مرجان اتفاقیان از نقش پیچیده میشا در سریال کنکل میگوید
گفتوگو با مرجان اتفاقیان درباره نقش پیچیده میشا در سریال «کنکل» و فرآیند خلق شخصیت چندوجهی
مرجان اتفاقیان درباره نقش چندوجهی میشا در سریال کنکل، فرآیند خلق شخصیت و چالشهای بازیگری در نقش پیچیده و درونیات شخصیت صحبت میکند.

مرجان اتفاقیان، بازیگر برجسته تئاتر، سینما و نمایش خانگی، سابقه درخشانی در فیلم «مغزهای کوچک زنگ زده» و سریال «سیاوش» دارد. هماکنون در نقش میشا در سریال «کنکل» ظاهر شده است. او شخصیت دوگانه میشا را چالشی جذاب برای خود میداند و میگوید برای هر نقش، ابتدا آن را در ذهنش تصور میکند، برایش خاطره میسازد و سپس نقش را بازی میکند. این روند برای شخصیت میشا، که دو شخصیت متفاوت و پیچیده دارد، نیز اتفاق افتاده است. در گفتوگو با او، درباره فرآیند خلق نقش میشا و واکنشهای مخاطبان به آن صحبت کردیم.
در نقشام در سریال «کنکل»، ویژگیهای منحصر به فرد و چالشهایی که با آن روبرو بودم، بسیار جالب و مهم بودند. شخصیت «میشا» شخصیتی دو وجهی است؛ در ظاهر فقط تلاش میکند عشق و علاقهاش به «امیر» را نشان دهد، اما در عمق وجود نقشهها و انگیزههای دیگری دارد که به تدریج در طول روایت آشکار میشوند. او فردی پرتناقض و تحت فشارهای روانی است، بخشی از این فشارها در دیالوگها و نوع بیانش در خانه ابی و مارال نمایان میشود.
مهمترین چالش در بازی من، نشان دادن لایههای پنهان و چندوجهی این شخصیت بود؛ اینکه بتوانم بدون اغراق، شخصیت پیچیده و چندبعدی میشا را به مخاطب منتقل کنم. سوالهایی در طول داستان برای تماشاگر مطرح میشود؛ اینکه میشا واقعاً چه کسی است؟ آیا واقعاً به امیر علاقهمند است؟ او فقط یک فرد بدجنس است یا نقش پلیس دارد؟ بنابراین، برخورد من با این نقش نیازمند دقت و فکر بود تا تعادل شخصیت حفظ شود. من زندگیام را در نقش میشا گذاشتم تا بتوانم درک عمیقی از درونمایههای او داشته باشم و شخصیت را به صورت واقعی و باورپذیر خلق کنم. همه ما در جامعه دو چهره داریم؛ چهرهای که در مواجهه با دیگران نشان میدهیم و چهرهای که در درون واقعاً هستیم.
در این اثر، درونیات و کشمکشهای شخصیت میشا متفاوتتر از آثار مشابه ظاهر میشود. او در ظاهر فردی محکم و قوی است، اما در واقع، تنهایی عمیقی دارد. تمایل به قدرت و ترس از عقب ماندن از اطرافیان، او را وادار میکند تصمیماتی بگیرد که در ظاهر غیرمنطقی به نظر میرسند، اما برایش اهمیت زیادی دارند. این تمایلات باعث میشوند که او همواره در تلاش برای رسیدن به خواستههایش باشد، زیرا احساس میکند چیزهایی که باید داشته باشد را ندارد و در نتیجه، احساس پوچی میکند. در نتیجه، او به دنبال پر کردن خلأهای درونیاش است و سعی میکند هر طور که شده، نیازهایش را برآورده کند.
از دیدگاه یک بازیگر زن، کار در فضای بسته و تنشزا تاثیر قابل توجهی بر نحوه بازی من داشت. هر لوکیشن، به خصوص محدود و خاص، حس و حال متفاوتی به بازیگر میدهد. در فضاهای محدود، احساس میکنم ارتباط عمیقتری با کاراکترم برقرار میکنم و به همین دلیل، سعی میکنم خاطرات و تجربیات شخصیام را با محیط مرتبط سازم تا حس واقعیتری به بازی منتقل شود. در «کنکل»، لوکیشن کارخانه تاثیر ویژهای بر من داشت؛ احساس کردم آنجا سرشار از تجربه و خاطره است و این فضا، با محدودیتهایش، هماهنگی بیشتری با شخصیت من پیدا کرد. بنابراین، تلاش میکنم در فضاهای محدود، با خاطرهسازی و ایجاد ارتباط ذهنی، حس و حال کاراکتر را به بهترین شکل نشان دهم.
روند ساخت سریال، تجربیات بسیار خاص و جذابی برای من رقم زد. یکی از نکات برجسته، انرژی مثبت و همبستگی بالا بین اعضای گروه بازیگران و تیم پشت صحنه بود که انگیزه و تلاش همه را برای بهتر شدن پروژه افزایش میداد. همکاری با رامتین لوافی نیز بسیار لذتبخش و آموزنده بود؛ او انرژی زیادی دارد و در هر سکانس، به دقت درباره ایدهها و پلانها صحبت میکرد تا بازیگر بتواند فضای موردنظر او را درک کند. یکی دیگر از ویژگیهای او، پذیرش پیشنهادهای بازیگران بود که باعث شد همکاریمان بسیار مؤثر و همسو باشد.
برای انتقال پیچیدگیهای نقش، ابتدا رفتارهای سطحی و روزمره شخصیت میشا را مشخص کردم و سپس به تحلیل نشانههای درونی او پرداختم. در هر لحظه و دیالوگ، از ذهنیت و ساختههای ذهنیام درباره کاراکتر بهره بردم تا دلیل رفتارهایش را درک کنم. این رویکرد در لحن، ریتم گفتار و وضعیت تنشهای بدنیام نیز منعکس شد. در واقع، احساسات و واکنشهای شخصیت، با توجه به عمق درونی او، نسبت به دیگر شخصیتها متفاوت است و این تفاوتها را در بازی خود نشان میدادم.
در مواجهه با نقشهایی با بار روانشناختی سنگین، تمرینهایی مانند یادداشتبرداری و خاطرهسازی انجام میدهم تا ذهنم درگیر شخصیت شود و حس طبیعیتری به مخاطب منتقل کنم. تحلیل رفتاری و گفتاری شخصیت را نیز در نظر میگیرم و در صحنههایی که بار عاطفی بیشتری دارند، فاصلهگیری از شخصیت واقعیام را تجربه میکنم تا حس و حال واقعیتر و دقیقتری خلق شود.
برای حفظ اصول واقعگرایی در نمایش لایههای مختلف شخصیت، تلاش میکنم که ارتباط میشا با دیگر کاراکترها بیش از حد اغراقآمیز یا سطحی نباشد. در هر صحنه، با تصور کامل از وضعیت و انگیزههای شخصیت، حرکات و واکنشهایم را شرح میدهم تا به درستی بتوانم نقش را ایفا کنم. این کار کمک میکند تا رفتارهای شخصیت، بر اساس پیشزمینه و هدفهای درونیاش، طبیعی و باورپذیر باشد.
از ویژگیها و روشهای کارگردانی رامتین لوافی، میتوانم به توجه دقیق او به جزئیات، گفتگوهای مداوم درباره ایدهها و پلانها، و توضیحات کامل درباره شخصیتها اشاره کنم. این رویکرد، به من کمک میکند تا نقش را بهتر درک کرده و در اجرا، جزئیات و ظرایف بیشتری را رعایت کنم.
در نهایت، شخصیت میشا از نظر لحن، تفکر و برخورد با دیگران، تا حد زیادی از شخصیت واقعی من فاصله دارد. بنابراین، تلاش کردم تا شخصیت را از خودم جدا نگه دارم و جزئیاتی را به آن اضافه کنم که در شخصیت واقعیام وجود ندارد، تا بتوانم نقش را به بهترین شکل و با عمق لازم بازی کنم.