کد خبر: 24665

شبنم مقدمی از رابطه عمیق و خاطرات بامزه‌اش با برادرش بهنام می‌گوید

شبنم مقدمی از رابطه عمیق و خاطرات بامزه خواهر برادری‌اش با برادرش بهنام می‌گوید

شبنم مقدمی از رابطه عمیق و خاطرات بامزه‌اش با برادرش بهنام می‌گوید، روابط خواهر برادری پر محبت و خاص، علی‌رغم تفاوت سنی و تجربیات متفاوت.

شبنم مقدمی از رابطه عمیق و خاطرات بامزه خواهر برادری‌اش با برادرش بهنام می‌گوید

این تصور ممکن است وجود داشته باشد که روابط بین دو خواهر یا برادر، به دلیل مشترک بودن جنسیت و شباهت‌های عاطفی، عمیق‌تر و محکم‌تر از روابط بین یک خواهر و برادر است. در حالی که داشتن احساسات و دنیای مشترک، این تصور را تقویت می‌کند، اما واقعیت نشان می‌دهد که روابط خانوادگی می‌توانند بسیار متفاوت و منحصر به فرد باشند.

اگر با شبنم مقدمی و برادرش، بهنام مقدمی صحبت کنید، متوجه خواهید شد که رابطه آن‌ها چقدر قوی، محبت‌آمیز و نزدیک است، علیرغم تفاوت بیش از ده سال در سنشان. شبنم مقدمی می‌گوید: «من و بهنام حدود ۱۱ سال اختلاف سنی داریم، اما یکی از بهترین روابط‌های خواهر و برادری را دارم که در فامیل و اطرافم دیده‌ام. حتی افرادی هستند که فاصله سنی‌شان کمتر است، اما رابطه‌شان به اندازه رابطه من و برادرم شیرین و صمیمی نیست.»

او ادامه می‌دهد: «از نوجوانی، درونم بسیار زنده و فعال بود (می‌خندد) و کمی هم اخلاق و رفتارهای پسرانه داشتم، که باعث شد بیشتر با برادرم نزدیک شوم. از سنی به بعد، بهنام هم تلاش می‌کرد به من نزدیک‌تر شود. او سعی داشت زودتر بزرگ شود و با افراد بزرگ‌تر معاشرت کند. در واقع، در سنین پایین، او سریع رشد کرد و راه را برای نزدیکی با من هموار ساخت. پس از آن، رابطه‌مان بسیار دوستانه و صمیمانه شد؛ آنقدر که پیش از ازدواجم، وقت زیادی با هم می‌گذراندیم، سفرهای زیادی در داخل کشور داشتیم و حتی در برخی کارها همکاری می‌کردیم.»

بهنام مقدمی نیز می‌گوید: «شبنم نقش بسیار مهمی در رشد من داشت. در زمانی که شخصیت من در حال شکل‌گیری بود، همیشه در کنار خواهرم بودم و سعی می‌کردم رفتارهای بزرگ‌تر از سنم داشته باشم تا به او نزدیک‌تر شوم. بودن در کنار شبنم و زندگی در فضای هنری‌ای که او دوست داشت، برایم همیشه لذت‌بخش بوده است.»

شبنم مقدمی افزود: «وقتی مادرم باردار بود، من مدام می‌گفتم دوست دارم خواهر داشته باشم. وقتی مشخص شد که برادر پسر است، خانواده‌مان سعی می‌کردند این موضوع را مخفی نگه دارند، اما دائم تأکید می‌کردند که داشتن برادر خوب است. من هم فهمیدم که خواهر ندارم. وقتی برادرم به دنیا آمد، من که حدود ده سال داشتم، دیگر مرکز توجه خانواده و فامیل نبودم و این موضوع برایم ناراحت‌کننده بود. سعی می‌کردند حسادت من را کنترل کنند، اما من هم گاهی حسودی می‌کردم و می‌گفتم که برادرم را بدهند مادربزرگ نگه دارد و ما هم گاهی دیدنش برویم (می‌خندد).»

او ادامه می‌دهد: «بعد از تولد برادرم، مدتی مدرسه نرفتم و بدون دلیل جسمانی، تب می‌کردم. پزشک خانواده‌مان گفت مشکل من این است که از مرکز توجه خارج شده‌ام و به برادرم نگاه می‌کنم انگار جای من را می‌گیرد.»

در مورد انتخاب نام برادرش، شبنم می‌گوید: «خانواده‌ام برای کاهش حسادت من، اجازه دادند که من نام برادرم را انتخاب کنم. من اسم بهنام را برگزیدم. یادم است، به من گفته بودند اسمی انتخاب کن که با شین شروع شود، مثل شهروز یا شهرام، اما من این اسم را دوست داشتم و از یکی از داستان‌های مجله «کیهان بچه‌ها» انتخاب کردم. حتی وقتی شناسنامه برادرم را گرفتند، سریع اسمش را چک کردم (می‌خندد).»

خرید لینک دائمی و با قیمت مناسب از وب‌سایت‌های معتبر

دیدگاه شما
پربازدیدترین‌ها
آخرین اخبار