ساره بیات در نقشهای تکراری و افسرده گیر افتاده است
چرا ساره بیات در نقشهای تکراری و افسرده گیر افتاده است؟ بررسی ضعف بازی و تکرار نقشها در آثار اخیر
تحلیل ضعف بازی ساره بیات در نقشهای تکراری و افسرده در آثار اخیر و تأثیر تکرار نقشها بر جذابیت بازیگران

سریال «دل» به کارگردانی منوچهر هادی که در حال حاضر در شبکه نمایش خانگی توزیع میشود، از ابتدای پخش به خاطر ریتم کند داستان مورد انتقاد قرار گرفته است. در این صفحه نیز به تفصیل به این موضوع پرداختیم. اما جدا از فیلمنامه و روایت، یکی از اشکالات این مجموعه، بازی ضعیف ساره بیات در نقش شخصیت اصلی «رستا» است. وقتی نام این بازیگر به میان میآید، بیشتر به خاطر نقش «راضیه» در فیلم «جدایی نادر از سیمین» یاد میشود که با توانایی بینظیر اصغر فرهادی در هدایت بازیگران، نقطه درخشانی در کارنامه او رقم زد. با این حال، در سالهای اخیر، ساره بیات در فیلمهایی مانند «هزارتو»، «اتاق تاریک» و سریال «عاشقانه» نقشهایی مشابه ایفا کرده است، اما نتوانسته است به موفقیت چشمگیری دست یابد. حضور او در فضای نمایش خانگی نیز نتوانسته جایگاه ویژهای برایش رقم بزند.

خرید رپورتاژ آگهی در پرمخاطبترین رسانهها (با تضمین قیمت و فوری) مشاهده کنید.
آیا احساس افسردگی یا بیتفاوتی میکنید؟
در سریال «دل»، شخصیت رستا در شب عروسی خود با فردی که به او علاقهمند است، ربوده میشود و مورد تعرض قرار میگیرد. این حادثه تأثیرات منفی زیادی بر روح و روان او میگذارد و او با مشکلات زیادی روبهرو میشود. ایفای نقش چنین شخصیتی که دچار مشکلات عصبی و افسردگی شده، کار دشواری است و ساره بیات نتوانسته به خوبی این نقش را ایفا کند. او تلاش میکند تا با نحوه گفتارش که فاقد انرژی و احساس است، نشان دهد که رستا افسرده و از نظر روحی آسیبدیده است، حتی به حدی که گاهی دیالوگهایش به سختی قابل فهم است. اما این تلاش موفقیتآمیز نیست و احساسات مورد نظر را به مخاطب منتقل نمیکند. بازی او در نشان دادن حالتهای عصبی پس از حادثه شب عروسی نیز مصنوعی و باورپذیر نیست و تماشاگر را آنطور که باید تحت تأثیر قرار نمیدهد، در حالی که این نقش ظرفیت بالایی برای برانگیختن احساسات دارد.
بازی یکنواخت و غیرقابل تصور
چهره ساره بیات و حالتهای حسی او در نقش «رستا» در طول سریال تقریباً ثابت باقی میماند، از لحظهای که آن حادثه ترسناک برایش اتفاق میافتد تا مدتها بعد که با تبعات مختلف آن درگیر است. او به جای نشان دادن واکنشهای متنوع و مطابق با هر موقعیت، بیشتر سرد و بیاحساس به نظر میرسد. وقوع تعرض باعث شوک بزرگی در «رستا» شده است و برخی صحنههای خاص سریال نیز نیازمند این نوع حالت سنگین و بیاحساس است، اما بیات در طول سریال بیشتر همان حالت سرد و خالی از احساس را حفظ میکند و اثر شوکزدگی در بازیاش دیده نمیشود. در مواجهه با «مهران» نیز، که قرار است وانمود کند به او علاقه دارد تا به هدفش، یعنی گرفتن اعتراف درباره شب عروسی، برسد، نمیتواند احساسات دوگانه عشق ساختگی و نفرت را به خوبی نشان دهد و حتی لحظهای تماشاگر را فریب نمیدهد، در حالی که هنوز مشخص نیست چرا «رستا» به سمت «مهران» آمده است. در نتیجه، بازی او از ابتدا تا انتها یکنواخت و بدون تنوع است و در طول قسمتهای گذشته، هیچ اوج و فرودی در آن دیده نمیشود.
سلسلهای از تکرارها
ساره بیات پیش از این در سریال «عاشقانه» و فیلمهای «هزارتو» و «اتاق تاریک» نقش زنی را ایفا کرده بود که به بهانه رویدادی خاص در زندگیاش با همسرش درگیر میشد. در «هزارتو» و «اتاق تاریک»، او بر سر موضوعی که مربوط به فرزندش بود، با همسرش اختلاف داشت. در «عاشقانه»، به دلیل تصور اینکه زنی را که با همسرش رابطه داشت، کشته است، دچار ضعف و افسردگی شده بود. در «هزارتو»، به خاطر ناپدید شدن فرزندش، عصبی و ناآرام بود و در «اتاق تاریک»، چون تردید داشت که فرزندش مورد آزار و اذیت قرار گرفته، از نظر روحی دچار آشفتگی شده بود.
تقریباً تمامی این شخصیتها، از نظر ویژگیهای روانی، شباهت زیادی با «رستا» در سریال «دل» دارند؛ یعنی افسردگی و اضطراب. ساره بیات با تکرار نقشها و بازیهای یکنواخت خود، این شباهتها و تکراری بودن نقشها را بیشتر کرده است. هرچند در «دل»، برخلاف «هزارتو»، «اتاق تاریک» و «عاشقانه»، او مادر نیست و در آستانه ازدواج قرار دارد، و آسیب روحیاش ناشی از مشکلات شخصی است؛ اما باز هم تفاوت چندانی با نقشهای قبلیاش ندارد و نتوانسته است از قالب آن زن آشفته و افسرده خارج شود.