کد خبر: 33541

هنرمند یا سیاستمدار؟ نقش واقعی چهره‌های مشهور در جامعه

هنرمند یا سلبریتی؟ بررسی نقش واقعی چهره‌های مشهور در سیاست و جامعه

بررسی نقش چهره‌های مشهور در سیاست، جامعه و تاثیرات آن‌ها در فضای مجازی و فرهنگی امروز

هنرمند یا سلبریتی؟ بررسی نقش واقعی چهره‌های مشهور در سیاست و جامعه

پنج سال پیش، ریکی جرویس در مراسم گلدن‌گلوب با انتقادی تند به هنرمندان مشهور حاضر در سالن پرداخت و آن‌ها را به سکوت فراخواند. او گفت: «شما ظاهر اخلاق‌مدارانه دارید، اما شرکت‌هایی که برایشان کار می‌کنید، از مردم بهره‌کشی می‌کنند. اگر داعش هم تلویزیون اینترنتی راه بیندازد، با آن همکاری می‌کنید. پس، اگر امشب جایزه‌ای بردید، حرف سیاسی نزنید؛ شما در جایگاهی نیستید که درباره مسائل مردم صحبت کنید. اکثر شما حتی دو کلاس سواد هم ندارید. پس، برنده شدید، بیایید بالا، جایزه‌تان را بگیرید، از مدیر برنامه‌ها و خدای‌تان تشکر کنید و بروید پایین.»

آیا او هنرمند است یا فعال سیاسی؟

مدتی است که نکته‌ای که ریکی جرویس در قالب نقد و در یکی از مهم‌ترین مراسم‌های سینمایی جهان مطرح کرد، در مقابل چهره‌های سرشناس قرار گرفته است. این نقد با پرسشی آغاز می‌شود: «آیا هنرمند کنشگر سیاسی است؟» بدون توجه به اینکه مفهوم هنرمند چه گروهی را شامل می‌شود و هنرمند کیست یا هنر باید بر اساس کدام مکتب فکری و فلسفی تعریف شود، امروزه با توجه به حضور گسترده دنیای مجازی، واژه سلبریتی (چهره‌های مشهور) جایگزین هنرمند شده است و بار دیگر این سوال مطرح می‌شود. سلبریتی‌های فعال در فضای مجازی عموما در دسته کنشگران سیاسی قرار می‌گیرند و این پرسش مطرح است که آیا آنها در جایگاه نقد سیاسی قرار دارند یا خیر؟

آیا هنرمند زبان مردم است؟

در برنامه اخیر کارناوال، رامبد جوان نقد تندی را به مسئولان وارد کرد و در قالب یک مطالبه‌گر اجتماعی و هنرمند، خواسته‌ای انتقادی مطرح ساخت: «در مواجهه با مشکلات، مسئولان ابتدا باید یقه خود، فرزندانشان، رفتار و تفکرشان را بگیرند.» این نوع از نقد سیاسی که از سوی یک هنرمند ابراز می‌شود، به سرعت در فضای مجازی و رسانه‌های مختلف منتشر شده و واکنش‌های گسترده‌ای را برانگیخته است.

در این لحظه، این پرسش مطرح می‌شود که آیا هنرمند واقعاً کنشگر سیاسی است؟ و نقش او در مقابل مسئولان سیاسی، به عنوان نماینده مردم، چه جایگاهی دارد؟ همچنین، این سوال مطرح است که آیا هنرمند از مشکلات و سبک زندگی مردم عادی آگاهی دارد و می‌تواند صدای آنان باشد؟

ستاره‌های مشهور؛ شهرت ناشی از بی‌مهارتی

در حال حاضر، سلبریتی‌ها بیش از هر زمان دیگری در نقش کنشگر، مصلح و سخنگوی اجتماعی ظاهر می‌شوند، و این تغییرات اساسی در مفهوم سلبریتی نسبت به مهمانان گلدن‌گلوب سال 2020 که ریکی جرویس آنها را مورد نقد قرار داد، قابل مشاهده است. امروزه، شهرت محدود به گروه کوچک بازیگران و هنرمندان نیست که همواره در معرض دید رسانه‌ها قرار داشتند.

در زمان حاضر، کسب شهرت از طریق بی‌هنری و سطحی بودن آسان‌تر شده است، و راه‌های دستیابی به آن شامل بهره‌گیری از رسانه‌های مجازی، صرف هزینه‌های مادی و معنوی (مانند استفاده از چهره‌های شناخته شده) و ترویج ابتذال است. نقد مفهوم شهرت در حوزه‌ای دیگر قابل بررسی است؛ اما در اینجا، سوال اصلی این است که آیا شهرت کنونی، که اغلب بر پایه‌های هنر یا دستاوردهای مثبت و منفی عملی و اخلاقی استوار است، اعتبار دارد یا خیر؟

مکان خالی مرجع اجتماعی

در مواردی که نام‌گذاری هنرمند یا فرد مشهور با تفاوت معنایی مواجه می‌شود، جایگاه و وظایف این افراد و یا انتظاراتی که از آنان می‌رود، حتماً نیازمند تأمل است. آیا تنها داشتن یک رسانه، چه رسانه‌های جمعی مانند تلویزیون و سینما و چه صفحات شخصی در شبکه‌های اجتماعی مانند اینستاگرام، می‌تواند مسئولیت و نقش این چهره‌ها را در عرصه‌های سیاسی و اجتماعی بر عهده بگذارد؟

در دنیای امروز، به ویژه در میان مردم ایران، در غیاب نخبگان، متفکران و اندیشمندان، افراد جامعه برای درک مسائل روز به سراغ چهره‌های شناخته شده می‌روند. این روند باعث می‌شود سلبریتی‌ها در نظر عموم به جای نخبگان سیاسی، اجتماعی و اقتصادی قرار گیرند و در کنار آن، نقش پیشروان اعتراضات و فعالیت‌های اجتماعی را بر عهده بگیرند. واقعیت این است که پذیرش چنین چهره‌هایی در جامعه نه بر اساس اعتماد کامل و اعتقاد جمعی به توانایی‌های فکری و اندیشمندانه آنان است، بلکه بیشتر به دلیل خلأ مرجع‌های معتبر و قابل اعتماد در فضای عمومی شکل می‌گیرد.

عناصر اصلی در دنیای فناوری

در جامعه‌ای که موقعیت مراجع اجتماعی تغییر یافته است، برای اینکه روشنفکران، متفکران و اندیشمندان بتوانند نظرات و افکار خود را به گوش مردم برسانند، ناگزیر باید به عنوان سلبریتی ظاهر شوند. این امر آنان را وارد فضایی می‌کند که ابتذال رایج‌ترین ویژگی آن است و گاهی برای جلب توجه، به ابتذال چهره‌های فعال در شبکه‌های اجتماعی روی می‌آورند.

در سوی دیگر، چهره‌های مشهور برای حفظ جایگاه و برخورداری از احترام باید نقش‌هایی چون کنشگر سیاسی و اجتماعی، ادیب، دانشمند، پزشک یا پیشگو را بازی کنند. در نتیجه، جامعه نخبگان و افراد برآمده از فرهنگ سطحی فناوری، در موقعیت‌های مختلف ظاهر می‌شوند، گویی چرخ دنده‌های جامعه دوباره برعکس شده و هر کدام در جایگاهی قرار گرفته‌اند که پیش‌تر دیگری داشتند، گویی هر یک جای دیگری را گرفته است.

آیا هنرمند یا خواهان تغییر؟

در این بازار پرهیاهو، هنرمندان قدیمی و شناخته‌شده بیشتر از دیگران ادعای نقد و اعتراض دارند. آن‌ها که سال‌ها در رسانه‌های رسمی حضور داشته و برای حفظ محبوبیت خود همواره زبان انتقاد را به کار برده‌اند. نقدهایی که جهت‌گیری‌شان بسته به منافع سکه‌ها، مدیران ارشد، سرمایه‌گذاران و حامیان مالی تغییر می‌کرد. در زمانی، آنان دولت را هدف انتقاد قرار می‌دادند، چون خواست مدیران بالادستی چنین بود، و در زمان دیگر، از حامیان دولتمردانی می‌شدند که هم‌نظر با مدیران ارشد بودند.

فضای عمومی مبتذل

سیاست همواره جذاب و پیچیده است و جهان پر از رموز و چالش‌ها است. این عرصه بازی قدرت است که افراد را وسوسه می‌کند تا برای دیده شدن بیشتر، اظهار نظرهای سیاسی انجام دهند. در چنین فضایی، نقد سیاسی به عنوان یکی از اصلی‌ترین ابزارهای ابراز نظر شناخته می‌شود و بسیاری از شخصیت‌های شناخته‌شده به سراغ آن می‌روند. سیاست در سراسر جهان، به ویژه در ایران، جذابیت‌های خاص خود را دارد که همگی را به سوی آن جلب می‌کند.

برای متمایز بودن، برای نشان دادن نقد و برای جلب توجه عمومی، کافی است نقدهای سیاسی علیه چهره‌های سیاسی، رهبران احزاب یا مقامات دولتی ارائه دهید. گاهی اوقات، تنها با شوخی‌های ساده درباره مشکلات روزمره مردم می‌توان توجه‌ها را جلب کرد، به شرطی که این شوخی‌ها بی‌ضرر باشند و حمایت‌های مالی را از دست ندهند، اما در عین حال، بتوانید به عنوان یک منتقد دیده شوید که شوخی‌هایش در زندگی روزمره تکرار می‌شود و مخاطبان آن را درک می‌کنند.

در این وضعیت، سیاست به نوعی به کالایی در صنعت سرگرمی تبدیل می‌شود و گاهی حتی به سطح ابتذال می‌رسد. وقتی سیاست به یک کالای مصرفی تبدیل می‌شود، قابل خرید و فروش است و معامله بر سر آن، هدف اصلی است. ممکن است این معامله فقط برای رسیدن به شهرت باشد، اما در هر صورت، سیاست در این قالب‌ها به یک ابزار تجاری و سرگرمی بدل می‌شود.

نمایش فاخر و مجلل ادعای رهبری

آنچه ریکی جرویس، کمدین بریتانیایی، پنج سال پیش در مراسم گلدن‌گلوب بیان کرد، بسیاری را شوکه کرد. این سخنان نه تنها واکنش‌هایی از تام هنکس در رسانه‌های جهانی برانگیخت، بلکه چهره متعجب رئیس شرکت اپل را نیز به همراه داشت که به طور مستقیم مورد انتقاد قرار گرفت. با وجود جنجال‌هایی که ایجاد کرد، این صحبت‌ها نتوانست پایان بخش نمایش پرزرق و برق سلبریتی‌ها و ادعای آن‌ها باشد. همان‌طور که انتقادهای تند به ستاره‌های ایرانی، هرگز آنان را محدود به مرزهای هنر صرف نکرد، و حتی پس از آشکار شدن معاملات پشت‌پرده، نقدهای سیاسی همچنان ادامه داشت.

از جوایز گلدن گلوب تا رسانه ملی

این پدیده نوظهور نیست، بلکه سال‌هاست که در فضای فرهنگی و اجتماعی ما ریشه دوانده است. هنرمندان از صحنه‌های معتبر مانند گلدن‌گلوب تا رسانه‌های ملی و پلتفرم‌های داخلی، برای حفظ جایگاه و بهره‌برداری از هر موضوعی، آن را به کالایی مصرفی تبدیل می‌کنند. وقتی نقدی به کارآمدی دولت‌ها یا سیاست‌های کلان مطرح می‌شود، این افراد به تدریج تبدیل به سیاستمداران و منتقدان حرفه‌ای می‌شوند.

در مواقعی که موضوعاتی مانند بحران در غزه به سطح جهان می‌رسد و توجه جهانیان را جلب می‌کند، این افراد با نقابی از انسانیت و آزادی ظاهر می‌شوند. زمانی که فشارهای اقتصادی بر زندگی مردم تأثیر می‌گذارد و آنان را زیر بار فشار قرار می‌دهد، کسانی که این درد را تجربه نکرده‌اند یا توان تصور آن را ندارند، با شوخی‌هایی درباره این موضوعات وارد عرصه می‌شوند و در قالب مطالبه‌گران کمدی ظاهر می‌گردند. در جامعه‌ای که مرجعیت‌های اجتماعی آن تغییر یافته است، نقش هنرمند متفکر، به سلبریتی متفکر، سیاستمدار گزارشگر، و گزارشگر به دلال تبدیل می‌شود و این روند ادامه دارد.

دیدگاه شما
پربازدیدترین‌ها
آخرین اخبار