گرافیتی و دیوارنگاری، صدای اعتراض و زیبایی شهرها
دیوارها صدای اعتراض و هنر جامعه هستند؛ نقش گرافیتی و دیوارنگاری در شکلگیری جنبشهای اجتماعی و زیباسازی شهری
گرافیتی و دیوارنگاری، زبان هنر و اعتراض شهری، نقش کلیدی در زیباسازی، جنبشهای اجتماعی و روایت داستانهای ناگفته شهرها دارند.

آرتین توکلی | در هر شهر، جایی که آسمان اغلب با غبار آلودگیهای روزمره آمیخته میشود و خیابانها همچون رگهای زنده در قلب جامعه میتپند، نقاشیهای دیواری، به ویژه آنهایی که مردم را نشان میدهند، شاهدان خاموش و ظاهراً بیاهمیت هستند اما در واقع حاوی داستانها و ماجراهای ناگفته و گفتنی شهرند. هنرمندان این آثار، دیوارهای بیجان را به بومهایی تبدیل میکنند که بازتاب دهنده عشق، اعتراض، هنر و آرزوهای جمعی جامعهاند.
دیوارنگاری شهری؛ صدای بلند جامعه
نقاشیهای خیابانی، که با عنوان «دیوارنگاره» یا «گرافیتی» شناخته میشوند، فراتر از نقش تزئین فضای شهری عمل میکنند و در هیاهوی زندگی مدرن میتوانند صدای جامعه خود باشند. این هنر نشان میدهد که حتی دیوارهای بیجان و بیحس سطح شهر، با نقاشیهایی که بر روی آنها نقش بسته، داستانها و پیامهای ارزشمندی برای گفتن دارند. در طول تاریخ، دیوارها تنها محل نمایش آثار هنری شعارگونه، کلیشهای یا حتی فعالیتهای مجرمانه نبودهاند، بلکه در برخی موارد، خاطرات تلخ مانند دیوار برلین را به گالریهای هنری جذابی تبدیل کردهاند.
هنری که در بطن جنبشها شکل میگیرد
نقاشی خیابانی ریشه در جنبشهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی دارد و به عنوان واکنشی به دنیای مدرن و چالشهای آن محسوب میشود. از دیوارهای شهرهای باستانی که با نقوش و تصاویر مذهبی تزیین شدهاند تا گرافیتیهای دهههای 1960 و 1970 در نیویورک، این هنر همواره وسیلهای برای ابراز اعتراض و همچنین انتقال احساسات عمومی بوده است. در سالهای اخیر، با رشد شبکههای اجتماعی، هنر خیابانی به یک پدیده جهانی تبدیل شده است.
این نوع هنر تنها در کشورهای محدود محدود نمیشود، بلکه در سراسر جهان، چه در مسائل اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی و چه در حوزه محیطزیست، به عنوان زبانی جهانی عمل میکند که به هنرمندان امکان میدهد بدون محدودیتهای گالریها و موزهها، پیامهای خود را به صورت مستقیم، بیپرده و بیواسطه به تماشاگران و رهگذران در خیابانها منتقل کنند. با این حال، در این میان، نقاشیهای شهری، به ویژه آنهایی که در ایران به عنوان سفارشی شناخته میشوند و معمولا توسط نهادهای خاص برای مناسبتها و موضوعات مشخص خلق میشوند، تصاویری کلیشهای و بیروح هستند. تصاویری که نه تنها به زیبایی شهر کمکی نمیکنند، بلکه در انتقال پیام نیز ناکام هستند.
گرافیتی تنها وسیلهای برای ابراز نارضایتی نیست.
نقش هنر دیوارنگاری گاهی آنقدر برجسته میشود که حتی رسانههای سنتی و مدرن را پشت سر میگذارد و خود را به عنوان پیشرو در جنبشهای اجتماعی معرفی میکند. به عنوان نمونه، در جنبش «جان سیاهپوستان مهم است»، گرافیتی به عنوان ابزاری مؤثر برای ابراز اعتراض نسبت به دولت آمریکا و نژادپرستی غرب ظاهر شد.
این نوع هنر قدرتمندتر و تاثیرگذارتر از رسانههایی است که هر کدام در مسیر خود حرکت میکنند. حتی در مقایسه با گالریها و آثار هنریای که مبالغ هنگفتی برای نمایش و تبلیغ آنها هزینه میشود، دیوارنگارهها پیام را به شکل واضحتر و مستقیمتری منتقل میکنند. این هنر محدود به ابراز اعتراض و فعالیتهای سیاسی و اجتماعی نیست؛ بلکه جنبه زیباسازی شهری نیز یکی از ویژگیهای بارز آن است. همانطور که از نام دیوارنگاره و گرافیتی برمیآید، این هنر قرار است نقش زیباشناسانهای در جامعه ایفا کند.
این هنر، شهرها را زیباتر میکند و نام و یاد شخصیتها و بزرگان جامعه را در دید عموم زنده نگه میدارد. اما در ایران، دیوارهای شهری بیشتر به نقاشیهای سفارشی اختصاص یافتهاند که تصاویری از گل و درخت را نمایش میدهند، تصاویری که یادآور بهشت هستند. این تصاویر، هرچقدر هم که برای زیباسازی شهر نقش بسته باشند، گاهی از عناصر اولیه زیبایی فاصله دارند و بیننده را دلسرد میکنند، یا برعکس، تصویری از شهری آرمانی و دلانگیز به ذهن میرسانند.
هنر گرافیتی در ایران: هنری که در سایه غفلت و نگاهی قضاوتگرانه کمرنگ میشود
وضعیت هنر گرافیتی در ایران با سایر کشورها قابل مقایسه نیست؛ داستان این هنر در ایران متفاوت است. در سالهای اخیر، بسیاری از کشورهای جهان، گرافیتی را به عنوان یک هنر خیابانی معتبر شناختند و به هنرمندان آن احترام گذاشته و از آنها حمایت کردند. اما در ایران، نه تنها این هنر جرم محسوب میشود، بلکه هنرمندان گرافیتی، به جز کسانی که با شهرداریها همکاری میکنند، مجرم شناخته میشوند.
حتی اگر از مسائل قانونی صرفنظر کنیم و فرض کنیم که این جرمانگاری وجود خارجی ندارد، باز هم واقعیت این است که هنر گرافیتی جایگاهی در فرهنگ و هنر کشور ما ندارد. این کمبود جایگاه، اگرچه از سوی سازمانها و مدیران فرهنگی آغاز میشود، در سطح جامعه نیز دیده میشود؛ مردم عادی و ساکنان محلات، این هنر را جدی نمیگیرند و ارزش آن را نمیدانند. رسانهها نیز، تا زمانی که موضوعاتی جذابتر مانند سینما با حواشی و جنجالهایش وجود دارد، کمتر به موضوعی مانند گرافیتی میپردازند.
مجاز بودن یا ممنوعیت در رسانههای اجتماعی؟
سایه سنگین بیتوجهی و احتمال جرمانگاری، هنرمندان گرافیتی را با چالشی جدی مواجه میکند. این هنرمندان، به دلیل ترس، شبها دیوارهای کوچه و خیابانهای پایین شهر را با رنگ و طرحهای خود تزئین میکنند، دیوارهایی که تنها در تاریکی شب از دید عموم و رسانهها مخفی میمانند. باید توجه داشت که برخی معتقدند هنر گرافیتی، تجاوز به حریم عمومی شهری و عملی خرابکارانه و مجرمانه است. این دیدگاه، گرچه موافقان و مخالفانی دارد، اما در عین حال میتواند نقطهنظر قابل تأملی باشد، به ویژه درباره هنرمندانی که تنها دیوارهای خیابانها و کوچهها عرصه ابراز احساسات و اعتراضاتشان است.
این هنرمندان، باید دیدگاههای اجتماعی و انتقادی خود را در معرض دید عموم قرار دهند؛ مردمی که خارج از فضای گالریها در جریان زندگی روزمره هستند، باید فرصت داشته باشند صدای آنان را بشنوند، لحظهای توقف کنند و به پیامی که در قالب هنر بر دیوار نقش بسته است، بیاندیشند. علاوه بر این، نقش و نگارهای دیوارهای شهر میتوانند روح تازهای به فضا ببخشند، روحی که به شهرهای پر دود و تاریک، زندگی و رنگ میافزاید. اما متأسفانه، این فرصتها غالباً با برخوردهای قانونی و پاک کردن آثار هنری از بین میروند و در نهایت نادیده گرفته میشوند، بدون اینکه زمینهای برای حمایت و ساماندهی این نوع هنر فراهم شود.
کجا و به چه دلیلی، هنر خیابانی مردمی غایب است؟
در شهر مشهد، همانند بسیاری دیگر از شهرهای ایران، گرافیتی مردمی به شکل رایج و معمول آن، که خارج از چارچوبهای سفارشدهنده و برای ارگانهای دولتی باشد، به شدت کمیاب است. دیوارهای این شهر بیشتر پر شدهاند از نقاشیهای سفارشی شهرداری که طراحی و اجرا شدهاند، در حالی که دیوارهای پر از خلاقیت و استعدادهای نو هنوز کمتر دیده میشود.
این نوع آثار با وجود جذابیتهای خاص خود، تنها بخش کوچکی از تصویر کلی یک شهر را تشکیل میدهند. اغلب این آثار سفارشی به تبلیغ ایدهها و ارزشهای خاصی میپردازند که معمولاً مثبت هستند اما تکراری و کلیشهای شدهاند. به همین دلیل، جای خالی گرافیتیهای مردمی و خلاق در فضای شهری بسیار حس میشود. بهتر است شهرداری به این هنر که در جهان جایگاه مهمی یافته است، توجه بیشتری نشان دهد.
گرافیتی هنری است که با فرهنگسازی میتواند نقش موثری در بهبود فضای شهری ایفا کند و از خلاقیت و جسارت خاصی بهرهمند شود که در آثار سفارشی کمتر دیده میشود. برای مثال، در شهری مانند نیویورک، نقاشیهای خیابانی متنوع و نوآورانه وجود دارند، حتی برخی از آنها با استفاده از زباله ساخته شدهاند و درباره اهمیت حفاظت از محیطزیست هشدار میدهند. در مقابل، در مشهد، نقاشیهای خیابانی شهرداری بیشتر تکراری و کمخلاق هستند و از ایدههای جسورانه و نوآورانه بهرهمند نیستند.
اگرچه برخی از این آثار ارزشمند و مثبت هستند، اما همچنان نیاز به گرافیتیهای جهانی و اصیل احساس میشود که با فرهنگ ایران آمیخته باشد و بتواند در زمانهای بحرانی، امید و انگیزه به مردم بدهد. علاوه بر این، بسیاری از هنرمندان گرافیتی علاقهمند به همکاری با نهادهای دولتی نیستند و ترجیح میدهند هنرشان در چارچوبهای آزاد و بدون محدودیت تعریف شود و آزادی بیان در سفارشات دولتی حفظ شود. با اینکه برخی از هنرمندان با استعداد و مایل به فعالیت در فضاهای رسمی و قانونی هستند، اما اغلب توسط شهرداری جذب نمیشوند و فرصتهای همکاری پیدا نمیکنند.
مرکز هنرهای خیابانی در ایران
گرافیتی در تهران نسبت به سایر شهرهای ایران، رونق بیشتری دارد. اگرچه این هنر در تهران و ایران سابقه طولانی ندارد، اما همچنان تعداد زیادی از نقاشیهای خیابانی در این شهر، بهویژه در محلههایی مانند سعادتآباد و شهرک اکباتان، دیده میشود. در این مناطق، گرافیتی طرفداران خاص خود را دارد. با این حال، نکته مهم این است که در تهران، همچنان فضایی مناسب و رسمی برای فعالیت هنرمندان گرافیتی وجود ندارد و آنان همواره باید مخفیانه و در سایه رسانهها و ساکنان محلی فعالیت کنند.
یکی از دلایل اصلی عدم امکان پیدا کردن و مصاحبه با هنرمند گرافیتی، همین محدودیتها و فضای بسته است. با این حال، آثار هنرمندان جوان و نوجوان در دیوارهای شهر دیده میشود و حتی این دیوارها به سوژههایی جذاب برای عکاسی خیابانی تبدیل شدهاند. لازم به ذکر است که خطر پاک شدن این آثار همیشه وجود دارد. در برخی موارد، گرافیتیهای تهران از لحاظ خلاقیت و جذابیت، حتی از نمونههای غربی هم پیشی میگیرند. این آثار تنها مفاهیم سیاسی و انتقادی را منتقل نمیکنند، بلکه اغلب با رنگبندیهای زنده، خلاقانه و جذاب، دارای جنبههای طنزآمیز نیز هستند.
پله به پله در مسیر تغییر و تحول
در ابتدا، بسیاری از کشورها گرافیتی را به عنوان یک هنر جدی نمیپذیرفتند و هنوز هم بسیاری از جوامع، این هنر را به درستی درک نمیکنند. اما برای ارتقاء جایگاه این هنر در جامعه، نیازمند فضایی هستیم که دیوارها را پر از نقاشیهای خیابانی ارزشمند و معنادار کند.
این نقاشیها باید نه تنها از نظر هنری، بلکه از نظر مفهومی نیز غنی باشند. در چنین شرایطی، هنر از دام سبکهای تکراری و زرق و برقهای بیمحتوا رها میشود و میتوان هنرمندانی مانند «بنکسی» را در سطح جهانی شاهد بود. این رویکرد همچنین امکان نظارتهای قانونی را فراهم میکند تا از بروز تخریبها و سوءتفاهمها در حوزه هنر جلوگیری شود و فضای شهری به مکانی پرمعنا و ارزشمند تبدیل گردد.