کد خبر: 36308

ناگفته‌های زن خیابانی: تلاش برای تغییر نگاه جامعه

ناگفته‌های یک زن خیابانی که شغلش تن‌فروشی است اما خواهان تغییر است: روایت تلخ جامعه‌پذیری و بی‌پاسخی نهادهای حمایتی

فیلم کوتاه «ماهی‌ها جان می‌دهند» روایت تلخ جامعه‌پذیری و بی‌پاسخی نهادهای حمایتی درباره زنان خیابانی و تلاش برای تغییر نگاه جامعه است.

ناگفته‌های یک زن خیابانی که شغلش تن‌فروشی است اما خواهان تغییر است: روایت تلخ جامعه‌پذیری و بی‌پاسخی نهادهای حمایتی

در همین سال‌هایی که سینمای ایران به دلیل بی‌توجهی مخاطبان با رکود در گیشه مواجه شده و فرآیند عرضه آثار نمایشی در آستانه ورود به دوره‌ای نوین قرار گرفته است، با گسترش پلتفرم‌های آنلاین، «سینمای کوتاه ایران» انگیزه زیادی برای جذب مخاطبان جدید پیدا کرده است. فیلم کوتاه به عنوان یکی از قالب‌های بصری تاثیرگذار و جریان‌ساز در دنیای امروز شناخته می‌شود و به همین دلیل دیگر نمی‌توان تولیدات این حوزه را نادیده گرفت.

فیلم کوتاه «ماهی‌ها جان می‌دهند» موضوعی جسورانه دارد که درباره زنی تنها است و نسبت به گذشته‌اش احساس پشیمانی می‌کند، اما به نظر می‌رسد راهی برای بازگشت به زندگی عادی ندارد. در این گفتگو، محمدرضا یکانی، تهیه‌کننده و کارگردان، و رایحه تیموری، بازیگر نقش اصلی این فیلم، حضور داشتند.

آیا فکر نمی‌کنید فیلم «ماهی‌ها جان می‌دهند»، فارغ از موضوع آن، در اجرا بیش از حد تصنعی است؟ محمدرضا یکانی در پاسخ می‌گوید: این فیلم واقعاً یک اثر خاص است. ما با فردی روبه‌رو هستیم که حتی دوران محکومیت خود را گذرانده است؛ چگونه با او برخورد می‌کنیم؟ حتی برای ورودش به بازار کار، سریعاً نیازمند عدم سوءپیشینه هستیم. در جامعه افرادی هستند که به بزهکاران هم فرصت کار می‌دهند، اما در مجموع جامعه ما نسبت به این افراد دید منفی دارد و باید این نگاه را تغییر دهیم.

در مورد ساخت فیلم، یکانی توضیح می‌دهد که این موضوعات همواره با حساسیت‌های زیادی همراه هستند. زمانی که تصمیم گرفتیم این فیلم را بسازیم، فضای بازتری داشتیم، اما ملاحظاتی وجود داشت. فیلمنامه اولیه توسط پدرام افشار نوشته شده و دلیل اصلی ساخت آن، حس و حال خاص آن بود. داستان اصلی درباره فردی است که قصد دارد به زندگی عادی برگردد، اما گذشته‌اش مانع می‌شود. معمولاً ما دیگران را بر اساس شناختی که از گذشته آنها داریم قضاوت می‌کنیم، و حالا فردی را داریم که می‌خواهد از مسیر قبلی خود بازگردد، و این تصمیم همزمان با لحظه تحویل سال نو است.

در مورد انتقاد از تصنعی بودن، یکانی می‌گوید: من احساس نمی‌کنم فیلم غیرعادی باشد، اما احترام می‌گذارم به نظر شما. واقعیت این است که فضای داستان نیاز داشت تا از واقعیت‌های روزمره کمی فاصله بگیریم. می‌خواستیم برشی از زندگی یک زن را نشان دهیم که با زندگی روزمره ما تفاوت دارد، بنابراین روایت را فشرده و کپسوله کردیم. در فیلم نشانه‌هایی وجود دارد که نشان می‌دهد همسایه‌ها از فعالیت‌های گذشته این زن مطلع هستند و او را با نگاه منفی می‌نگرند. گویی او در شرایطی قرار گرفته است که از همه طرف تهدید می‌شود.

در پایان، یکانی پرسش می‌کند: جامعه ما نسبت به فرد خطاکاری که تصمیم به تغییر مسیر زندگی‌اش می‌گیرد، چه واکنشی نشان می‌دهد؟

چرا جامعه باید در یک لحظه نگاه خود را نسبت به فردی که سابقه مشخصی دارد تغییر دهد، آن هم تنها بر اساس تصمیم شخصی او؟ در هر جای دنیا، زنی که چنین حرفه‌ای را برمی‌گزیند، معمولا مورد طرد قرار می‌گیرد.

یکانی: در نهایت، این فرد خواهان زندگی است و می‌خواهد به جامعه‌اش برگردد. ما با افرادی روبرو هستیم که حتی پس از گذراندن دوره محکومیت، با آن‌ها برخورد می‌کنیم؛ برای ورودشان به بازار کار، سریع سوءپیشینه می‌خواهیم. در جامعه ما، نسبت به این افراد پذیرش چندان نیست، اما باید این نگاه را تغییر دهیم. فردی که در گذشته کار ناپسندی انجام داده، حالا تصمیم گرفته است که بازگردد، اما ما اجازه این کار را نمی‌دهیم.

حرف شما درست است که این فرآیند نیازمند زمان است، اما سوال این است که چنین فردی باید چه کند؟ ما همواره هزینه گذشته خود را می‌پردازیم، حتی اگر زندانی بوده باشیم. زنی که تن به چنین کاری می‌دهد، باید از انسانیت فاصله گرفته باشد، اما در نهایت، او هم می‌تواند پشیمان شود و تصمیم به بازگشت بگیرد. در این مرحله، وظیفه جامعه چیست و چه کمکی باید به او بکند؟ این فیلم، از این منظر، یک هشدار به جامعه است.

به نظر می‌رسد در فیلمنامه و فیلم، نگاهی متفاوت با آنچه شما ذکر کردید وجود دارد. یعنی بیشتر از تمرکز بر تلاش‌های زنی برای بازگشت، تصویری از فردی است که در آستانه پایان است و در چند صحنه فیلم، تمرکز بر قصد او برای خودکشی است. از نمایش چنین فردی، چگونه می‌توان تلاش او برای بازگشت و پشیمانی از گذشته را برداشت کرد؟

یکانی: در نهایت، این فرد شب عید ماهی می‌خرد، برای تحویل سال آماده می‌شود، تلویزیون تماشا می‌کند و سبزی پلو با ماهی می‌پزد. این‌ها نشانه‌هایی از تلاش او برای بازگشت به زندگی عادی است، اما تماس‌های تلفنی و مزاحمت‌هایی که دارد، موانعی هستند که اجازه این بازگشت را نمی‌دهند. نکته مهم این است که او دیگر نمی‌خواهد مسیر قبلی را ادامه دهد و حتی حاضر است دست به خودکشی بزند.

ولی در روایت فیلم، قبل از نشان دادن این مشکلات، می‌بینیم که او قصد دارد قرص برنج بخورد و پایان زندگی‌اش را رقم بزند!

یکانی: او قصد خودکشی دارد...

این نشانگر رسیدن به نقطه پایان و ناامیدی است، اما تلاشی که شما اشاره می‌کنید، در آن دیده نمی‌شود.

یکانی: نویسنده در فیلمنامه، فردی را نشان می‌دهد که بین خودکشی و زندگی در نوسان است، اما نکته مهم این است که دیگر نمی‌خواهد ادامه دهد. او حتی با خانواده‌اش تماس می‌گیرد تا از آن‌ها کمک بگیرد، اما آن‌ها او را طرد می‌کنند. برای چنین فردی، هم خودکشی یک راه حل است و هم بازگشت به زندگی عادی. او دیگر نمی‌خواهد به وضعیت قبلی برگردد، حتی اگر این نخواستن، منجر به مرگش شود. در فیلم، شاهد رفت و برگشت او میان مرگ و زندگی هستیم.

در رابطه با شخصیت اصلی، بهتر است شما به عنوان بازیگر این نقش، دیدگاه خود را درباره این شخصیت بیان کنید.

رایحه تیموری: من معتقدم در یک جامعه، خانواده‌ها باید از اعضای خود حمایت کنند. اگر خانواده این دختر در این مسیر نبود، شاید او هرگز وارد آن نمی‌شد. حالا، به هر دلیلی، او در این وضعیت قرار گرفته است، اما زمانی که تصمیم به بازگشت می‌گیرد، خانواده است که می‌تواند به او کمک کند. دوستان و آشناها معمولا نمی‌توانند در این شرایط کمک‌کار باشند، اما خانواده باید پشت او بایستد.

در این فیلم، شاهد تنهایی این دختر هستیم. دختری که نمی‌دانیم دلیل عدم انتخاب مسیر دیگری برای زندگی‌اش چیست، اما ناگزیر در مسیری قرار گرفته است که از خودش نیز ناراضی است. او تمایل دارد زندگی‌اش را به پایان برساند، اما بیشتر از آن، آرزو دارد مانند دیگران زندگی کند. برای این منظور، حتی تلفن همراه خود را خاموش می‌کند تا از مزاحمت‌ها جلوگیری کند، اما باز هم تنها بودن آنقدر عمیق است که نمی‌تواند بر این بحران غلبه کند و تلاش‌هایش بی‌نتیجه می‌ماند.

به نظر می‌رسد ایده اصلی فیلم شما در آثار دیگری نیز تکرار شده است. آیا فکر نمی‌کنید این رویکرد در نقد جامعه که افراد خطاکار را نمی‌پذیرند، کمی کلیشه‌ای شده است؟

یکانی: سوژه‌ها ممکن است مشترک باشند، اما نکته مهم در نحوه پرداخت است که باید متفاوت باشد. مثلا شاید هزاران فیلم درباره اعتیاد ساخته شده باشد، ولی هر کدام روش و دیدگاه خاص خود را دارند. من با بسیاری از این زنان گفتگو کرده‌ام و ساعت‌ها فیلم از آن‌ها گرفته‌ام. نکته جالب این بود که همه آن‌ها در نقطه مشترکی قرار داشتند و آن اینکه هیچ‌کدام این کار را از روی لذت انجام نمی‌دهند، بلکه بیشتر به دلیل اجبار و شرایط سخت وارد این مسیر شده‌اند.

در چه جهتی روایت خود را متمایز می‌دانید؟

یکانی: تردید این فرد میان مرگ و زندگی برای من اهمیت داشت و در فیلم هم شاهد این نوسان هستید. درباره زنان خیابانی و روسپی، شاید فیلم‌های دیگری هم ساخته شده باشد، اما زاویه نگاه داخلی و تحقیقاتی ما در این زمینه متفاوت است. مثلا من فیلم دیگری به نام «کوچ» با بازی مریم مومن ساخته‌ام که متأسفانه پخش نشد. آن هم موضوع مشابهی داشت، اما پرداخت و نگاه ما به آن متفاوت بود. در این فیلم، شاهد فردی هستیم که در میان تزلزل و ناامیدی قرار دارد و نمی‌داند چه باید بکند.

در گفتگوهای طولانی با این زنان، نکته جالب این بود که همه آن‌ها در نقطه‌ای مشترک بودند و آن اینکه هیچ‌کدام از این کار لذت نمی‌برند و آن را از روی اجبار انجام می‌دهند. بسیاری از آن‌ها حالا تمایل دارند از این مسیر خارج شوند و از وضعیت منجلابی که گرفتار آن شده‌اند، رهایی یابند. من معتقدم فیلمساز نباید شعار دهد، بلکه باید واقعیت را نشان دهد؛ بنابراین سعی کردم در این فیلم تنها وضعیت چنین افرادی را تصویر کنم.

در کشور ما، چه سازمان یا نهادی وجود دارد که از چنین زنانی حمایت کند؟ اگر فیلم توانسته باشد این درددل‌ها را منعکس کند، این موفقیت است. حتی با یکی از نهادهای مسئول در این حوزه جلسه داشتم و پرسیدم چه اقداماتی در مواجهه با این افراد انجام می‌دهید؟ پاسخ آن‌ها چه بود؟ گفتند که ما ۱۶ هزار پرسنل داریم و تنها دغدغه‌مان پرداخت حقوق ماهانه همین افراد است، اما برای رسیدگی و کمک به آن‌ها وقت و بودجه نداریم.

دیدگاه شما
پربازدیدترین‌ها
آخرین اخبار