نامه دختر رضاخان به امام خمینی درباره مشکلات هویتی و بی‌سابقه
نامه عجیب دختر رضا شاه به امام خمینی درباره درخواست شناسنامه و مشکلات بی‌سابقه پس از بیست سال پیگیری
نامه دختر رضاخان به امام خمینی درباره درخواست شناسنامه، مشکلات بی‌سابقه و پیگیری بیست‌ساله برای حقوق قانونی و هویتی در زمان انقلاب
صدیقه دختر رضاخان و زهرا سوادکوهی در نامه‌ای به امام خمینی درخواست کمک کرده است، چراکه به دلیل احضارش توسط کمیته انقلاب، وضعیتش دشوار شده است. این نامه در تاریخ هفتم فروردین 1358 در روزنامه اطلاعات منتشر شده است.
در متن نامه، او بیان می‌کند که فاقد شناسنامه است، زیرا وزارت دربار اعلام کرده بود شوهرش مصدقی است و اشرف پهلوی نیز گفته بود خواهر بی‌سواد نمی‌خواهد و نمی‌تواند برای او شناسنامه صادر کند.
در ابتدای نامه آمده است:
«پیشگاه زعیم و سید عالیقدر و مرجع شیعیان جهان، آیت‌الله‌العظمی روح‌الله الموسوی الخمینی،
اینجانب صدیقه دختر رضاخان (رضاشاه سابق) و زهرا سوادکوهی هستم که به علت تماس تلفنی مورخه 57/12/1، خانمی که خود را از کمیته آن امام معرفی کرد، به من اطلاع دادند و گمان بردند من بی‌نام‌ونشان، که از اقشار پایین جامعه هستم، با شاهزاده خانم‌های مشهور پهلوی اشتباه گرفته شده‌ام و مرا به کمیته احضار کردند؛ لذا مزاحم اوقات شما شده‌ام، در حالی‌که اکنون فرصت رسیدگی به این امور نیست. بنا بر وظیفه شرعی خود، در روز ششم، موفق به دیدار آن حضرت شدم؛ اما حال که احضار شده‌ام، چه بهتر که این فرصت نصیبم شود تا جریان بیست سال مبارزه حق‌طلبانه‌ام را از دستگاه بی‌عدالت و حاکمان آن، نخست‌وزیر هویدا، به عرض برسانم...»
همچنین در بخش دیگری از نامه، او افزود: در حال حاضر فاقد شناسنامه است، زیرا وزارت دربار گفته بود شوهرش مصدقی است و اشرف پهلوی هم اعلام کرده بود که این خواهر بی‌سواد، با لهجه صحبت می‌کند، بنابراین نمی‌توان برای او شناسنامه پهلوی صادر کرد. او درخواست کرده است که به جای شناسنامه پهلوی، با شناسنامه مادرش، زهرا سوادکوهی، شناسنامه‌ای دریافت کند. پس از طی مراحل اداری، این درخواست به وزارت دادگستری و اداره ثبت‌احوال ارجاع شده است، اما آن‌ها اعلام کرده‌اند که نیازمند دستور مقام صلاحیت‌دار هستند. سابقه این موضوع در پرونده‌ای نزد آقای محسن دها، رئیس ثبت‌احوال کشور، موجود است.
پیگیری‌های بیست‌ساله او نه‌تنها نتیجه‌ای نداشته، بلکه منجر به از دست رفتن بیش از چهل هزار تومان قرض و درآمد روزانه شوهرش شده است، و تنها حدود هفتصد متر زمین از ارثیه مادری در مازندران به او رسیده است.
