کد خبر: 24285

ساناز سعیدی: کشف احساسات مادرانه در نقش مربی پرورشگاه در «بچه مهندس»

ساناز سعیدی از کشف احساسات مادرانه در نقش مربی پرورشگاه در «بچه مهندس»: تجربه‌ای شیرین و متفاوت

ساناز سعیدی در نقش مربی پرورشگاه در «بچه مهندس» احساسات مادرانه را کشف می‌کند و تجربه‌ای شیرین و متفاوت در فضای پس از سال ۱۳۶۰ دارد.

ساناز سعیدی از کشف احساسات مادرانه در نقش مربی پرورشگاه در «بچه مهندس»: تجربه‌ای شیرین و متفاوت

تجربه مادری در قالب نقش‌های تلویزیونی، به ویژه در برنامه‌هایی که به ماه رمضان نسبت داده می‌شوند، واقعاً تجربه‌ای شیرین و خاص است. امسال در میان سریال‌های رمضانی، «بچه مهندس» فضایی متفاوت را به تصویر می‌کشد و پرورشگاه نقش محوری و مرکزی را ایفا می‌کند، جایی که هر کودک حاضر در آن داستان زندگی خاص خود را دارد.

ساناز سعیدی که سال گذشته در سریال «نفس» به نقش یکی از اعضای گروهک‌های منافقین پرداخت، امسال با حضور متفاوت در سریال «بچه مهندس» نقش دیگری را تجربه کرده است. او علاوه بر نقش مادر شخصیت جواد، به عنوان یکی از مربیان پرورشگاه ظاهر می‌شود و در طی فراز و فرودهای زندگی جواد، درگیر اتفاقات می‌شود. گفت‌وگویی با سعیدی درباره حضورش در این مجموعه انجام دادیم.

پس از همکاری با جلیل سامان در سریال «نفس»، که به نمایش گروهک‌های منافقین می‌پرداخت، در دو اثر دیگر، «سارق روح» و «بچه مهندس»، حضور یافته‌اید. چه ویژگی‌هایی در این دو سریال و به ویژه «بچه مهندس» دیدید؟

- دنیای فراموش شده کودکان در پرورشگاه، موضوعی نو و خاص بود که فضای آن برایم مانند سفر به دنیای ناشناخته‌ای بود، فرصتی برای کشف و شناخت. فیلم‌نامه «بچه مهندس» به دلیل داشتن موضوعی بکر و تازه، برایم جذاب بود و اهمیت زیادی داشت. در مورد «سارق روح» هم باید بگویم که فیلم‌نامه‌اش مرا وادار به تحقیق و کسب اطلاعات می‌کرد تا بتوانم لایه‌های درونی شخصیت رویا را کشف کنم. شخصیت رویا، کاراکتری خاکستری است که بر اثر اتفاقات و شرایط، در مسیری قرار می‌گیرد که ممکن است با سرشت او در تضاد باشد، و این برایم بسیار جذاب بود.

در نقش مربی پرورشگاهی ظاهر می‌شوید که رابطه مادر و فرزندی با یکی از بچه‌ها دارد. این نقش چطور برایتان بود؟

- صدیقه، مربی پرورشگاه است که بیشتر وقتش را با بچه‌ها می‌گذراند، اما خودش بچه‌دار نمی‌شود. شوهرش هم به جبهه می‌رود و شهید می‌شود. برداشت من این بود که خداوند نعمتی را از او می‌گیرد و نعمتی دیگر، یعنی عشق، جایگزین آن می‌کند. همزمانی آمدن بچه و رفتن شوهرش باعث می‌شود که قلب او با بچه و یادگار شوهرش پیوند بخورد و رابطه عمیقی بینشان شکل گیرد. این رابطه مادر و فرزندی به تدریج پرورش می‌یابد و هر دو بر سرنوشت یکدیگر اثر می‌گذارند. هرچند صدیقه در نقش مادرانه خدمت می‌کند، اما جواد هم در رشد شخصیت او نقش دارد. قبل از شروع تصویربرداری، با مربی بهزیستی صحبت کردم و ایشان گفتند که وقتی به خلق خدا خدمت می‌کنیم، در واقع آن‌ها به ما کمک می‌کنند و ما را رشد می‌دهند. این گفته در روند شخصیت‌پردازی من و تجربه بازی در این نقش بسیار تأثیرگذار بود و حتی از لحاظ روانی، بازی در چنین نقش‌هایی، من را رشد داد و من هم از آن مستثنی نبودم.

حضور شما در اولین سریال تلویزیونی‌تان، تجربه‌ای بسیار خاص بود و پس از آن، «بچه مهندس» که در فضای پس از سال ۱۳۶۰ روایت می‌شود، نقش مهمی دارد. چگونه این فضاها، با توجه به اینکه خودتان در آن دوران نبوده‌اید، برایتان تعریف می‌شود؟

- در واقع چون در آن دوره نبودم، بیشتر کنجکاوم که بدانم چه بر هموطنانم گذشته است. برای ایفای نقش، نیازمند تحقیقات میدانی و مرور عکس‌ها و اطلاعات مربوط به آن زمان بودم. گفت‌وگو با افرادی که در آن دوره زندگی کرده‌اند، بخصوص با توجه به آثار جنگ و تأثیرات آن بر خانواده‌ها، کمک زیادی به من کرد. شناخت احساسات و عواطف آن زمان، در درک بهتر نقش مؤثر بود و این تجربه، دید من را نسبت به آن دوران عمیق‌تر کرد.

آیا بازی در این ژانر از سریال‌ها برایتان جذاب است؟

- مهم‌ترین فاکتور برایم، فیلمنامه و داستان جذاب است. نقش‌هایی را دوست دارم که مرا به چالش بکشند و فرصت تجربه و یادگیری بیشتری در اختیارم قرار دهند. ژانر خاصی برایم اهمیت ندارد، بلکه محتوا و نوع داستان است که اهمیت دارد.

در «بچه مهندس»، نقش صدیقه را به عنوان دانای کل بازی می‌کنید، اما در عین حال اتفاقاتی رخ می‌دهد که او در آن‌ها راوی نیست. آیا می‌توان گفت صدیقه نقش راوی کل سریال است یا فقط درباره زندگی خودش؟

- بر اساس طراحی میزانسن‌ها و نظر کارگردان، صدیقه تا حدودی دانای کل است، اما به نظرم، او در حدی است که بتوان گفت تا حدی راوی است، ولی نه کامل و همه‌جانبه.

این سریال شبیه به رمان‌هایی مانند «بابا لنگ‌در‌ازار» و «کوزت» است. نظر شما درباره نحوه پرداخت داستان در «بچه مهندس» چیست؟

- باید بگویم که با نظر شما موافق نیستم و فکر می‌کنم هنوز زود است که درباره این موضوع قضاوت کنیم، چون فازهای دوم و سوم سریال هنوز پخش نشده است و سرنوشت شخصیت‌ها مشخص نیست. اقتباس هم معنای دیگری دارد و باید تا پایان اثر دید و تحلیل کرد.

یکی از جذابیت‌ها و چالش‌های بازی در این سریال، هم‌بازی شدن با کودکان خردسال است. رابطه‌تان با یونا تدین و دیگر بچه‌ها چگونه بود؟

- من خیلی بچه‌ها را دوست دارم، چون صداقتشان بسیار ستودنی است. بچه‌ها سرمایه‌های ما هستند و آینده‌سازان واقعی‌اند. در این سریال، تنها و تنها از حضور با آن‌ها لذت بردم و آرامش گرفتم. رابطه خوبی با بچه‌ها برقرار کردیم و این تجربه برایم بسیار جذاب و مفرح بود. برای یونا و همه بچه‌های هنرمند این سریال، بهترین‌ها را آرزو می‌کنم.

آیا از پیشرفت در بازیگری راضی هستید؟

- من در ابتدای راه هستم و همچنان در حال رشد و یادگیری. باید آزمون و خطا کنم و تجربه کسب کنم تا بهتر شوم. تلاش می‌کنم در مسیر درست قرار بگیرم و این برایم بسیار مهم است.

در نقش مادری ظاهر می‌شوید که با توجه به سن و سالتان، تجربه‌ای نداشتید. این تجربه چگونه بود؟

- مادر بودن، واقعاً یک تجربه بزرگ است. کسی که مادر می‌شود، به نوعی سفر عظیمی را پشت سر می‌گذارد و خودشناسی عمیقی پیدا می‌کند. من و صدیقه، هم‌زمان احساسات مادرانه را کشف کردیم. صدیقه بچه‌دار نمی‌شود، اما بنا بر شرایط، می‌خواهد به عنوان مادرِ یک بچه، نقش خود را ایفا کند و در مسیر این احساسات، رشد می‌کند. این بچه، برای او یادگاری و امانتی است که نسبت به آن احساس خاصی دارد. من هم همراه او، احساسات مادرانه را کشف کردم و در فرآیند بازی، رشد روانی و عاطفی داشتیم. تلاش کردم تا نشانه‌های مادر بودن را در نقش صدیقه به خوبی پیاده کنم و این تجربه برایم بسیار ارزشمند بود.

دیدگاه شما
پربازدیدترین‌ها
آخرین اخبار