مغز انسان چگونه ترسهای ذاتی و محیطی را میسازد؟
مغز انسان چگونه ترسهای زندگی را شکل میدهد؟ بررسی ترسهای ذاتی و تأثیر تجربیات در توسعه فوبیاها
مغز انسان تنها با دو ترس ذاتی از ارتفاع و صداهای بلند متولد میشود؛ بقیه ترسها از طریق تجربه و محیط شکل میگیرند.

مطالعات روانشناسی رشد نشان میدهد که انسانها در زمان تولد تنها با دو ترس ذاتی متولد میشوند که عبارتند از ترس از ارتفاع و ترس از صداهای بلند. سایر ترسها در طول زندگی و بر اثر عوامل محیطی، تجارب و فرآیندهای یادگیری شکل میگیرند.
بر اساس آزمایش مشهور «صخره بصری»، نوزادان از حدود ششماهگی در مواجهه با سطوح شفاف و مرتفع دچار تردید میشوند که این نشاندهنده وجود یک ترس طبیعی و ذاتی در مقابل سقوط است. محققان معتقدند این واکنش نوعی سازگاری تکاملی است که به افزایش احتمال بقاء کمک میکند.
از طرف دیگر، رفلکس مورو در نوزادان نشان میدهد که آنها در برابر صداهای ناگهانی و بلند واکنشهای غیرارادی نشان میدهند. این واکنش بخشی از سیستم عصبی ذاتی است که در مواجهه با محرکهای شنوایی غیرمنتظره فعال میشود و نقش حفاظتی دارد.
متخصصان بر این باورند که تقریباً تمامی ترسهای دیگر، مانند ترس از تاریکی، حیوانات، یا اضطرابهای اجتماعی، در نتیجه تجربه، یادگیری مشاهدهای و تأثیرات فرهنگی شکل میگیرند. به عنوان مثال، کودکی ممکن است تنها با دیدن واکنش والدین نسبت به سگها، ترس از آنها پیدا کند یا پس از تجربهای منفی، دچار فوبیای دائمی شود.
از دیدگاه علمی، آمیگدال نقش مهمی در فرآیند پردازش ترس ایفا میکند و با برقراری ارتباط میان محرکها و پیامدهای منفی، مسیرهای عصبی مرتبط با ترس را تقویت میکند. این امر باعث میشود فوبیاها حتی در غیاب تهدید واقعی، ماندگار بمانند.
کارشناسان درمانهای روانشناختی مانند رفتاردرمانی شناختی (CBT) را از روشهای مؤثر در مدیریت و کاهش ترسها میدانند.