کد خبر: 26145

ساناز سعیدی از احساسات مادرانه در «بچه مهندس» می‌گوید

ساناز سعیدی از کشف احساسات مادرانه در نقش‌های تلویزیونی و تجربه شیرین مادری در سریال «بچه مهندس»

ساناز سعیدی در نقش مربی پرورشگاه با احساسات مادرانه و تجربه شیرین مادری در «بچه مهندس»، کشف دنیای ناشناخته کودکان را روایت می‌کند.

ساناز سعیدی از کشف احساسات مادرانه در نقش‌های تلویزیونی و تجربه شیرین مادری در سریال «بچه مهندس»

تجربه مادری، به ویژه در قالب نقش‌های تلویزیونی و در برنامه‌های ماه رمضان، تجربه‌ای شیرین و خاص است. امسال در میان سریال‌های رمضانی، «بچه مهندس» فضای متفاوتی دارد و پرورشگاه نقش محوری و کلیدی را ایفا می‌کند، جایی که هر کودک در آن داستان زندگی خاص خود را دارد.

ساناز سعیدی که سال گذشته در سریال «نفس» نقش یکی از اعضای گروهک‌های منافقین را بر عهده داشت، امسال با حضور متفاوت در «بچه مهندس» نقش دیگری را تجربه کرده است. او در این سریال هم مادر شخصیت جواد است و هم یکی از مربیان پرورشگاه، که درگیر فراز و نشیب‌های زندگی جواد می‌شود. درباره حضورش در این اثر با او گفتگو کردیم.

پس از همکاری با جلیل سامان در «نفس»، در دو سریال «سارق روح» و «بچه مهندس» حضور پیدا کردید. چه تفاوت‌هایی در این دو پروژه و به ویژه در «بچه مهندس» دیدید؟

موضوع پرورش کودکان در محیط‌های پرورشی، موضوعی نو و متفاوت است و فضای پرورشگاه برایم تجربه‌ای جدید و کشف‌نشده بود. فیلم‌نامه «بچه مهندس» به خاطر داشتن موضوعی نو و ارزشمند، برایم جذاب بود. همچنین، «سارق روح» با داشتن فیلم‌نامه‌ای که مرا به تحقیق و کسب اطلاعات درباره شخصیت رویا و لایه‌های درونی‌اش وا می‌داشت، برایم اهمیت داشت. شخصیت رویا کاراکتری خاکستری است که بر اثر رویدادها مسیر متفاوتی را طی می‌کند و شناخت روانی او برایم بسیار جالب بود و به تقویت روانشناسی‌ام کمک کرد.

در نقش مربی پرورشگاه بازی می‌کنید که رابطه مادر و فرزندی با یکی از بچه‌ها دارد. چه تصویری از این نقش دارید؟

صدیقه مربی پرورشگاه است که بیشتر وقتش را با بچه‌ها می‌گذراند، اما خودش بچه‌دار نمی‌شود. شوهرش به جبهه می‌رود و شهید می‌شود. در این نقش، احساس می‌کردم خداوند نعمتی را از او گرفته و در عوض، عشق از دست رفته‌اش را با محبت به بچه جایگزین کرده است. آمدن بچه و رفتن شوهر، قلب او را به سمت بچه پیوند می‌دهد و این رابطه کم‌کم شکل می‌گیرد و اثراتی بر سرنوشت هر دو می‌گذارد. در این مسیر، هم او از نظر مادرانه به این بچه خدمت می‌کند و هم شخصیت او با حضور بچه رشد می‌کند. قبل از شروع تصویربرداری، با یکی از مربیان بهزیستی صحبت کردم و ایشان گفتند وقتی به دیگران خدمت می‌کنیم، در واقع خودمان رشد می‌کنیم. این گفته در روند نقش‌آفرینی من در صدیقه کاملاً مصداق پیدا کرد و باعث شد از نظر روانی هم رشد کنم.

حضور در اولین سریال تلویزیونی شما، که بسیار ویژه بود، و سپس در «بچه مهندس» که بسیار دیده شد، چه تاثیری بر شما داشت؟

حضور در چنین نقش‌هایی برایم بسیار مهم است، چون فرصت تجربه و یادگیری بیشتری می‌دهد. «بچه مهندس» در فضای پس از دهه ۶۰ روایت می‌شود و من چون در آن دوران نبوده‌ام، کنجکاوم بدانم چه بر هموطنانم گذشته است. برای ایفای نقش، تحقیقات میدانی، دیدن عکس‌ها و گفتگو با کسانی که در آن زمان زندگی کرده‌اند، کمک زیادی به من کرد. آشنایی با احساسات و عواطف خانواده‌هایی که در اثر جنگ آسیب دیده‌اند، نیز در این مسیر بسیار موثر بود.

آیا بازی در ژانرهای مختلف سریال‌ها را دوست دارید؟

برای من، مهم‌ترین عامل، فیلمنامه و داستان است که باید جذاب و پرکشش باشد. نقش‌هایی را می‌پسندم که چالش‌برانگیز باشند و مرا وادار به تجربه و یادگیری کنند. در کل، ژانر برایم اهمیت چندانی ندارد.

در «بچه مهندس»، نقش راوی داستان هستید و دانای کلید، اما در مواردی، شخصیت‌های دیگر نیز اتفاقاتی را رقم می‌زنند که صدیقه در آن‌ها حضور ندارد. آیا می‌توان گفت صدیقه راوی کل سریال است یا فقط درباره بخش‌هایی از زندگی خودش؟

با توجه به طراحی میزانسن‌ها و شیوه کارگردانی، این نقش به گونه‌ای طراحی شده که صدیقه دانای کل باشد، اما من معتقدم او تا حدی این ویژگی را دارد.

پاسخ به این سوال که قصه «بچه مهندس» شباهتی به رمان‌های معروفی چون «بابا لنگ دراز» یا «کوزت» دارد، چه نظری دارید؟

در واقع، من با این مقایسه موافق نیستم و معتقدم زود است که درباره این موضوع قضاوت کنیم. هنوز بخش‌های دیگر سریال پخش نشده و سرنوشت شخصیت‌ها مشخص نیست. بنابراین، تحلیل نهایی زود است و باید تا پایان سریال صبر کنیم. اقتباس، معنای دیگری دارد و نمی‌توان در این مرحله درباره شباهت‌ها نظر قطعی داد.

یکی از چالش‌های بازی در این سریال، همکاری با کودکان خردسال است. رابطه‌تان با بازیگر نقش جواد و دیگر بچه‌ها چگونه بود؟

من عاشق بچه‌ها هستم، چون صداقت آن‌ها بسیار قابل ستایش است. معتقدم بچه‌ها سرمایه‌های ما هستند و آینده‌سازان این مرز و بوم‌اند. در این پروژه، تنها لذت بردم و آرامش گرفتم. رابطه خوبی با بچه‌ها برقرار کردم و این تجربه برایم بسیار جذاب و آموزنده بود. آرزوی بهترین‌ها را برای یونا تدین و سایر بچه‌های این سریال دارم.

در مورد پیشرفت در بازیگری، چه نظری دارید؟

من در ابتدای مسیرم و همچنان در حال رشد و یادگیری هستم. باید آزمون و خطا کنم و تلاش می‌کنم در مسیر درست قرار بگیرم، چون این برایم اهمیت زیادی دارد.

نقش مادری را در این سریال بازی می‌کنید که با توجه به سن و سالتان، تجربه حضور در چنین نقشی برایتان نو بود. چگونه این تجربه را ارزیابی می‌کنید؟

مادر بودن، تجربه‌ای بسیار بزرگ و اثرگذار است. کسی که مادر است، تجربه‌ای عمیق و خودشناسی را پشت سر می‌گذارد. من و صدیقه هم‌زمان احساسات مادرانه را کشف کردیم. صدیقه در این نقش، بچه‌دار نمی‌شود، اما بنا بر شرایطی، می‌خواهد به طور خاص، مادری برای بچه‌ای باشد که یادگاری و امانتی از شوهرش است. در طول مسیر، احساساتش نسبت به این کودک خاص، به تدریج شکل می‌گیرد و من هم در کنار او، این احساسات را تجربه کردم. ما هر دو در این مسیر، از نظر روانی رشد کردیم و با تحقیق و مشاهده، سعی کردیم رفتارهای مادرانه را در نقش پیاده کنیم.

دیدگاه شما
پربازدیدترین‌ها
آخرین اخبار