سامان گلریز: از عکاسی تا هنر آشپزی و کوهنوردی در مسیر موفقیت
بیوگرافی و داستان زندگی سامان گلریز آشپز معروف ایرانی: از هنر عکاسی تا عشق به کوهنوردی و امیرکبیر
بیوگرافی سامان گلریز آشپز، عکاس، کوهنورد و علاقهمند به امیرکبیر، داستان زندگی، فعالیتها و همسرش در صنعت غذا و سفرهای هیجانانگیز

سامان گلریز، متولد ۱۸ اردیبهشت ۱۳۵۰ در اهواز، یکی از آشپزان شناخته شده ایران است. او در رشته عکاسی از انجمن سینمای جوان فارغالتحصیل شده و همچنین دارای مدرک بینالمللی آشپزی از دانشگاه استارکلاید انگلستان است. بیشتر او را با برنامه تلویزیونی «بهونه» میشناسند.
او اظهار میکند که اصالتاً اهوازی است، هرچند در شناسنامهاش تهران ثبت شده است.
انتقال به تهران سفر به تهران پایان دادن به زندگی در شهرهای دیگر و شروع زندگی در تهران مهاجرت به پایتخت سکونت در تهران
در سال ۱۳۶۹، دو سال پس از پایان جنگ تحمیلی، وقتی ۱۹ ساله بودم، از خوزستان به تهران مهاجرت کردیم و در خیابان پاسداران ساکن شدیم.
پس از گذراندن دوره آموزش عکاسی و فارغالتحصیلی با نمره عالی، وقتی تصاویرم را به دیگران نشان میدادم، اغلب میگفتند: «بابا، تو عکاس نیستی…»
عکسهای من بسیار معمولی بودند و من از انجام کارهای تکراری و پیشپاافتاده متنفر بودم. همین امر باعث شد تا به طور معجزهآسا و تصادفی، استعداد آشپزی در من کشف شود.
داستان شروع آشپزی من
در دوران جوانیام، پدرم در شرکت فولاد مبارکه با کارگران ایتالیایی همکاری میکرد. پس از پایان کار، چون تفریح دیگری نداشتند، به گردش در طبیعت میرفتند.
در این سفرهای طبیعتگردی، من برایشان آشپزی میکردم. آنها پس از مدتی پیشنهاد دادند که چرا من به دنبال یادگیری آشپزی نمیروم؟ اما تا آن زمان، اصلاً نمیدانستم که آشپزی یک رشته تحصیلی است و میتوان آن را آموخت.
سرمایهگذاریهای ایتالیاییها
در آن زمان من پولی نداشتم چون هزینه شهریه بسیار بالا بود، تا اینکه یکی از دوستان ایتالیایی پدرم پیشنهاد داد که مایلم روی من سرمایهگذاری کند.
اگر تو ثبتنام کردی، نشان میدهد که به آن علاقهمندی، بنابراین من صبح زود به موسسه ایرانگردی و جهانگردی رفتم و در رشته هتلداری ثبتنام کردم.
بعدها یکی از دانشگاههای معتبر جهان با دانشگاه ما ارتباط برقرار کرد و تصمیم گرفت تعدادی را برای آموزش آشپزی به منظور خدمت در سران کشورهای اسلامی تربیت کند، و من هم جزو آن افراد بودم.
ورود به سازمان صدا و سیما
در زمانی که یک کتاب بینظیر آشپزی را از خارج کشور برایم فرستاده بودند، چنین کتابی در ایران وجود نداشت. یک شب که قصد داشتم آن را از کیفم بیرون بیاورم تا مطالعه کنم، متوجه شدم که فراموشش کردهام و در کیفم نیست. فردای آن روز، زودتر از همه به کلاس رفتم و در را که باز کردم، دیدم تجهیزات زیادی مانند نورافکن و دوربین فیلمبرداری نصب شده است و از کسانی که برای تست آشپزی دعوت شده بودند، در حال ضبط و ثبت لحظهها هستند.
داخل کلاس وارد شدم، کتابم را از کمد برداشتم و قصد خروج داشتم که صدای کسی را شنیدم که پرسید: «تو کی هستی؟» پاسخ دادم: «من گلریز هستم.» او گفت: «میتوانی چند دقیقه درباره آشپزی صحبت کنی؟»
یادم میآید آنقدر شیفته و علاقهمند به آشپزی بودم که میخواستم درباره آن صحبت کنم و از پسزمینه غذاها بگویم. بنابراین، توضیح دادم که قصد دارم غذایی به نام «کیِفسکی» را آموزش دهم. وسط صحبتهایم، گفتم که در ایران، بعضیها اشتباهاً آن را «کیویسکی» تلفظ میکنند، چون نمیدانند این غذا از شهر «کیِف» در اوکراین منشأ گرفته است. در آن لحظه، آقای کاشانی، تهیهکننده آن زمان، به همان حالت ماند و سپس گفت: «دوربینها را جمع کنید، ما فرد مورد نظر را پیدا کردهایم.»
عکس من، سامان گلریز، در کنار مهران مدیری.
دعوت از مهران مدیری
پس از وقوع یک حادثه شگفتانگیز برای آقای گلریز، او به خانه بازمیگردد و داستان را برای مادرش تعریف میکند، و مادرش نیز حسابی میخندد. تا اینجا، قضیه چندان باورپذیر نیست تا اینکه تلفن خانه به صدا درمیآید.
روزی مادرم گفت که مردی تماس گرفته و ادعا کرده است: «من مهران مدیری هستم، پسر شما قرار بود برای ما املت درست کند، اما هنوز نیامده است.»
وقتی تلفن را برداشتم، او توضیح داد که آقای کاشانی، تهیهکننده آنها، داستان مرا برایشان تعریف کرده است و آنها هم تمایل داشتند من را ببینند.
این رویدادها باعث شد که اولین دوستان من در تلویزیون، مهران مدیری، رامین ناصرنصیر، نیما فلاح و سروش صحت باشند.
ما هنوز هم یکدیگر را میبینیم و بسیار خوشحال میشویم، و کلی شوخی میکنیم. این گروه سه سال دنبال یک آشپز آقا گشته بودند و در نهایت، سه سال طول کشید تا مجوز آشپز مرد را دریافت کنند.
عکس همسر سامان گلریز
پیوند زناشویی و فرزندان
در سال ۱۳۸۷، زمانی که سامان گلریز ۳۷ سال داشت، با همسرش ازدواج کرد. نتیجه این زندگی، دو دختر است که در سالهای ۱۳۸۹ و ۱۳۹۲ به دنیا آمدند.
همسرم فردی است که به کوهنوردی علاقهمند است.
همسرم کوهنورد ماهری است و قلههای دماوند و سبلان را در داخل ایران و چندین کوه در خارج از کشور فتح کرده است. او بیشتر به کولهگردی علاقهمند است.
زمانی که با هم ازدواج کردیم، سفر به هندوستان را با کولهپشتی انجام دادیم و او به من نحوه سفر کردن با کولهپشتی را آموزش داد.
مطالعات مربوط به کتابها و صنعت هتلداری
در طول چند سال گذشته، چهار کتاب از من منتشر شده است که سه تای آنها توسط شرکتهای خارجی خریداری شده است. تنها راه موفقیت در این حوزه، مطالعه، تحقیق و داشتن علاقه است.
من به تمامی خانوادهها توصیه میکنم فرزندان خود را با رشته هتلداری آشنا سازند تا بتوانند از فرصتها و جذابیتهای این رشته بهرهمند شوند.
این راهنمایی را در کنار همکاری با سرآشپز معروف ترکیه ارائه میدهم.
شروع فعالیت رستوران و کافیشاپ
از جمله فعالیتهای برجسته ایشان میتوان به افتتاح رستورانهای گیپا (اولین رستوران کلاسیک غذای ملل)، گشنیز و رزماری اشاره کرد. همچنین، ایشان اولین فستفود مدرن در هتل نارنجستان شمال و بزرگترین فستفود اصفهان به نام تین را راهاندازی کردهاند. در حوزه کافیشاپ، ایشان موفقترین واحد غذایی takeaway به نام پلاک و مدرنترین واحد بستنی و کافیشاپ در دهه اخیر با نام هارپ را تاسیس نمودهاند.
علاوه بر این، ایشان مالک سه رستوران دیگر به نامهای جیرو، وافی و لستر هستند که از نظر مالی بسیار موفق میباشند. ایشان همچنین طراح و سازنده اولین فودکورت ایران نیز به شمار میروند.
پخت و پز همسر در منزل
بر خلاف تصور بسیاری از تماشاگران و مخاطبان، آقای گلریز در خانه آشپزی نمیکند و در عوض، از غذای همسرش لذت میبرد.
او میگوید زندگیاش مانند افراد عادی است و گاهی اوقات هوس میکند به رستوران برود و غذای بیرون را تجربه کند، هرچند همسرش مهارت بالایی در آشپزی دارد و دستپختش فوقالعاده است.
تمایل و احترام به امیر کبیر
امیرکبیر یکی از شخصیتهای مورد علاقه من است؛ آنقدر این مرد را دوست دارم که هرگاه مطلبی درباره او به دستم برسد، حتماً مطالعه میکنم.
یکی از آرزوهای زندگیام این است که به کربلا سفر کنم و علاوه بر زیارت امام حسین (ع)،...