امین حیایی: ستاره درخشان دهه ۷۰ با مسیر پرماجرا و تلاش بینظیر
امین حیایی: مسیر درخشان و تلاشهای بینظیر ستاره محبوب دهه ۷۰ سینمای ایران
امین حیایی، ستاره دهه ۷۰ سینمای ایران، با نقشآفرینیهای متنوع و جسورانه، مسیر درخشان و تاثیرگذاری را در هنر بازیگری طی کرده است.

در دهه ۷۰، جوان خوشتیپ و محبوب سینمای ایران که با سریال «آپارتمان» (اصغر هاشمی) به شهرت رسید، به سرعت جذب سینمای تجاری شد. امین حیایی، بازیگر محبوب اما کمی بداقبال، مسیر پرسرعتی را طی کرد و از نقشهای کوتاه در فیلمهای سینمایی به نقش اول رسید. با این حال، بیش از ده سال طول کشید تا او در فیلم «مهمان مامان» ساخته داریوش مهرجویی نقش کوتاهی بر عهده گیرد. نقش دکتر جوان در میان بازیگران و شخصیتهای متنوع فیلم، آنگونه که باید دیده نشد. «مهمان مامان» اثری بود از حسن پورشیرازی، گلاب آدینه و پارسا پیروزفر.
حیایی برای بازی در فیلم »برف آخر» برنده سیمرغ بلورین شد.
حیایی در آن زمان گزینهای محبوب برای تجاریسازها به شمار میرفت؛ از حسین فرحبخش گرفته تا کارگردانان ناشناس و حتی کسانی که پروژههایشان تمام شده بود، مانند پرویز صبری یا بهرام کاظمی، همگی به سراغ او میآمدند. او خود را در نقشهایی مانند «شارلاتان» و «مانی و ندا» نشان میداد و به نظر میرسید هدف اصلیاش کسب درآمد بود. در آن دوران، امین حیایی چندان جدی گرفته نمیشد؛ او تنها یک گزینه سودآور برای تهیهکنندهها و کارگردانان بود. ستارهای که نقش اصلی یا فرعی برایش تفاوتی نداشت، با وجود تغییر نسلهای بازیگری، همچنان نقش جوان اول را ایفا میکرد و مورد علاقه مردم بود. این استراتژی ماندگاری او در عرصه بازیگری بود.
«کما« یکی از پرفروشترین فیلمهای کارنامه حیایی است.
در دوران اوج شهرت و فعالیت پرکار محمدرضا گلزار، آرش معیریان بهترین اثر خود را ساخت. فیلم «کما» یک کمدی موقعیت سرگرمکننده بود که نقشهای اصلی آن را محمدرضا گلزار و مهناز افشار ایفا میکردند. داستان فیلم حول رابطه تکراری بین پسر ثروتمند و خدمتکار فقیرش میچرخید، که تم اصلی «کما» را تشکیل میداد. یکی از معروفترین سکانسهای فیلم، فصل رقص گلزار و حیایی با موسیقیهای متنوع است که هنوز هم بسیار دیده میشود. «کما» در گیشه موفق ظاهر شد و حیایی در کنار نسل جدید بازیگران سینما، همچون مهناز افشار و محمدرضا گلزار، جایگاه خود را تثبیت کرد. در این اثر تجاری و جوانپسند، میتوان کیفیت بازی حیایی را در مقایسه با سه بازیگر اصلی دیگر سنجید و استعداد ذاتی او را بهتر درک کرد.
حیایی در فیلم «درخونگاه» حضوری درخشان دارد.
در سال ۱۳۸۴، امین حیایی در چندین فیلم جدی و تلخ نقشآفرینی کرد. فیلم «تله» ساخته سیروس الوند که تحت تأثیر سینمای اجتماعی دهه ۵۰ بود، ناکامی کامل در کارنامه این کارگردان محسوب میشود. اما فیلم «چه کسی امیر را کشت؟» به کارگردانی مهدی کرمپور، نمایی متفاوت و نو از حیایی ارائه داد؛ او با موهای بلند، بدون اغراق در اکتها و حرکات، که بیشتر مناسب نقشهای کمدی است، یکی از چهرههای برجسته و پرکار در این اثر شد. انتخاب حیایی توسط فریدون جیرانی برای سهگانه «ستارهها» مهمترین رویداد در مسیر حرفهای او در آن سال بود. جیرانی، فیلمسازی است که آثارش علاوه بر ارزشهای سینمایی و روایتهای خاص، برای مخاطبان گسترده جذابیت دارد. مجموعه «ستارهها» مانند «چه کسی امیر را کشت؟» هرچند در اکران دچار مشکلاتی شد، اما توانست حیایی را وارد دنیای تازهای کند و نقش مهمی در توسعه حرفهای او ایفا کند.
امین حیایی در نمایی از فیلم «اخراجیها»
بازی در فیلم «اخراجیها»، که در سال ۱۳۸۵ ساخته شد و جنجال زیادی برانگیخت، شروعی تلخ برای امین حیایی بود. نقشآفرینی او در این اثر ضعیف و با بازی اغراقآمیز، راه را برای حضور در سهگانه «اخراجیها» و دیگر آثار مشابه هموار کرد. در دهه ۸۰، حیایی تلاش میکرد همزمان در سینمای تجاری پررونق ظاهر شود و در کنار آن با انتخاب نقشها و فیلمهای متفاوت، تصویر جدیدی از خود ارائه دهد. اما غالب بودن آثار تجاری و کمکیفیت در کارنامهاش، مانع از درخششهای کوتاه و تلاشهای هنریاش مانند «بیداری رویاها» و «شب» شد. بازی در فیلم «قلادههای طلا»، با توجه به حساسیتهای جامعه و فضای اجتماعی آن زمان، او را به بازیگری محبوب و دوستداشتنی نزد تماشاگران تبدیل نکرد. چند سالی او در سایه این همکاری قرار گرفت. حیایی، برخلاف علیرام نورایی، کسی نبود که در قلب تماشاگران جایی نداشته باشد؛ مردم او را دوست داشتند و در طول دو دهه فیلمهایش را در سینما دیده بودند. اما «قلادههای طلا» بین این ستاره و مردم فاصلهای عمیق ایجاد کرد، حتی خوشبینترین تماشاگران سینمای ایران باور نمیکردند که حیایی بتواند از بحران ناشی از این فیلم عبور کند.
یکی از متفاوتترین نقشهای امین حیایی متعلق به فیلم «شعلهور» است.
اتفاقی که باید با «شعلهور» رخ میداد، فیلم حمید نعمتالله معجزهای بود که ستارهای که در حاشیه قرار داشت، فرصت دیده شدن را پیدا کرد. این فیلم در سی و ششمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد و بازی بینظیر حیایی در نقش منفی، بسیاری را شگفتزده کرد. «شعلهور» داستانی منحصربهفرد درباره انسان، حسادت و تمایل به دیده شدن است. فیلمی کمیاب از کارگردانی که جزئیات در شخصیتپردازی و روایت برایش اهمیت زیادی دارد و به خوبی راز همکاری با بازیگرانی در سطح دوم و سوم را میداند. حیایی تحت کارگردانی هنرمندانه نعمتالله، فرید را با تمامی تیرگیها و بدخلقیهایش آفرید. شخصیتی چندوجهی، باورپذیر و سخت که توانست قفل قهر تماشاگر با حیایی را بشکند. «فرید» را دوست داشتیم، و زمانی که درباره حسرتها و ترسهایش صحبت میکرد، باورپذیر بودیم.
حیایی برای فیلم «زیبا صدایم کن» نامزد سیمرغ بلورین شد.
نشانههای پیری در ظاهر امین حیایی به وضوح قابل مشاهده است، و این امر طبیعی باعث شده است که تهیهکنندگان دیگر برای نقشهای جوانپسند سراغ او نروند. در نتیجه، فرصتهایی برای تجربه نقشهای متنوع در فیلمهایی مانند «درخونگاه»، «برف آخر» و «زیبا صدایم کن» نصیب او شده است. حیایی که در بازیهای اغراقآمیز و پراکت تخصص دارد، در نقشهای درونی و تلخ، و در نقشهای غیرعادی و غیرمتعارف، عملکرد قابل توجهی دارد. در «برف آخر»، او بیشتر در سکوت است و در نیمه اول فیلم دیالوگ کمی دارد و احساسات خود را از طریق نگاه منتقل میکند. در «زیبا صدایم کن»، حضور او فیلم نسبتاً متوسط صدرعاملی را دیدنی کرده است و در «درخونگاه»، بهترین انتخاب سیاوش اسعدی برای ایفای نقش دشوار است. یکی از مهمترین ویژگیهای امین حیایی، و شاید بزرگترین امتیاز او نسبت به بازیگران دیگر، این است که بازی در فیلمهای درجه سه و همکاری با کارگردانان نابلد، هرگز گوهر درونیاش را نابود نمیکند. راز ماندگاری او در اوج گرفتن مجدد و جسارت در تجربه کردن است، که از همین گوهر درونی سرچشمه میگیرد؛ موهبتی که بسیاری از بازیگران از آن بیبهرهاند.
محدثه واعظیپور