مهرانه مهینترابی: خاطرهساز ۶۸ سال هنر ایران و سفر از کودکی تا شهرت
مهرانه مهینترابی؛ خاطرهساز ۶۸ ساله هنر ایران و سفر از کودکی تا شهرت
مهرانه مهینترابی، خاطرهساز ۶۸ سال هنر ایران، سفر از کودکی تا شهرت در تئاتر، سینما و تلویزیون.

مهرانه مهینترابی، دختری نوجوان بود که با شنیدن صدای بهزاد فراهانی، گوینده برنامه «داستان شب» رادیو، با جهان رویا و هنر آشنا شد. شاید آن زمان تصور نمیکرد که روزی در یکی از آثار همین هنرمند نقشآفرینی خواهد کرد. زادروز مهرانه مهینترابی در بیست و یکم مرداد ماه است؛ بازیگری که با وجود گزیدهکاریاش، خاطرات زیادی در ذهنها بر جای گذاشته است.
مهینترابی چندان تمایلی به گفتگوهای مطبوعاتی ندارد، اما گاهی در برنامههای هنری مختلف حضور پیدا میکند.
او هشت سال پیش، همزمان با تولد شصت سالگیاش، در مراسمی در موزه هنرهای دینی که با حضور دوستان نزدیکش برگزار شد، گفته بود: بهزاد فراهانی یکی از نخستین کسانی است که مرا وارد دنیای هنر، رویا و خیالپردازی کرد. هیچگاه خاطرهاش از ذهنم پاک نمیشود، زمانی که آقای فراهانی در رادیو داستان میخواند و تنها صدای او برای من آشنا بود، صدایی که یادآور روزهای کودکیام است.
همان جادوگر آن دوران، او را به سمت انتخاب رشته هنر در دانشگاه سوق داد و مهینترابی در دانشکده هنرهای زیبا، در رشته بازیگری تئاتر تحصیل کرد.
در زمستان سال گذشته، او در مراسم نکوداشت یکی از استادانش، ادنا زینلیان، طراح پیشکسوت لباس، حضور یافت و با یادآوری خاطراتی از دوران دانشجویی خود گفت: درون برخی افراد ویژگیهایی وجود دارد که دیگران را مجذوب و جذب میکند. من در سال ۱۳۵۸، در دوران تحصیل در دانشگاه، با استادان زیادی آشنا بودم و چون شبها در فرودگاه مهرآباد کار میکردم و سپس به دانشکده میرفتم، انتظار داشتم کلاسها مطالبی به دانش من بیفزایند که متأسفانه برخی از آنها چنین نبود. اما به یاد دارم روز اولی که خانم زینلیان وارد کلاس شد، با زنی پرانرژی، پرجنب و جوش و باانگیزه فوقالعاده روبهرو شدم. از همان لحظه، محبت او در دل من جای گرفت. او اهل تظاهر نبود، زیرا نمیشد ادای چیزی را درآورد یا تظاهر کرد. انرژیای که از او ساطع میشد، صداقت و راستگوییاش را فاش میکرد.
مهینترابی، همانند بسیاری از همنسلان خود، فعالیت هنری را با تئاتر آغاز کرد. اولین حضورش روی صحنه با بازی در نمایش «تله» اثر محسن یلفانی و کار خانم دیانا بود. پس از آن، در نمایشهایی همچون «الموت» به کارگردانی مجید جعفری، «گل و قداره» اثر بهزاد فراهانی، «بلبل سرگشته»، «جامانده» به کار بهار محمودزاده و دیگر آثار، نقش خود را به عنوان بازیگری با ذوق در تئاتر تثبیت کرد.
در بزرگداشت ادنا زینلیان
آخرین حضور او در عرصه تئاتر به نقشآفرینی در نمایش «در مصر برف نمیبارد» به کارگردانی دکتر علی رفیعی بازمیگردد که در سال ۱۳۸۱ در جشنواره تئاتر فجر در تالار وحدت روی صحنه رفت.
با این حال، فعالیتهای او در پروژههای تصویری و مجموعههای تلویزیونی مانند «همه بچههای من» و «کتابخانه هدهد»، هر دو به کارگردانی مرضیه برومند، همچنین «داستان یک شهر» به کارگردانی اصغر فرهادی، «زمانه» ساخته حسن فتحی، «نرگس» به کارگردانی سیروس مقدم، «صاحبدلان» به کارگردانی محمدحسین لطیفی، «یادداشتهای کودکی» به کارگردانی پریسا بختآور، «قطار ابدی» به کارگردانی مشترک بهروز بقایی و رضا عطاران، «شمسالعماره» ساخته سامان مقدم، «همسران» و «خانه سبز» به کارگردانی مشترک بیژن بیرنگ و مسعود رسام، او را نیز مانند دیگر همکارانش از صحنه تئاتر دور کرد.
مهینترابی، که فعالیت در سینما را با نقشآفرینی در فیلم «گلبهار» در سال ۱۳۶۵ آغاز کرد، در ادامه در آثار متعددی از جمله «نگین» ساخته اصغر هاشمی، «شور زندگی» کار فریال بهزاد، «سفر پرماجرا» ساخته سیامک اطلسی، «برگ برنده» کار سیروس الوند، «دوران سربی» ساخته خسرو معصومی و دیگر فیلمها حضور داشت. یکی از آخرین نقشهای سینمایی او در فیلم «آتشبس۲» به کارگردانی تهمینه میلانی است.
با این حال، بیشتر مردم او را با مجموعههای تلویزیونی «همسران» و «خانه سبز» به یاد میآورند.
در مجموعه «خانه سبز»، او با خسرو شکیبایی همبازی بود.
آنها قبلاً در عرصه تئاتر با یکدیگر همکاری داشتهاند.
مهینترابی در یکی از معدود گفتوگوهای خود درباره همکاری با شکیبایی اظهار کرده است: او را از سال ۱۳۶۰ میشناسم. در نمایش «الموت» به کارگردانی مجید جعفری نقش کوتاهی بر عهده داشتم و او نقش ملکشاه سلجوقی را بازی میکرد. همواره او را تحسین میکردم، زیرا روی صحنه بسیار درخشان ظاهر میشد و من که در آن زمان دختری جوان بودم، مجذوب بازی بینظیر او میشدم. خلاقیتهایش و اصرارش...