی پیدا کرده است؟ چگونه در سی و یک شب برگزاری کنسرت در تهران، بیش از ۲۴۰ هزار نفر در این برنامه‌ها شرکت کرده‌اند؟ و علاقه‌مندان در چنین کنسرت‌هایی به دنبال چه بخش‌هایی از زندگی خود هستند؟

روند حرکت از موسیقی کلاسیک ایرانی به سمت موسیقی پاپ

علیرضا قربانی که اکنون وارد دومین دهه فعالیت‌های پاپ خود شده است، کار حرفه‌ای خود را با آواز دستگاهی و اجرای ارکستر ملی به سفارش علی تجویدی آغاز کرد. کمی بعد، در سال 1378، با تصنیف «گشته خزان نوبهار من» که در سریال کیف انگلیسی پخش شد، شناخته شد و به عنوان خواننده‌ای نوظهور در موسیقی کلاسیک ایرانی معرفی گردید. پس از کسب تجربه‌های متنوع در زمینه آواز، قربانی اکنون در آستانه شروع سومین دهه فعالیت خود قرار دارد و مسیری را طی می‌کند که دیگر هنرمندان آواز مانند همایون شجریان پیش از او رفته‌اند.

او با هدف کاهش پیچیدگی‌های فنی در خوانندگی و ساده‌سازی آواز برای عموم مردم، از دانش آواز و صدای قدرتمند خود بهره برده است. قربانی، با تمرکز بر خوانش ساده و بدون تزئین، پایه‌ای محکم برای پلی میان آواز دستگاهی و سبک‌های روز جامعه، مخصوصاً پاپ، ایجاد کرده است. در میان خوانندگان، او محبوبیت بیشتری کسب کرده و کنسرت‌های پرجمعیت او گواه این ادعا است. حالا او یکی از پرطرفدارترین خوانندگان است که توانسته است مخاطبان زیادی را جذب کند؛ به‌طوری که هر حرکت او، حتی عطسه‌اش، با تشویق‌های بی‌وقفه همراه می‌شود.

آیا سلیقه‌های مردم دگرگون شده است یا هدف‌گذاری‌های خوانندگان آواز تغییر یافته است؟

بسیاری از هنرمندان آواز کلاسیک ایرانی هنوز شناخته شده نیستند و مورد توجه عموم قرار نگرفته‌اند. معدودی از آن‌ها که با شروع از آواز وارد عرصه شده‌اند، پس از کسب محبوبیت، محدودیت‌های سبک خود را کنار گذاشته و در حوزه موسیقی پاپ نیز فعالیت می‌کنند. این تغییر مسیر را بیشتر به تغییر ذائقه مخاطبان و تمایل آنان به موسیقی پاپ نسبت می‌دهند. اما سوال این است که واقعاً ذائقه مردم تغییر کرده است؟ آیا هنرمند باید بر اساس تغییرات سلیقه عمومی مسیر هنری خود را تغییر دهد؟ آیا هدف هنرمند باید تولید اثری باشد که همه را راضی نگه دارد؟

آیا این هنر است یا تجارت؟

تغییر جهت هنری یک خواننده یا موزیسین بر اساس سلیقه عمومی جامعه در حوزه هنرهای تجاری معمول است، اما در دنیای هنر واقعی، هنرمند معمولاً تن به چنین تغییراتی نمی‌دهد. در صنعت موسیقی، بازار مصرف بر روند تولید و شکل آثار تاثیر می‌گذارد و این قدرت اقتصادی است که خواست مخاطب را بر هنر ترجیح می‌دهد، تا تضمین کننده موفقیت مالی و محبوبیت باشد. هرچند آواز ایرانی به عنوان یک هنر ارزشمند شناخته می‌شود، اما زمانی که فروش بالا، درآمدزایی یا اشتغال‌زایی اهمیت پیدا می‌کند، یافتن اسپانسر و تهیه‌کننده اهمیت بیشتری پیدا می‌کند و موسیقی از یک هنر اصیل به یک بیزینس تبدیل می‌شود.

اخبار تنها به افزایش تعداد مخاطبان اشاره دارند.

اخبار منتشر شده درباره کنسرت‌هایی که در این روزها در حال برگزاری هستند، از جمله کنسرت علیرضا قربانی، نشان می‌دهد که این رویدادها بیشتر به عنوان فعالیت‌های تجاری در حوزه هنر تلقی می‌شوند. هر شب، این کنسرت‌ها حدود 240 هزار نفر مخاطب جذب می‌کنند، آماری که در تمامی گزارش‌ها و بیانیه‌های روابط عمومی این رویدادها تأکید شده است. غالباً در این گزارش‌ها، حضور پرشور تماشاگران و یا حضور چهره‌های شناخته شده در کنسرت‌ها برجسته می‌شود، در حالی که نکات فنی و اجرایی کمتر مورد توجه قرار می‌گیرد؛ حتی در رسانه‌های دیگر که درباره این کنسرت‌ها نوشته می‌شود.

علت اهمیت این حجم از مخاطب شاید در این باشد که موسیقی پاپ بیش از آنکه یک هنر مستقل باشد، بیشتر در حوزه سرگرمی قرار دارد، حوزه‌ای که ارتباط تنگاتنگی با تجارت دارد. بنابراین، اعلام آمارهای جذب مخاطب برای جلب توجه و افزایش فروش بلیت کافی است. در نتیجه، اهداف تجاری در موسیقی پاپ، برای هنرمندانی مانند همایون شجریان و علیرضا قربانی، اهمیت فراوانی دارد، حتی اگر گاهی این هنرمندان مورد حمله قرار گیرند یا زیر سایه تبلیغات قرار گیرند.

تصویر نزدیک از وضعیت کنونی جامعه در قالب آوازهای قربانی

هنرمندانی مانند علیرضا قربانی، با تغییر رویکرد هنری و همچنین نگرش اقتصادی در برگزاری کنسرت‌ها و شکل‌گیری آثار هنری خود، همچنان مورد توجه و استقبال مخاطبان قرار می‌گیرند. این استقبال بیش از هر چیز با وضعیت و حال و روز جامعه مرتبط است. در کنسرت قربانی، می‌توان نمونه‌ای از این همسویی را مشاهده کرد. کنسرت او در ورزشگاه آزادی، پیش از شروع جنگ، با وجود حضور گسترده تماشاگران، خالی از اعتراض نبود.

در فضای مجازی، بسیاری از شرکت‌کنندگان در این کنسرت به ضعف‌های برنامه، از جمله نارسایی‌های در خوانندگی و مشکلات فنی، اشاره کرده‌اند. این نقدها به سرعت جای خود را به اعتراض‌هایی درباره قیمت بلیت و ناهماهنگی آن با کیفیت برنامه، دادند. با این حال، نباید فراموش کرد که در همان دوره اولیه برگزاری کنسرت، بسیاری از مخاطبان خواستار تداوم این برنامه شدند تا افراد بیشتری فرصت بهره‌مندی از آن را داشته باشند.

پس از جنگ، کنسرت علیرضا قربانی بار دیگر در همان فضا تکرار شد و تجربه‌ای جدید برای مخاطبان رقم زد. امروزه، در میان مطالب منتشرشده در فضای مجازی درباره این کنسرت، خبری از ضعف‌های فنی یا قیمت ناعادلانه بلیت نیست؛ بلکه تصاویر نشان می‌دهند که مخاطبان در هم‌نوازی با هنرمند محبوب خود، لذت می‌برند و از کم و کاستی‌ها چشم‌پوشی کرده‌اند.

آن‌ها در جست‌وجوی فرصت‌هایی برای زندگی بهتر هستند و موسیقی یکی از بهترین ابزارها برای رسیدن به این هدف است. در این میان، خواست مخاطبان بر خواست هنرمند غلبه می‌کند و دیگر کنسرت علیرضا قربانی صرفاً یک فعالیت سرگرم‌کننده نیست؛ بلکه به ابزاری برای معنابخشی در جامعه‌ای تبدیل می‌شود که در پی یافتن مفهوم زندگی است.

نه تنها کنسرت علیرضا قربانی، بلکه رشد چشمگیر تعداد برنامه‌های موسیقی در شهریور امسال که رکوردهای جدیدی ثبت کردند، نشان‌دهنده نقش مهم موسیقی در زندگی روزمره مردم است. امروزه، کنسرت‌های موسیقی به پناهگاهی برای مردمی تبدیل شده‌اند که در آن، روایت‌هایی از ناکامی‌ها، ناامیدی‌ها و دردهای خویش را می‌جویند تا تسلی یابند و فرصتی برای بازخوانی آرزوهای دست‌نایافتنی خود بیابند.

اقتصاد، تحولی در سایه هنر

موسیقی تنها هنری است که به طور اجباری و مکرر تعطیلی‌های فراوان را تجربه می‌کند، و این وضعیت معیشت هنرمندان این حوزه را در معرض خطر قرار می‌دهد. در دوران کرونا، اولین حوزه‌ای که به تعطیلی کشیده شد، کنسرت‌های موسیقی بود و در دوره‌های جنگ یا سایر مناسبت‌ها، تعطیلی برنامه‌های موسیقی در صدر قرار دارد، در حالی که بازگشایی آن‌ها آخرین گزینه است.

در شرایط اقتصادی دشوار کنونی، انتظار زیادی نیست اگر هنرمندانی که معیشت‌شان در خطر است، راه‌حلی برای نجات خود بیابند و نپذیرند که تغییر مسیر حرفه‌ای، راه‌حلی است که باید در نظر گرفته شود. هرچند این نوع تغییرات ذاتاً مشکل‌ساز نیست، اما بر اساس نظرات اساتید موسیقی و تأیید جامعه‌شناسان، زمانی این تصمیم‌ها مشکل‌ساز می‌شود که منافع مالی در قالب کار هنری صرف، به نفع عموم مردم، تعریف و تفسیر شود.

در این چارچوب، مردم در مواجهه با هنرمندانی قرار می‌گیرند که تصمیمات مالی و اقتصادی خود، از برگزاری کنسرت‌ها تا تغییر شکل فعالیت‌های هنری، به نام منافع عمومی صورت می‌گیرد. نمونه این وضعیت، همان‌طور که در خبر کنسرت خیابانی همایون شجریان مشاهده شد، جایی که نیت اعلامی این رویداد مورد انتقاد قرار گرفت.

دیدگاه شما
پربازدیدترین‌ها
آخرین اخبار