حقیقت یا اغراق؟ نماد مقاومت سحر امامی در هاله ابهام
سحر امامی نماد مقاومت یا قربانی اغراق؟ حقیقت پشت تصاویر و تقدیرهای تکراری
حقیقت پشت نماد مقاومت سحر امامی، تکرار تقدیرهای اغراقآمیز و اهمیت روایت واقعی در مواجهه با تصویر و احساسات مردم.

افراط و بزرگنمایی در تمجید از سحر امامی، مجری تلویزیون که در زمان حمله اسرائیل به ساختمان صداوسیما در حال اجرا بود، انتقاداتی را برانگیخته است.
در تاریخ 26 خرداد، حوالی ساعت 18:35، همان لحظهای که به نمادی از مقاومت ایرانیها در مقابل حمله رژیم صهیونیستی تبدیل شد، کمتر کسی است که با دیدن ایستادگی سحر امامی در برابر موشکباران اسرائیل، احساس تحسین نکند. این شجاعت در مدت کوتاهی به یک حس مشترک در میان ایرانیها بدل شد و به سرعت به سطح جهانی رسید. بسیاری این مجری زن را نمادی از مقاومت در مقابل حمله موشکی اسرائیل دانستند، اما در گذر زمان، مشکلاتی در این روند ظاهر شد.
تصویری که بدون نیاز به سخن، لحظاتی از ایستادگی ایرانیها را نشان میداد و در مقایسه با مجریان طرفدار رژیم صهیونیستی، به عنوان برگ برندهای برای رسانههای داخلی تبدیل شده بود، در هفتههای اخیر دچار افراط شده است. هر روز تقدیر و برنامهای جدید با نام سحر امامی منتشر میشود. این سرعت در تقدیرها، نگرانیهایی درباره مخدوش شدن چهره واقعی او را برانگیخت و برخی، از فراموشی نامهایی مانند معصومه عظیمی و نیما رجبپور، شهدای آن روز، گلایه کردند.
خبر اهدای یک دان تکواندو به این مجری ماهر، نقطه اوج تقدیرهای نمایشی شد و از آن زمان، هشدارهای رسانهای و مردمی برای پرهیز از افراط به سمت سحر امامی روانه شد. در واقع، بهتر است به جای تکرار بیپایان این تقدیرهای اغراقآمیز، حقیقت روایت شود، چرا که دیدن همان ویدئوی یکدقیقهای و شنیدن شعار «الله اکبر» که با حرکت دست سحر امامی نمادی از مقاومت شد، همان قدر تاثیرگذار است که هزاران تقدیر بیفایده.
شاید باید این توصیهها را نه از سوی نهادها و مسئولانی که در رقابت هستند، بلکه از سوی خود سحر امامی دریافت کرد، و از او خواست که برای حفظ جایگاه خود به عنوان نماد رسانهای 26 خرداد، در مسیر خود محتاطتر و آرامتر قدم بردارد. در زمانی که ویدئوی کوتاه او در میان موشکباران اسرائیل، همچنان در شبکههای اجتماعی میلیونها بازدید دارد، نشاندهنده قدردانی مردم است و این تقدیر واقعی در دستان همین تماشاگران است.