کد خبر: 23229

سیما تیرانداز از تلخی‌ها، جدایی و عشق دوباره در گفت‌وگو

سیما تیرانداز از تجربه‌های تلخ و تلنگرهای زندگی، جدایی و عشق دوباره در گفت‌وگو با ما

سیما تیرانداز از تجربیات تلخ، جدایی‌ها و عشق دوباره می‌گوید؛ زندگی، تغییرات و تصمیمات سخت در مسیر موفقیت و آرامش شخصی.

سیما تیرانداز از تجربه‌های تلخ و تلنگرهای زندگی، جدایی و عشق دوباره در گفت‌وگو با ما

این مصاحبه‌کننده فردی است که در عرصه تئاتر به شکل جدی شناخته شده است، وارد دنیای تصویر شد و با رجوع به بیت معروف از «نی‌نامه» مولانا که می‌گوید «هر کسی کو دور ماند از اصل خویش/ بازجوید روزگار وصل خویش»، بار دیگر به صحنه و تئاتر بازگشت. او در این گفتگو به اهمیت چارچوب‌مند بودن خود اشاره کرد. شما همواره در حوزه‌های سینما، تئاتر و تلویزیون فردی محترم، بی‌حاشیه، موفق، پرتلاش و با چارچوب مشخص بوده‌اید، اما زندگی شخصی‌تان پر از تلاطم‌هایی بوده است. آیا مایل هستید درباره این موضوعات صحبت کنید؟

در صورت تمایل، بله.

در حال حاضر بیشتر در ایران حضور دارید یا آمریکا؟

در اینجا بیشتر حضور دارم. پسرم یک سال است در آمریکا است و من برای دیدارش سفر می‌کنم.

پس از صحبت‌های شما درباره مسائل خانوادگی و شخصی، می‌خواهم به جامعه امروز، مخصوصاً زنان و هنرمندان زن، بپردازم. سیما تیرانداز در حرفه‌اش موفق بوده است، گرچه ما در خانواده‌مان کسی نیستیم که جزئیات گذشته‌اش را بدانیم، اما به نظر می‌رسد دو جهان متفاوت وجود دارد. در کارتان بی‌حاشیه و محترم هستید و کسی از شما بی‌احترامی ندیده است. البته منظورم این نیست که در خارج از آنجا بی‌احترامی رخ نداده است، اما فردی که بی‌حاشیه، پرتلاش و موفق است، در زندگی شخصی‌اش دو بار تجربه جدایی و تلاطم داشته است، چه اتفاقی افتاده است؟

به خدا خیلی تلاطم نبوده است (با خنده). چرا فکر می‌کنید هر کسی که جدا می‌شود، تلاطم دارد؟ گاهی اوقات انتخاب‌ها اشتباه است. گاهی وقتی جلو می‌روید، می‌بینید ازدواج مثل یک هندوانه در بسته است. می‌خواهم بگویم این جامعه است که تغییر کرده است. پدربزرگ و مادربزرگ من هرگز به طلاق فکر نکرده بودند. من هم اگر جدایی رخ داده، نمی‌خواستم جدا شوم. در ازدواج اولم، که جدا شدم، دو سال در تردید بودم که آیا جدا شوم یا نه. اما حالا در نسل من، این طبیعی شده است. اینکه کسی بگوید «ما ۱۲ سال است زن و شوهر هستیم»، تعجب‌برانگیز است. گاهی به شوخی می‌گوییم «از هیچ‌کس اسم زنش را نپرس، چون ممکن است عوض شده باشد.» این هم بخشی از تغییرات زندگی است. اما جدایی چیز بدی نیست.

گاهی ماندن در جای نادرست، ضرر بیشتری به فرد و فرزندش می‌زند. از دیدگاه خودم صحبت می‌کنم. به کسانی که در زندگی‌ام بودند احترام زیادی می‌گذارم و هنوز هم برایشان احترام قائلم، اما در نهایت، جدایی رخ داده است. تلاطم خاصی نبوده، واقعاً نبوده، و دلایلش هر چه بوده، متفاوت است.

من تلاطم را حتی با نیت منفی نپذیرفته‌ام. سوگ‌هایی که برای درمان به روان‌درمانگران مراجعه می‌شود، شامل سوگ درگذشت عزیزان و سوگ طلاق است. خیلی راحت نبوده است...

پس من تلاطم را اشتباه استفاده نکردم.

نه، واقعاً نبوده است که تلاطم نداشته باشم. هیچ‌کس ازدواج نمی‌کند که بخواهد جدا شود. در متن زندگی‌مان هم است که سال‌ها کنار هم زندگی می‌کنیم، اما...

همه چیز به بعد از آن «ولی» برمی‌گردد.

گاهی آن اتفاق نمی‌افتد و عواقبش را دارد. اما وقتی از آن شرایط خارج می‌شوی، باید آن را بپذیری. نمی‌خواهم زیاد بازش کنم. در نهایت، این اتفاق می‌افتد. همه ما با نیت زندگی مشترک طولانی و خوشبختانه ازدواج می‌کنیم، اما باید بپذیریم که گاهی اوقات جدایی لازم است و باید تبعاتش را تحمل کنیم.

شاید برای مخاطبان سوال پیش بیاید که خانم تیرانداز در پاسخ‌هایش اشاره کردند که انتخاب نادرست می‌تواند منجر به جدایی شود.

انتخاب نادرست، نه فقط برای من، بلکه برای هر دو طرف است. دو نفری هستند که ممکن است متوجه اشتباه‌شان نباشند. وارد رابطه می‌شوند و تا زمانی که با فرد سفر نکنند، معامله نکنند یا منافع مشترک نداشته باشند، نمی‌فهمند چه تفاوتی وجود دارد. عوامل بیرونی هم نقش دارند که می‌دانید و می‌تواند زندگی‌ها را از هم بپاشد. بعد از این اتفاق‌ها، شاید من تجربه‌های خوشایندی نداشته باشم، اما سعی می‌کنم همه چیز را کنار بگذارم و با احترام یاد کنم. این برای من بسیار مهم است.

سوالم را کامل می‌کنم: در ازدواج اول، سن کم و انتخاب نادرست ممکن است، اما پس از وقوع اتفاقات، زندگی و افکار و دل‌ها به هم نزدیک‌تر می‌شود. با این حال، سیما تیرانداز که در معرض انتخاب‌های مختلف قرار گرفته و کارنامه‌اش نشان می‌دهد که اشتباه نداشته است و با وسواس انتخاب کرده است...

خیلی اشتباه داشتم (با خنده).

ما به عنوان مخاطب و اهل رسانه و تا حدی آشنا به دنیای هنر، می‌توانیم قضاوت کنیم که اگر امروز شما را به گفت‌وگو دعوت می‌کنم، یعنی شما به عنوان یک بازیگر تثبیت‌شده شناخته می‌شوید، یعنی توانسته‌اید خودتان را به عنوان یک بازیگر خوب اثبات کنید.

این با چیزی که من در کارهای انتخابی‌تان می‌بینم، تفاوت دارد؛ چون برای انتخاب کار، مشورت می‌گیرید.

حالا در مورد ازدواج صحبت می‌کنم، چون یک بار تجربه ناموفق داشته‌اید، آیا برای بار دوم هم انتخاب اشتباه بود؟

اجازه دهید این موضوع را باز نکنم.

و در صورت تجربه سوم، این موضوع در زندگی‌تان رخ نداده است؟

نه.

انتخاب شما، در واقع، تصمیم به نداشتن است.

بله. نمی‌دانم. شاید زمانی اتفاق بیفتد یا نیفتد، ولی در جایی که نشسته‌ام، قطعا این تصمیم را نخواهم گرفت، مگر اینکه گزینه ویژه‌ای پیش بیاید. درباره انتخاب دوم هم گفتید که گاهی شرایط چیزی را بر انسان تحمیل می‌کند و فرد مجبور است ادامه دهد.‌ تو می‌دانی که فرزند داری و باید به خاطر او ادامه بدهی، اما شرایط به تو تحمیل می‌شود.

دیدگاه شما
پربازدیدترین‌ها
آخرین اخبار