20 دیالوگ ماندگار و تاثیرگذار سینمای ایران؛ از شهاب حسینی تا پارسا پیروزفر

گنجینه دیالوگ‌های ماندگار سینمای ایران؛ از شهاب حسینی تا پارسا پیروزفر، لحظاتی بی‌نظیر و تاثیرگذار در تاریخ هنر ایران.

سینمای کشورمان دارای تعداد زیادی و تنوع زیادی از دیالوگ‌های به‌یادماندنی است. از دیرباز، فیلم‌های ایرانی با حضور فیلمنامه‌نویسان مجرب و حرفه‌ای، دیالوگ‌هایی خلق کرده‌اند که هنوز هم در یادها باقی مانده‌اند و جایگاه ویژه‌ای در تاریخ سینما دارند.

گفتگوهای بی‌فراموشی در سینمای ایران

در این بخش، به بررسی برترین دیالوگ‌های فیلم‌های ایرانی می‌پردازیم.

رگ خواب – بازیگر: کوروش تهامی

آیا متوجه شده‌اید که در ارتباط‌هایشان، بعضی افراد به صورت ناخودآگاه به جای «شما» از «تو» استفاده می‌کنند؟ این موضوع واقعاً جالب است...

گزارش یک جشن توسط مریلا زارعی

مردم را رها کنید و اجازه دهید خودشان مراقب آیین‌هایشان باشند. آنها قادرند از رسوم و سنت‌های خود محافظت کنند.

تنگه ابوقریب – بازیگر: جواد عزتی

درگیری‌ها هیچ برنده‌ای ندارند؛ کسانی در جنگ پیروز می‌شوند که سلاح می‌فروشند.

در اینجا بدون من – صابر ابر

مادر، می‌دونی چطور می‌تونیم از این همه سختی و مشکلات راحت بشیم؟ یه شب، یه شام حسابی بپزیم و نوش جان کنیم. بعد، فرصت داریم درزهای در و پنجره‌ها رو کامل ببندیم و یکی‌مون شیر گاز رو باز کنه. در نهایت، می‌تونیم راحت بخوابیم و صبح که بیدار می‌شیم، همه مشکلاتمون حل شده و از سرمون افتاده.

خرید رپورتاژ آگهی در پرمخاطب‌ترین رسانه‌ها (با تضمین قیمت و در کوتاه‌ترین زمان) مشاهده کنید

رضا عطاران در این اثر می‌گوید که احساس خواب‌آلودگی می‌کند و نیاز به استراحت دارد.

حاضرم هم هستم و هم نیستم. این بی‌فکری و بی‌وزنی تو خواب است، وقتی که چیزی از دنیای اطراف نمی‌فهمی، با هیچ چیز در دنیا عوض نمی‌کنم. اما واقعیت این است که نمی‌توان کاری کرد. باید بیدار شویم. مشکل من همیشه همین است... درست از همین نقطه آغاز می‌شود. وقتی چشمانم را باز می‌کنم و متوجه می‌شوم هنوز زنده‌ام، دوباره تنها می‌شوم. مجبورم ادامه دهم، اما هیچ چیزی من را راضی نمی‌کند، حتی کار روزمره‌ای که انتظارم را برآورده می‌کرد و زمانی عاشقش بودم.

6. شهاب حسینی در نقش نادر در فیلم "جدایی نادر از سیمین"

تمام عمرم را باخت‌ام. آیا مرا از زندان می‌ترسانی؟ بهتر است از خدا بترسی.

از کرخه تا راین اثر علی دهکردی

ای خدای من، دل پر از شکایت دارم و از تو شکایت می‌برم. کجاست رحمتت و کجاست مهربانیت؟ چرا در این لحظه و در این مکان اینگونه بر من گذشتی؟ چرا اینطور با من رفتار می‌کنی؟ به چه کسی باید شکایت کنم و از چه کسی کمک بخواهم؟

8. بید مجنون – بازیگر: پرویز پرستویی

از زمانی که تصمیم گرفتم دیگر نبینم، بسیاری از چیزها را مشاهده کردم...

9. خفگی – اثر نوید محمدزاده

در همین روزها، زمانی که کسی عاشق نمی‌شود، من تو را عاشق شدم.

ده شبِ روشن – هانیه توسلی

میدونی، خیلی‌ها فکر می‌کنن اگر احساسات واقعی‌شون رو بروز بدن، اوضاع بهم می‌ریزه. هیچ‌کس راحت نمی‌تونه حرف دلش رو بزنه. اما اگه کسی نخواست، می‌تونه همون شب اول و همون لحظه اول بیاد و صادقانه بگه.

11. شخصیت آدم برفی – بازیگر: داریوش ارجمند

در اینجا نمی‌توان به کسی نزدیک شد؛ افراد از فاصله دور جذاب‌تر به نظر می‌رسند… اگر دو نفر برای حفظ رابطه دوستی مجبور شوند دروغ بگویند، بهتر است تنها بنشینند و به چیزهایی که دوست دارند فکر کنند. در این سرزمین، پیروزی با کسانی است که از ذهنشان بهره‌برداری می‌کنند. اگر بخواهی از دل مایه بگذاری، در نهایت سوختی…

۱۲. خانه‌ای بر روی آب – عزت‌الله انتظامی

روزیه که من مدرکم رو گرفتم، هرچند ارزش اون دیپلم با لیسانس و فوق لیسانس الان قابل مقایسه نیست. پدرم منو صدا زد و گفت: حسین! من گفتم: بله آقا جان؟ گفت: از امروز تو مستقل هستی. می‌دونی استقلال یعنی چی؟ گفتم: نه آقا جان. گفت: یعنی از امشب تو این خونه فقط می‌خوابی…

13. قندون جهیزیه – با بازی صابر ابر و نگار جواهریان

عطا: دیدی اون ماشین‌های مسابقه‌ای رو که با سرعت بالا حرکت می‌کنن و ناگهان ترمز می‌زنن، و خودشون رو می‌چرخونن؟

معصومه: آره، می‌دونم...

عطا: منم همین‌طور، می‌خواهم دور خودم بچرخم.

14. بارکد – اثر بهرام رادان

افراد می‌توانند بی غذا تا بیست روز، بی آب تا دو روز و بدون اکسیژن چند دقیقه زنده بمانند، اما بدون امید حتی لحظه‌ای نمی‌توانند ادامه دهند. کسی که به فرد امید می‌دهد، بیشترین

15. درباره الی – بازیگر: شهاب حسینی

یک پایان تلخ بهتر از تلخی بی‌پایان است.

16. "مغزهای کوچک زنگ‌زده" اثر نوید محمدزاده

می‌گویند اگر چوپان نباشد، گوسفندان تلف می‌شوند، گم می‌شوند یا از گرسنگی می‌میرند، چون توانایی مدیریت ندارند. هر فردی که فکر و عقل ندارد، نیازمند راهنمایی یک چوپان مهربان و دلسوز است.

من مادرم – حبیب رضایی

در زندگی یک کلید طلایی وجود دارد که تاکنون مرا از بحران‌های جدی نجات داده است. هر زمان که چیزی ناراحتت می‌کند، با تمام وجود بگو: "به درک!"

در دوران یخبندان – بهرام رادان

آیا می‌دونی در زمان عصر یخبندان، چه کسانی زنده موندن؟ فقط خارپشت‌ها! اون‌ها دو گزینه داشتن؛ یا جمع بشن و از همدیگه گرما بگیرن، یا از هم فاصله بگیرن تا خارهای بدن‌شون اذیت نکنه. در نهایت، راه اول رو برگزیدند.

نقاب – پارسا پیروزفر

در جامعه، مسئولیت‌های اصلی و کارهای مهم اغلب بر عهده مردان است؛ ما مردان هستیم که تمامی درآمدها را تأمین می‌کنیم، تمامی مشکلات و بحران‌ها مانند سکته‌های قلبی، شکست‌ها و مشکلات مالی و زندان‌ها بر عهده ما است. در مقابل، زنان معمولاً ادعا می‌کنند که در طول تاریخ مورد ظلم قرار گرفته‌اند و خواهان حقوق مساوی هستند. اگر واقعاً به دنبال حقوق برابر هستید، بروید در فاضلاب کار کنید، در شهرداری کارگر شوید یا شب‌ها خیابان‌ها را جارو کنید. چگونه است که در حین انجام وظایف و کارهای مردانه، مردان را می‌پذیرید، اما وقتی نوبت به حقوق می‌رسد، خواهان برابری می‌شوید؟