کد خبر: 28588

وفاداری مطلق یا شکست؟ نقدی بر اقتباس سریال «سووشون»

تحلیل نقدی سریال «سووشون»: آیا وفاداری مطلق به متن، میراث دانشور را حفظ کرد؟

تحلیل نقدی سریال «سووشون»: وفاداری مطلق به متن، میراث دانشور را حفظ کرد یا نه؟

تحلیل نقدی سریال «سووشون»: آیا وفاداری مطلق به متن، میراث دانشور را حفظ کرد؟

سیمین دانشور با بهره‌گیری از تجربیات و زندگی‌اش، رمانی به نام «سووشون» نوشت که به یکی از مهم‌ترین آثار ادبیات معاصر ایران تبدیل شد. پس از گذشت پنجاه و شش سال از انتشار این اثر، «سووشون» برای اولین بار منبعی برای اقتباس در قالب سریال شد، کاری که نرگس آبیار آن را ساخته است. تاکنون چهار قسمت از این سریال پخش شده است، اما نظرات و انتقادات زیادی درباره آن مطرح شده است.

بر اساس گزارش‌ها، قبل از شروع پخش سریال «سووشون»، نگرانی‌هایی در مورد میزان وفاداری آن به متن اصلی نوشته سیمین دانشور وجود داشت. با پیشرفت داستان، مشخص شد که سریال بسیار نزدیک به کتاب است، به گونه‌ای که برخی آن را به یک مستند تشبیه کرده‌اند.

پیش از ساخت این سریال، نسخه‌های مختلفی از «سووشون» در قالب متن و صوت در دسترس بود، اما اثر نرگس آبیار نوع جدیدی از اقتباس را ارائه داد که آن را نسخه تصویری می‌نامند. یک اقتباس موفق زمانی است که هویت و پیام اثر اصلی را به درستی منتقل کند و در عین حال به عنوان یک اثر مستقل قابل ارزیابی باشد. در واقع، تمرکز بر جزئیات تنها نمی‌تواند تضمین‌کننده موفقیت یک اقتباس باشد.

یک تصویر ملال‌آور از داستان

در کتاب، کلمه‌ها هستند که جهان داستان را می‌سازند، اما در فیلم و سریال، تصاویرند که به زندگی داستان جان می‌بخشند. با این حال، در نسخه سریالی «سووشون»، تکرار واو به واو متن کتاب، به جای خلق اثر دراماتیک، تبدیل به یک سریال خسته‌کننده شده است. نحوه فیلمبرداری و لهجه بازیگران نیز بر این وضعیت افزوده و تماشاگر را از لذت بردن از اثر محروم کرده است. در قسمت سوم، صحنه‌هایی مانند پخش نان در دارالمجانین و جشن انگلیسی‌ها، تصویری واضح از ایران ارائه می‌دهد. دارالمجانین نماد کسانی است که برای بقا مبارزه می‌کنند، در حالی که مراسم جشن نشانگر انسان‌هایی است که برای حفظ جایگاه و قدرت، حتی به خیانت به کشور دست می‌زنند.

کاراکتر زری نمادی است از زنی که هر لحظه برای حفظ خانواده تلاش می‌کند، اما در دورانی که حتی یک نان هم غنیمت بود، نان را نذر مردم می‌کند. در واقع، پیام اصلی «سووشون» این است که چه چیزی از بقای خانواده و جان عزیزان مهم‌تر است. اگرچه سریال می‌توانست با نمایش صحیح کشمکش‌های درونی زری، مخاطب را همراه خود کند، اما با روایت پیچیده داستان کتاب، به تصویری بی‌احساس و بی‌روح بدل شده است.

یک تولید بزرگ اما بی‌فایده

سریالی که می‌توانست همچون آثار ماندگاری مانند «دایی جان ناپلئون» یا «قصه‌های مجید» باشد، در نهایت به اثری ضعیف تبدیل شده است. همان‌طور که ناصر تقوایی با جان‌بخشی به کتاب‌های ایرج پزشکزاد و کیومرث پوراحمد با آثار ارزشمندی خلق کرده است، «سووشون» نیز می‌توانست به اثری تبدیل شود که پس از تماشا، در ذهن مخاطب با شنیدن نام آن، یاد نرگس آبیار بیفتد. اما در عمل، این سریال با پروداکشن عظیم و سرمایه‌گذاری گسترده، قربانی ریسک نادرست و اقتباس نادرست نرگس آبیار شده و در نتیجه نتیجه‌ای ناکام و شکست‌خورده به دست آمده است.

بیننده در «سووشون» نمی‌داند که در حال تماشای یک سریال است یا مستندی درباره تاریخ ایران. این وضعیت نشان‌دهنده افراط نرگس آبیار در وفاداری مطلق به متن است که ساختار دراماتیک سریال را به چالش کشیده است. کارگردان در این اثر به قدری اسیر متن کتاب و پروداکشن عظیم شده است که اصول روایت دراماتیک را فراموش کرده است. اغراق در کارگردانی و اشتباه در نحوه روایت داستان، منجر به شکست این اثر شده است و «سووشون» را به یک اثر ناموفق بدل ساخته است.

دیدگاه شما
پربازدیدترین‌ها
آخرین اخبار