رازهای پنهان فیلم «دایره مینا» و تأثیر آن بر سلامت جامعه
رازهای مخفی فیلم «دایره مینا»: پخش سر صحنه برای شاه و نقش تریاک در ساخت فیلم
رازهای فیلم «دایره مینا»، نقش تریاک، پخش سرصحنه برای شاه و تأثیر آن بر سلامت جامعه ایران در این گزارش جامع
داریوش مهرجویی میگوید: پس از ساخت فیلم «دایره مینا»، محمدرضا پهلوی دستور داد تا سازنده این فیلم پیدا و در صورت دروغ بودن، محاکمه شود.
او پس از نمایش «دایره مینا» در جشنواره فیلم سلامت اظهار داشت: یکی از دوستانم به نام دکتر کیومرث فرد در شیراز با من تماس گرفت و از من دعوت کرد تا به او بروم و مراکز انتقال خون را ببینم. این مراکز به طور فجیعی معتادان را خون میگرفتند. این پیشنهاد من را بر آن داشت که به شیراز سفر کنم و چند مرکز را مشاهده کنم و تحت تأثیر قرار بگیرم.
مهرجویی افزود: هدف ما ساخت یک فیلم مستند بود، اما وضعیت آنقدر پیچیده بود که مستندسازی کافی نبود. در آن زمان با رئیس سازمان شیر و خورشید سرخ صحبت کردم، که به من گفت معتادان مکانهایی دارند که صبح زود به آنجا میروند و خون میفروشند. این مکانهای ترسناک بعدها در فیلم من به تصویر کشیده شد. بر اساس این مشاهدات، تصمیم گرفتیم فیلمی داستانی بسازیم. در آن زمان غلامحسین ساعدی به من پیشنهاد داد که داستانی درباره بیمارستان بنویسم و در فیلمم از آن استفاده کنم.
او ادامه داد: این داستان ربطی به موضوع خون و فروش خون نداشت، اما فیلمنامه نوشته شد و به وزارت فرهنگ و هنر وقت ارائه گردید. ابتدا مخالفتهایی صورت گرفت و اجازه ساخت فیلم داده نشد، اما من از طریق بهمن فرمان آرا و دوستان دیگرم توانستم مجوز ساخت را از مراکز خاصی بگیرم و این تلاشها نتیجه داد. البته فیلم سه سال توقیف بود، که این توقیف از زمان ارائه فیلمنامه آغاز شده بود. دکتر اعلا، بنیانگذار سازمان انتقال خون ایران، تنها کسی بود که در جلسات از من حمایت کرد و بر ضرورت ساخت چنین فیلمی تأکید داشت.
کارگردان «دایره مینا» توضیح داد: تأیید فیلمنامه حدود هشت ماه طول کشید، اما پس از ساخت، مجدداً توقیف شد. در این زمان، دکتر اعلا با رئیس نظام پزشکی، دکتر اقبال، وارد مذاکره شد. من هم روزی به دفتر دکتر اقبال رفتم و با او جلسهای داشتم. او انگار قرص آرامبخشی خورده بود و گفت: «این چه فیلمی ساختهای؟ این فیلم مانند این است که هتلی لوکس و مجلل داری، اما بجای نشان دادن زیباییها، فقط کثیفیهای آشپزخانه را نشان میدهی.» من توضیح دادم که هدفم آگاهیرسانی درباره کمبود خون در ایران و تشویق مردم به اهدای خون است.
مهرجویی ادامه داد: در آن زمان، مردم از اهدای خون ترس داشتند و از مزایای آن اطلاع نداشتند. دکتر اقبال گفت: باید نشان میدادی فردی افتاده و حالش بد است، و بعد به او خون تزریق میشود و کمکم حالش بهتر میشود. من گفتم این صحنه یک یا دو دقیقه بیشتر نیست و فایدهای ندارد، اما او در نهایت موافقت نکرد.
یک روز، شاه در قصر به صورت خصوصی فیلم را دید و گفت: «اگر کسی این داستان را نوشته دروغ گفته، باید محاکمه شود. اگر راست است، باید ببینیم این وضعیت چه وضعیتی است.» پس از سه سال توقیف، در جشن هنر شیراز، رییس وقت تلویزیون، آقای قطبی، فیلم را پخش کرد و مردم استقبال کردند. در نتیجه، طلسم نمایش فیلم شکسته شد.
او اشاره کرد: شخصیت دکتر داوود زاده در فیلم، برگرفته از دکتر علا بود. بهمن فرسی نقش او را بازی کرد و در اجرا بسیار وجدانکار بود. شخصیت دکتر سامری هم بر اساس دکتر گیلانی ساخته شد، هرچند من او را زیاد نمیشناختم. جالب است که جیب مدیر تولید، علی نقی کنی، پر از تریاک بود و معتادان سر صحنه برای آرامش، تریاک میدادند تا فیلمبرداری ادامه یابد.
مهرجویی افزود: فیلم «دایره مینا» به شکل غیرمستقیم منجر به تأسیس سازمان انتقال خون شد که این امر اهمیت زیادی دارد. من در ساخت فیلم «بمانی» نیز همین کار را انجام دادم؛ در این فیلم به خودسوزی دختران و زنان پرداختم. برای ساخت این اثر هم با مشکلاتی مواجه شدیم و پروژه بعدیام نیز بر موضوع سلامت تمرکز دارد.
او تصریح کرد: من طرفدار هنر برای هنر نیستم، بلکه معتقدم هنر باید نقش سازندهای در جامعه ایفا کند و هم برای مخاطب جذاب باشد و هم اطلاعرسانی کند. فیلم «بمانی» هم همین هدف را دنبال کرد و توانست میزان خودسوزیها را به پنج یا شش بار در ماه کاهش دهد.