رامبد جوان از «کارناوال» و آینده «خندوانه» میگوید
رامبد جوان: چرا برنامه «کارناوال» را در تلویزیون نساختم و آینده خندوانه چگونه است؟
رامبد جوان از دلایل نساختن «کارناوال» در تلویزیون، آینده «خندوانه» و ایدههای نوآورانه در برنامههای جدید خود میگوید.

کارنامه حرفهای رامبد جوان را میتوان به طور کلی به دو دوره قبل و بعد از «خندوانه» تقسیم کرد. او بیش از هشت سال برنامهای بسیار متفاوت و نوآورانه را روی آنتن برد که در زمینه خلاقیت و جذب مخاطب رکوردهای جدیدی ثبت کرد و در تاریخ تلویزیون ماندگار شد. حالا، با دومین تجربه کارگردانی و اجرای خود، پروژهای جدید به نام «کارناوال» را آغاز کرده است. در این پروژه، او دیگر در قالب یک برنامه محدود در استودیو ظاهر نمیشود، بلکه صحنهای بزرگتر و متفاوتتر دارد و دیگر قرار نیست در طول برنامه مدام دکور را تغییر دهد یا صرفاً مجری یک تاکشو باشد و با شخصیتهایی مانند جنابخان و خندوانه تعامل کند.
با وجود این تغییرات، روحیه و انرژی جوان همچنان حفظ شده است و حتی عینک گردش او همچنان نماد حضورش است. فضای تماشاگران نیز تغییر یافته؛ دیگر خبری از نشستن مردم اطراف صحنه نیست و همه چیز در زیر چادری بزرگ و روی یک صحنه متفاوت برگزار میشود. به گفته او، «کارناوال» هیچ نمونه خارجی ندارد و ایده آن در یک جلسۀ فکری جمعی شکل گرفته است. رامبد جوان، که زمانی همه منتظر بودند هر شب ساعت 11 در شبکه نسیم با جمله «به نام خدا، سلام، رامبد جوان هستم و اینجا خندوانه است» روی آنتن برود، اکنون خود را در قالبی نو و متفاوت آزمایش میکند. او توضیح میدهد که ایده اجرای برنامه زیر یک چادر، چند سال پیش در جشنوارهای عروسکی در پاکستان الهامبخش او بوده است و همان تجربه، طراحی «کارناوال» را رقم زده است.
این برنامه از همان ابتدا واکنشهای متفاوتی در فضای مجازی برانگیخته است. برخی مخاطبان از نوآوری و جسارت آن استقبال کردهاند، در حالی که برخی دیگر با تردید به آیندهاش نگاه میکنند. جوان اما معتقد است مقایسه «کارناوال» با «خندوانه» صحیح نیست، چون هر کدام تجربهای مستقل با اهداف و ساختارهای متفاوت هستند. او حالا در همان چادر نشسته و آماده است درباره مسیر جدیدی که در پیش گرفته است، با مخاطبان صحبت کند.
«کارناوال» یک برنامه منحصر به فرد در زمینه سرگرمی و رئالیتیشوها است؛ یک تولید خاص که نمونهاش کمتر برای مخاطبان ساخته شده است. منبع و نقطه شروع ایده اولیه و اصلی این برنامه چه بوده است؟
این متن را بازنویسی کردم:
چه داستان طولانی و پرماجرایی! ماجرا از این قرار است که من و محمد شریفی، تهیهکننده برنامه کارناوال، برای یک پروژه با هم قرارداد بستیم؛ اما خیلی زود فهمیدیم که علاقهای به ادامه آن نداریم. در عین حال، متوجه شدیم گروه دیگری هم در حال کار بر روی پروژهای مشابه است. بنابراین تصمیم گرفتیم این پروژه را کنار بگذاریم و پس از مشورت با تیم فکریمان، که شامل جمعی از دوستان و همکاران بود، ایدهپردازی را آغاز کردیم. اعضای تیم شامل من، سعیده امیرساعی، کیا قزوینی، امین انتظاری، احمدرضا کاظمی، نیک یوسفی، سورنا صحت که کمی بعد به جمع پیوست، بهار کاتوزی، علی احمدی، امیرحسین قیاسی و عرفان امامی بودند. هدفمان این بود که کار را در یکی از سالنهای پردیس تهران، در سمت شرق، اجرا کنیم.
ما قرارداد بستیم و حتی طراحی صحنه را بر اساس معماری و اندازههای همان سالن پیش بردیم. اما در همان زمان، به دلایل عجیب و بیربطی، اجازه کار در سالن لغو شد. پس از آن، دوباره نشستیم و فکر کردیم. در این مرحله، من پیشنهاد دادم که از تجربهای در سال ۱۳۷۸ در جشنوارهای در لاهور پاکستان استفاده کنیم. آن جشنواره، یکی از معتبرترین جشنوارههای عروسکی دنیا بود که توسط خانوادهای پاکستانی برگزار میشد و در فضای باز و با چادرهای متنوع برپا میشد. این ایده به ما جرقه زد که چرا خودمان فضای موردنظرمان را با چادر نسازیم؟ بنابراین شروع به طراحی فضا کردیم و در نهایت، کارناوال به شکلی که میبینید، شکل گرفت.
یکی از ویژگیهای رامبد جوان که باعث شده بخش قابلتوجهی از موفقیتهای او حاصل اتاق فکرهایش باشد، این است که در پروژههای مختلف، تیم طراحی خلاقی همراه او بوده است. نقش اتاق فکر در شکلگیری برنامههایی مانند خندوانه چه بوده است؟
همیشه طرفدار کار تیمی و اتاق فکر بودهام. از معدود برنامهسازانی هستم که بیش از ۲۰ سال است با تیمهای ایدهپردازی کار کردهام. با همین تیم، فرآیند ایدهپردازی را شروع کردیم. امیرحسین قیاسی پیشنهاد داد که چه میشود اگر پروژهای طراحی کنیم که در آن افراد حرفهای با آثارشان رقابت کنند. این ایده جذاب بود، اما سوال این بود که چگونه و با چه ویژگیها و مکانیزمی؟ چه سناریویی؟ این پرسشها ما را حدود یک سال درگیر کرد تا سرانجام آماده شدیم اولین قدم را برداریم.
یکی از بخشهای جدید و متفاوت کارناوال، قسمت «دفاعیه» است. خود شما در ابتدای این بخش درباره اهمیت فرهنگسازی در گفتوگو صحبت میکنید. ایده طراحی بخش «دفاعیه» از کجا آمد؟
یکی از ایدههایی که مطرح کردم و پرورش دادم، شبیه به جلسه دفاع بود. تصور کنید که مخاطب روبهروی هنرمند مینشیند و با او وارد بحث میشود. سپس، رأیگیری مجدد انجام میشود، اما این بار بر اساس معیارهایی مانند میزان قانعکنندگی هنرمند در دفاع از اثرش، صبر و دقت در توضیحات و توانایی در روشن کردن مفاهیم اثر. این بخش به ما یاد میدهد که گفتوگو کنیم، و نشان میدهد که پشت هر اثر هنری، فکر، تحقیق، تجربه و تیم بزرگی قرار دارد. هر هنرمند کلی داده و پشتوانه دارد، چه فنی، چه دانشی و چه محتوایی. تماشاگر در این روند، درک میکند که یک اثر هنری چقدر زحمت و ارزش دارد. خلاصه اینکه، میخواستیم نشان دهیم گفتوگو ممکن است؛ گفتوگویی واقعی، بدون فحاشی و تعارف، اما پر از معنا. همین اصرار بود که ما را بر آن داشت تا این ایده را توسعه دهیم و به مرحله اجرا برسانیم.
نشستن مخاطب روبهروی هنرمند و به چالش کشیدن او موضوعی جالب و جذاب است.
درست است. این نوع مواجهه فرصتی بینظیر برای مخاطب فراهم میکرد تا مستقیماً با هنرمند روبهرو شود. او میتوانست بگوید: «دمت گرم! من از قبل طرفدار تو بودم، اما حالا اینجا باید قانع شوم.» در واقع، این روند به من اجازه میداد تا تصمیم بگیرم که به تو رأی دهم یا نه. این دیدار و گفتگو برایم بسیار هیجانانگیز بود، چون امکان برقراری گفتوگوی صریح و بیتوهین را فراهم میکرد؛ گفتوگویی که شاید طرفین در آن کوتاه بیایند، اما هیچگونه بیاحترامی صورت نمیگرفت. در ذهن من، این نوع تعامل شبیهسازی فضای شبکههای اجتماعی بود؛ جایی که افراد در فضای مجازی واکنش نشان میدهند، اما در اینجا این واکنشها رودررو و مستقیم اتفاق میافتاد. در جامعه ما، چنین فرصتهایی کم است که مردم بتوانند میکروفون در دست بگیرند و بیپرده نظرشان را بیان کنند، چه در مورد دوست داشتن یا نداشتن کسی. امیدوارم روزی برسد که چنین روشی در سطح سیاست هم پیاده شود؛ یعنی مردم بتوانند روبهروی سیاستمداران بنشینند و صریح درباره خطاها و موفقیتهای آنها صحبت کنند، بدون اینکه تنها تعریف یا ناسزا بگویند.
یکی از موضوعاتی که گاهی مطرح میشود، این است که نظرات بهصورت هدایتشده است؛ مثلا سناریویی به برخی تماشاگران داده شده تا چیزی خاص بگویند. اما این صحت ندارد. حدود بیست درصد از تماشاگران، افراد ثابت برنامه هستند که با حضورشان هیجان جمع را تقویت میکنند. هیچوقت به کسی نگفتهایم چه بگوید، و در سالن ۵۰۰ نفری، هیچکس قبل از شروع نمیداند میکروفون به دست چه کسی میرسد. این بیواسطگی برای ما بسیار مهم است، چون اگر مردم احساس کنند کار تقلبی است، اعتمادشان از بین میرود.
ما بهعنوان بیننده، با جنبههای دیگری از هنرمندانی روبهرو میشویم که در این رقابت شرکت کردهاند؛ مثلاً بازیگری که در اینجا ساز میزند یا توانایی انجام کارهای متفاوت را دارد. اما بر چه مبنایی این هنرمندان انتخاب شدهاند؟ از نظر من، منطقی بود که کارگردانها در این پروژه نقش داشته باشند، چون در نهایت، کار آنهاست که اثر نهایی را میسازد. با این حال، چون پلتفرم ما در حال ساخت برنامه است و بسیاری از کارگردانها هنوز شناختهشده نبودند، تصمیم گرفتیم در کنارشان بازیگران سلبریتی یا چهرههای شناختهشده حضور داشته باشند. میتوانم با اطمینان بگویم که با حدود ۸۰ درصد از افراد حوزه خودم صحبت کردم تا در این برنامه شرکت کنند، اما در نهایت، تنها ۱۲ هنرمند از میان آنها انتخاب شدند. این نشان میدهد که انتخاب مهمانان کار آسانی نیست. بسیاری از هنرمندان در ابتدا جواب مثبت میدادند، ولی بعضیها با تعجب میپرسیدند: «آیا واقعاً میشود نشست و از یک اثر دفاع کرد یا از صفر شروع کرد؟»
آیا قرار بود این هنرمندان به تنهایی یک اثر را بسازند؟ همیشه به کسانی که میخواستیم در برنامه حضور یابند، میگفتیم: «از صفر تا صد همراهتان هستیم؛ در کارگردانی، صحنه، دکور، لباس، گریم و حتی متن، کنار شما هستیم.» طبیعی بود که بعضیها جا بزنند، چون معتقد بودند بازیگری هستند و نمیتوانند همه بار کارگردانی و ساخت را بر عهده بگیرند. حتی پس از دو ماه تمرین و تلاش، برخی تصمیم گرفتند کنار بکشند. این تصمیم برای خیلیها منطقی و قابلدرک بود، اما کسانی که ماندند، کسانی بودند که جسارت تجربه کردن داشتند، ریسک کردند و در نهایت نتیجهای بسیار هیجانانگیز و فوقالعاده کسب کردند.
بسیاری از افراد شما را هنوز هم به عنوان مجری و کارگردان برنامه «خندوانه» میشناسند؛ برنامهای که بیشترین محبوبیت را در میان آثار شما داشته است. در پروژه «کارناوال»، چه میزان تلاش کردید تا همان ارتباط صمیمی و نزدیک با مخاطب را حفظ کنید؟
مردم همان کسانی هستند که در اینجا حضور دارند و تصمیمگیری میکنند. شاید تجربه خندوانه باعث شود به طور ناخودآگاه مقایسههایی انجام دهند؛ اما واقعیت این است که کارناوال با آن قابلمقایسه نیست. خندوانه برنامهای کاملاً اجتماعی و مردمی بود که در آن مهمان دعوت میکردیم، گفتگو میکردیم و آیتمهای متنوعی داشت؛ یک قالب خاص و مشخص. اما در کارناوال، بخشهایی که مرتبط با مردم است، در قسمت دیگری رخ میدهد یا در آثار شرکتکنندگان یا در همان بخش دفاعیه که تماشاگران وارد گفتگو میشوند. در این بخش، مطالب بسیار مهمی مطرح میشود که متأسفانه، به دلیل شرایط سیاسی کشور، بخشی از آن قابل پخش نیست؛ ولی من معتقدم باید ظرفیتهای خود را توسعه دهیم، یاد بگیریم چگونه صحبت کنیم و از این فرصتها بهرهمند شویم.
آیا امکان داشت کارناوال در قالب تلویزیونی ساخته شود و تجربهای مشابه خندوانه تکرار گردد؟
خیر، این امکان وجود ندارد. محدودیتهای مربوط به ممیزی اجازه نمیدهد. البته پیشنهاد ساخت آن در تلویزیون مطرح شد، اما من نپذیرفتم.
برنامههایی مانند خندوانه در تلویزیون جای خالی دارند. آیا خندوانه هنوز ظرفیت ادامه دارد؟
خندوانه همچنان قابلیت ادامه دارد، چون برنامهای ترکیبی است که میتواند در قالبهای مختلفی اجرا شود؛ موسیقی، نمایش، کمدی، تراژدی، برنامههای تکنفره یا گروهی، حتی مسابقه. این برنامه هیچگاه تاریخ انقضا ندارد. بسیاری از مسابقههایی که در خندوانه برگزار شده، هنوز قابلیت تکرار دارند و حتی خود کارناوال میتوانست در قالب خندوانه اجرا شود.
سریال «مردم معمولی» اولین تجربه شما در ساخت سریال برای نمایش خانگی بود. کارناوال هم اولین تجربه ساخت یک برنامه رئالیتیشو در پلتفرم بود. تفاوتهای ساخت برنامه در تلویزیون و در پلتفرم چیست؟
در تلویزیون، در شبهای عادی، حدود ۲۵ تا ۳۰ میلیون مخاطب داشتیم. اما در پلتفرم، مثلا، درباره یک میلیون بیننده صحبت میشود، هرچند این رقم با تلاشهای بسیار بیشتر هم قابل افزایش است. هر قسمت کارناوال حدود چهار روز زمان میبرد؛ از ضبط در استودیو تا آمادهسازی تبلیغات و تدوین. این پروژه بسیار سخت و نفسگیر است، چون نمایش خانگی نیازمند رویکرد و طراحی متفاوتی برای جذب مخاطب است. با این حال، این تجربه برای ما بسیار ارزشمند است. آنقدر مهم که همواره درگیر بازخوردها و اصلاحات احتمالی برای فصل بعدی هستم. مطمئنم در فصل دوم، ساختار برنامه را تغییر خواهیم داد؛ چون کارناوال بر دو اصل تنوع و تغییر استوار است. در طول مسیر، بخشهای مختلفی را آزمایش کردیم، مثلا در پایان هر قسمت، یک قطعه موسیقی زنده اجرا میشود؛ ایدهای که از ابتدا بر آن تأکید داشتم تا تماشاگران را آرامآرام جمع کند. تاکنون گروههای جوان و توانمند زیادی روی صحنه آمدهاند، حتی تیتراژ هر قسمت هم جداگانه طراحی شده و هر قسمت تیتراژ مخصوص خودش را دارد.