آزیتا حاجیان از خاطرات «دزد عروسکها» و چالشهای بازیگری کودک
آزیتا حاجیان از خاطرات همکاری با مهراوه در «دزد عروسکها» و چالشهای بازیگری در سینمای کودک
آزیتا حاجیان از خاطرات همکاری با مهراوه در «دزد عروسکها»، چالشهای بازیگری کودک و اهمیت توجه به سینمای کودک میگوید.

حاجیان در شب اکران مجدد فیلم «دزد عروسکها» از پشت صحنههای پرماجرای این پروژه سخن گفت؛ از گریم نفسگیر شخصیت «عجوزه» گرفته تا بازگشت مجدد به صحنه تنها سه روز پس از درگذشت مادرش و همچنین با انتقاد جدی از وضعیت فعلی سینمای کودک، خواستار توجه مجدد به نیازهای فکری و فرهنگی نسل نو شد. او معتقد است که سینما کودکان را کاملاً کنار گذاشته است و باید به این موضوع توجه ویژهای داشت.
آزیتا حاجیان در ابتدای صحبتهایش درباره فیلم «دزد عروسکها» اظهار داشت: حدود سیوپنج سال از زمان فیلمبرداری این اثر میگذرد. امروز متوجه شدم کودکانی که با تکنولوژی سر و کار دارند نیز از این فیلم لذت میبرند. این برایم بسیار تعجبآور بود، زیرا فیلم از نظر فنی ویژگی خاصی ندارد، اما توانسته است نسل جدید را نیز جذب کند.
او افزود: کسانی که اکنون چهلساله هستند و در دوران کودکی این فیلم را دیدهاند، وقتی با من روبرو میشوند، میگویند از شخصیت عجوزه میترسیدند. جالب است که با وجود ترس، باز هم فیلم را تماشا میکردند.
از سن ۱۶ سالگی فعالیت خود در عرصه تئاتر را شروع کردم.
او در مورد اولین حضور خود در عرصه سینما توضیح داد و گفت: فیلم «دزد عروسکها» تجربه حرفهای من در سینما بود. از آنجا که دخترم نیز در این اثر نقش داشت، میتوان گفت ورود من به دنیای سینما با مهرآوه آغاز شد.
این هنرمند در ادامه درباره فعالیتهای خود در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بیان کرد: از شانزدهسالگی در این کانون برای کودکان تئاتر اجرا میکردم. در همان دوران، در سال ۱۳۵۵، با یک تریلی به شهرهای مختلف سفر میکردیم. این تریلی هم صحنه داشت و هم اتاق، و در آن تئاترها نمایشنامههای بیژن مفید و دیگر آثار را برای کودکان اجرا میکردیم. تمامی این تئاترهای سیار رایگان بودند و هدف آنها آشنا کردن کودکان با فرهنگ و هنر تئاتر بود.
او در بخش دیگری از صحبتهای خود تأکید کرد: امروزه سینما توجه چندانی به کودکان ندارد که این موضوع بسیار نگرانکننده است. جهان متعلق به کودکان است و باید هماکنون برنامهریزیهایی برای پرورش تواناییهای فکری و ذهنی آنان انجام داد، زیرا آینده در دستان آنها قرار دارد.
سینما دیگر به کودکان توجهی ندارد.
در واکنش به صحبت مجری برنامه درباره فروش دو و نیم میلیون بلیت فیلم، حاجیان اظهار داشت: آن فیلم در آن زمان محبوبیت زیادی داشت. در حوزه سینمای کودک، جشنواره فیلم کودک اصفهان برگزار میشود که اتفاق خوبی است، اما متأسفانه بسیاری از کسانی که در گذشته برای کودکان فیلم میساختند، اکنون دیگر فعال نیستند. بنابراین معتقدم سینما در حال حاضر کودکان را فراموش کرده است. حتی آقای مجید مجیدی و خانم مرضیه برومند نیز سالها است که اثری برای کودکان تولید نکردهاند.
این بازیگر همچنین افزود: اگر بتوانیم در داخل کشور شرایطی فراهم کنیم تا کودکان آثار غنیشده با فرهنگ خودمان را ببینند، بسیار بهتر است تا صرفاً با فرهنگهای بیگانه آشنا شوند. البته باید توجه داشت که کودکان امروزی در شناخت فرمهای هنری سطح بالایی دارند. بنابراین، ساخت اثر برای کودکان نیازمند هوشمندی و دقت بالا در هر دو جنبه محتوا و فرم است.
او در پاسخ به سوال یکی از حضار درباره چگونگی درک نیازهای مخاطب کودک، توضیح داد: مدتی است که در حوزه کودک فعالیت نداشتهام، اما برای فهمیدن نیازهای اصلی کودکان در شرایط کنونی، لازم است تحقیقات میدانی انجام شود تا بتوان فهمید چه نوع فرم و محتوایی برای این نسل جذاب است.
گریم برای نقش عجوزه سه ساعت زمان میبرد و در این مدت، پنجاه کلید به گردنم آویزان میکردند.
حاجیان درباره نقش «عجوزه» در فیلم «دزد عروسکها» توضیح داد: این نقش نیازمند گریم بسیار سنگینی بود. هر روز از ساعت پنج صبح زیر گریم میرفتم و حدود سه ساعت طول میکشید تا دندانها، چانه و سایر قسمتهای گریم نصب شوند. بعد از اتمام فرآیند گریم، نمیتوانستم چیزی بخورم چون گریم بههم میریخت. این روند تقریبا بیست و پنج شب تکرار شد. در طول این مدت، پنجاه کلید به گردنم میانداختند و واقعاً گردنم دچار درد شده بود.
او در مورد تجربهاش از گریم سنگین در فیلم، تأکید کرد: فرآیند گریم به صورت مرحلهبهمرحله انجام میشد و حتی اعضای گروه نیز روند کار را مشاهده میکردند. از همان ابتدا در جریان کامل مراحل گریم قرار داشتم و کار به صورت تدریجی انجام میشد.
در زمان فیلمبرداری «دزد عروسکها»، مادر من درگذشت.
این هنرمند در ادامه با اشاره به دوران فیلمبرداری گفت: پس از پایان شبکاریها، مادرم به رحمت خدا رفت. من تنها سه روز کار نکردم و پس از آن، با لباس مشکی به صحنه بازگشتم. این نخستین تجربه حرفهای من در سینما بود و از استقبال خوبی که از آن شد، بسیار خوشحال شدم. همکاری با دخترم نیز برایم تجربهای جالب و خاص بود.
آزیتا حاجیان همچنین افزود: شب فوت مادرم، موضوع را به مهراوه نگفتیم. به بهانهای او را به خانه عمهاش بردیم. تا پایان فیلمبرداری هم چیزی نگفتیم، اما او متوجه شده بود. وقتی حقیقت را با او در میان گذاشتیم، گفت که از قبل این موضوع را میدانست. حتی به خاطر پنهان کردن این موضوع، از ما ناراحت و دلخور شد.
این هنرمند درباره تجربه همکاری با دخترش مهرآوه شریفینیا در فیلم «دزد عروسکها» گفت: صحنههایی که من و مهراوه بهعنوان مادر و دختر کنار هم بازی میکردیم، برایم حس خوبی داشت. بهخصوص صحنههایی که در آن نقش عجوزه را ایفا میکردم، چون او در کنار من احساس امنیت میکرد. همبازی شدن با دخترم در این فیلم همان حس خوب را داشت که بعدها در سریال «کیمیا» هم تجربه کردم.
در پاسخ به پرسشی درباره لوکیشن فیلم، این بازیگر گفت: لوکیشن فیلم، در تمام مدت، پارک شفق واقع در یوسفآباد بود.
این بازیگر با لبخند، خاطرهای را تعریف کرد و گفت: زمانی که فیلم تازه اکران شده بود، در حال رانندگی به سمت خانه پدرم بودم. چند کارگر که در قسمت بار یک تاکسی نشسته بودند، برایم دست تکان دادند. ابتدا با تردید پاسخ دادم، چون فکر میکردم شاید منظورشان من نباشم. اما بعد متوجه شدم با هیجان واکنش نشان دادهاند، که برایم جالب بود.
او درباره صحنه اسکیتسواری پیرزن اظهار کرد: در دوران نوجوانی اسکیتبازی میکردم، بنابراین مشکلی نداشتم.
این بازیگر در ادامه درباره علاقهاش به سینمای کودک چنین توضیح داد: پذیرش این نوع کار بستگی به سناریو دارد. فیلم «دزد عروسکها» در زمان خود حرفی برای گفتن داشت. بنابراین، اگر اکنون نیز سناریویی با محتوای ارزشمند وجود داشته باشد، همچنان علاقهمند و حوصلهدارم در سینمای کودک فعالیت کنم.
او در پاسخ به پرسشی درباره نقش مادر در این فیلم گفت: نقش مادر در فیلم «دزد عروسکها» نقش دشواری نبود، چون من خودم مادر دو فرزند هستم و با مفهوم مادر بودن آشنایی کامل دارم. بنابراین، بازی در این نقش برایم آسانتر از ایفای نقش عجوزه بود. نقش عجوزه برایم ناشناخته بود و طبیعتاً سختتر به نظر میرسید.
حاجیان درباره اینکه آیا فاصله داشتن نقش با شخصیت واقعی مزیتی است، چنین توضیح داد: فاصله داشتن نقش با شخصیت بازیگر یک مزیت است، چون برای رسیدن به آن باید تلاش زیادی انجام داد. اما وقتی نقش با شخصیت واقعی فرد نزدیک است، نیاز به تلاش کمتری است، چون معادلهای بیرونی آن وجود دارد یا خود فرد همان نقش را در زندگی روزمره تجربه کرده است. بنابراین، ایفای نقشهایی که با شخصیت بازیگر فاصله دارند، جالبتر و چالشبرانگیزتر است.
او در بخش دیگری از صحبتهایش درباره پیام فیلم گفت: ممکن است فردی برداشت کند که «ظلم پایدار نیست». اما میتوان برداشتهای دیگری هم داشت، مانند اینکه کودک باید شجاع باشد و همزمان مهربانی را در وجود خود حفظ کند. این پیامها در لایههای مختلف فیلم قابل مشاهده هستند.
در مورد میزان تمرینهای قبل از فیلمبرداری، حاجیان گفت: دقیق یادم نیست چه مدت تمرین کردیم، اما چند روزی روی فیلمنامه کار کردیم و قبل از هر سکانس چند بار تمرین انجام میدادیم و سپس مقابل دوربین میرفتیم. در آن زمان، فیلمبرداری با نگاتیو انجام میشد و امکان برداشتهای متعدد نبود. اما به یاد دارم در یک صحنه کلوزآپ روی صورتم، تمرکز کافی نداشتم، چون درگیر فوت مادرم و افکارم بودم. آن صحنه را چندین بار تکرار کردیم.
خالهام متوجه استعداد من در بازیگری شد.
او در مورد شروع مسیر بازیگری خود چنین توضیح داد: از دوران کودکی به هنر بازیگری علاقهمند بودم. یکی از خالههایم در جمعهای خانوادگی، زمانی که دور هم جمع میشدیم، برایمان سناریو مینوشت و تئاتر اجرا میکردیم. در آن زمان بود که او متوجه استعداد و علاقه من در این حوزه شد. پس از آن وارد مدرسه هنر شدم و سپس در دانشگاه هنر، این راه را به صورت جدی ادامه دادم.
در پایان، این بازیگر درباره همکاری با اکبر عبدی گفت: من در فیلمهای «دزد عروسکها»، «سفر جادویی» و «آدمبرفی» با آقای عبدی همبازی بودم. در آن زمان، فیلم «آدمبرفی» به دلیل نقشآفرینی آقای عبدی در نقش یک زن، توقیف شد و اجازه پخش نیافت. اما بعدها دیدیم که ایشان در فیلمی دیگر با همان سبک نقشآفرینی، جایزه گرفت. دنیا تغییر کرده است.