کد خبر: 22095

راز مرگ مرلین مونرو پس ۶۰ سال فاش شد

راز مرگ مرلین مونرو پس از ۶۰ سال فاش شد: تحقیقات ناتمام، مدارک حذف‌شده و شک‌های بی‌پاسخ

افشای راز مرگ مرلین مونرو پس از ۶۰ سال، تحقیقات ناتمام، مدارک حذف‌شده و سوالات بی‌پاسخ در پرونده مرموز این ستاره هالیوودی

راز مرگ مرلین مونرو پس از ۶۰ سال فاش شد: تحقیقات ناتمام، مدارک حذف‌شده و شک‌های بی‌پاسخ

در تابستان سال ۱۹۶۲، توماس نوگوچی، کارآموز تازه‌کار در حوزه پزشکی قانونی در لس‌آنجلس، مامور شد تا علت مرگ یک زن جوان را مشخص کند. اما نام این زن فوراً او را غافل‌گیر کرد؛ مریلین مونرو، بازیگر معروفی که تنها دو ماه قبل در جشن تولد رئیس‌جمهور آمریکا، برای او آواز «تولدت مبارک» سروده بود.

مرگ مریلین اگرچه در ظاهر یک «خودکشی معمولی» به نظر می‌رسید، اما ناتمام ماندن تحقیقات و حذف مدارک مهم، این پرونده را به موضوعی تبدیل کرد که هرگز به طور کامل حل نشد.

این پرونده که پس از بیش از شش دهه همچنان در هاله‌ای از ابهام باقی مانده، بر اساس فرضیه خودکشی بسته شد؛ اما نوگوچی اکنون در ۹۸ سالگی، از پشیمانی‌ها و سوالاتی سخن می‌گوید که هنوز پاسخ روشنی برای آن‌ها پیدا نکرده است.

در کتاب «پزشک قانونی لس‌آنجلس» اثر آن سون چوی، او لحظه‌ای را روایت می‌کند که صبح آن روز مهم، گزارش بازپرس پرونده را مطالعه کرد؛ روزی که قرار بود سرنوشتش را برای همیشه دگرگون سازد.

ارزیابی اولیه نشان داد که هیچ علامتی از تزریق مشاهده نشد.

توماس نوگوچی، که در آن زمان تنها یک سال از مریلین مونرو بزرگ‌تر بود، بلافاصله پس از ورود به اتاق کالبدشکافی، کار خود را با دقت شروع کرد. او احساس می‌کرد رابطه‌ای نامرئی با زنی دارد که اکنون بی‌جان روی تخت دراز کشیده است؛ زنی که تا چند ماه قبل یکی از درخشان‌ترین ستارگان جهان محسوب می‌شد.

نوگوچی ابتدا با ذره‌بین، بدن مریلین را به دقت مورد بررسی قرار داد. هدف مشخص بود: جست‌وجو برای هرگونه نشانه‌ای از تزریق، اثری از سوزن یا جای سوزن‌های کوچک. او از نواحی معمول شروع کرد، شامل چین‌های داخلی آرنج‌ها، ران‌ها، و فضای بین انگشتان دست و پا. اما در کمال تعجب، هیچ نشانه‌ای پیدا نشد.

سپس، موهای بلوند پلاتینی مریلین را کنار زد تا پوست سرش را معاینه کند. مجدداً، چیزی مشکوک مشاهده نکرد. پس از آن، بدن او را به آرامی چرخاند و پشتش را بررسی کرد. در این قسمت نیز هیچ علامتی از تزریق، کبودی یا آثار ضربه دیده نشد.

این ارزیابی اولیه برای تأیید یا رد احتمال وارد شدن ماده‌ای سمی یا دارویی به بدن مونرو بسیار حیاتی بود. زیرا اگر مرگ او بر اثر تزریق چنین ماده‌ای رخ داده باشد، لازم بود محل ورود سوزن به بدن او ثبت شود. با این حال، عدم مشاهده هرگونه نشانه‌ای در این زمینه، حداقل در ظاهر، فرضیه تزریق را تضعیف می‌کرد.

در پایان این مرحله، نوگوچی احساس می‌کرد که احتمال مرگ ناشی از مصرف دارو بیشتر است، اما این تنها شروع ماجرا بود و همان‌طور که بعدها مشخص شد، شواهد به‌دست‌آمده با نتایج آزمایشگاهی ناسازگاری‌ها و تناقض‌هایی داشتند.

خطایی که هرگز قابل اصلاح نبود

پس از اتمام فرآیند کالبدشکافی فیزیکی، توماس نوگوچی نمونه‌هایی از اعضای حیاتی بدن مریلین مونرو، شامل خون، ادرار، کبد، کلیه‌ها، معده و روده را جمع‌آوری کرد. این مرحله، که با دقت و بر اساس پروتکل‌های استاندارد انجام شد، قرار بود با نتایج آزمایش‌های سم‌شناسی تکمیل شود تا علت مرگ به‌طور قطعی تأیید یا رد گردد.

اما هنگامی که نتایج اولیه بر روی میز او قرار گرفت، نوگوچی بلافاصله احساس خطر کرد. گزارش‌ها نشان می‌دادند که در بدن مریلین، مقادیر قابل توجهی از پنتوباربیتال و کلرال هیدرات وجود دارد؛ دو داروی قوی خواب‌آور که در صورت ترکیب، می‌توانند مرگبار باشند. نکته نگران‌کننده این بود که دکتر ریموند ابرنتی، رئیس بخش سم‌شناسی، تصمیم گرفته بود آزمایش‌های مربوط به محتویات معده و سایر اندام‌ها را متوقف کند. او معتقد بود با توجه به سطح بالای داروها در خون، ادامه بررسی‌ها فایده‌ای ندارد.

این تصمیم برای نوگوچی زنگ خطری بود. او می‌دانست نداشتن اطلاعات کامل درباره محتویات معده، پرسش‌های مهمی در مورد نحوه ورود داروها به بدن مریلین را بی‌پاسخ می‌گذاشت. آیا او قرص‌ها را خود مصرف کرده بود؟ یا داروها از طریق تزریق وارد جریان خونش شده بودند؟ این تفاوت، پرسشی حیاتی بود که بدون نتایج نهایی نمی‌توانست به طور علمی پاسخ داده شود.

با وجود این، نوگوچی که در آن زمان هنوز کارآموز و تازه‌کار بود، در مقابل تصمیم ابرنتی سکوت کرد. او قدرت مخالفت و چالش با مافوق خود را نداشت. هرچند در درون، نگرانی شدیدی احساس می‌کرد، اما هیچ اقدامی نکرد. این سکوت، که بعدها برای او یکی از بزرگ‌ترین حسرت‌های حرفه‌ای‌اش شد، او را در مسیر تصمیم‌گیری‌های بعدی قرار داد.

بدتر از همه، پس از صدور گزارش مرگ رسمی مریلین مونرو، نمونه‌های حیاتی نیز معدوم شدند. بدین ترتیب، فرصت انجام آزمایش‌های تکمیلی از بین رفت و راه رسیدن به حقیقت برای همیشه بسته شد.

او بعدها اظهار داشت که اگرچه مرگ مریلین به ظاهر یک «خودکشی معمولی» به نظر می‌رسید، اما ناتمام ماندن بررسی‌ها و حذف شواهد کلیدی، پرونده‌ای ساخت که هرگز نتوانست بسته شود.

سکوت پس از بررسی مرگ مریلین مونرو به تقویت نظریه‌های توطئه کمک کرد.

با انتشار گزارش رسمی درباره مرگ مریلین مونرو، تصور می‌رفت که این موضوع خاتمه یافته است. در این گزارش آمده بود که او دچار مشکلات روانی بوده و بارها با افسردگی و بی‌خوابی مبارزه کرده است. همچنین، اشاره شده بود که او چندین بار تلاش برای خودکشی کرده، اما هر بار نجات یافته است. نتیجه‌گیری رسمی این بود که مرگ او بر اثر مصرف بیش‌ازحد داروهای خواب‌آور و به‌طور عمدی رخ داده است.

این روایت نتوانست افکار عمومی را قانع کند. از همان روزهای نخست، شک و تردیدها آغاز شد. چگونه ممکن بود یکی از شناخته‌شده‌ترین شخصیت‌های جهان، به این سادگی و بدون بررسی‌های علمی کامل، دست به خودکشی زده باشد؟ چرا مدارک و شواهد مهم ناپدید شده بودند؟ و از همه مهم‌تر، چرا این پرونده به یک پزشک جوان و کم‌تجربه سپرده شد؟

در فضای پرابهام آن زمان، شایعات به سرعت رشد کردند. برخی ادعا کردند سازمان سیا به خاطر ارتباط احتمالی مریلین با خاندان کندی، او را حذف کرده است. عده‌ای دیگر مافیا را عامل معرفی کردند. گروهی هم از «تزریق عمدی» دارو سخن گفتند. نبود مدارک قطعی، این شایعات را تقویت می‌کرد و آن‌ها را بی‌پایه‌تر نمی‌نمود.

در همین حال، توماس نوگوچی که از ابتدا نسبت به کامل نبودن بررسی‌ها هشدار داده بود، هیچ راهی برای اصلاح اشتباهات نداشت. او در دل می‌دانست که تصمیمات نادرست در مراحل کالبدشکافی، تنها منجر به سکوت، حذف شواهد و فراهم آمدن زمینه برای تئوری‌های توطئه شد که دهه‌ها بعد نیز ادامه یافتند.

نوگوچی بعدها اعتراف کرد اگر می‌توانست به گذشته برگردد، حتماً برای آزمایش محتویات معده و اندام‌ها تلاش می‌کرد. اما در آن زمان، به دلیل کمبود تجربه و فشار مقامات، سکوت اختیار کرد و راهی جز آن نداشت.

آینده ناپایدار پزشکی که به شهرت دست یافته بود

پس از حادثه مرگ مریلین مونرو، توماس نوگوچی مسیر حرفه‌ای پرماجرایی را تجربه کرد. در ابتدای کار، او تنها یک پزشک تازه‌کار بود که در کنار ابهامات مربوط به مرگ جنجالی مونرو قرار گرفت، اما در ادامه به یکی از چهره‌های سرشناس و جنجالی در حوزه پزشکی قانونی در ایالات متحده بدل شد.

در دهه‌های بعد، او مسئولیت انجام کالبدشکافی چهره‌های مشهور مانند رابرت اف کندی، جان بلوشی، شارون تیت و ناتالی وود را بر عهده گرفت. رسانه‌ها او را «پزشک ستارگان مرده» لقب دادند. حتی شخصیت اصلی سریال محبوب کوئینسی، ام.ای (Quincy, M.E)، که از سال ۱۹۷۶ تا ۱۹۸۳ پخش می‌شد، از او الهام گرفته بود.

با این حال، این شهرت هزینه‌هایی نیز داشت. بر اساس توصیف آن سون چوی، نوگوچی فردی پیچیده بود؛ ترکیبی از هوش بالا، جاه‌طلبی، نیاز شدید به تأیید عمومی و تمایل به دیده‌شدن.

در سال ۱۹۶۹، نوگوچی به دلیل آنچه «سوءمدیریت» نامیده شد، از کار برکنار شد. اما او ادعا کرد که قربانی نژادپرستی شده است و با موفقیت توانست حکم اخراج را لغو و به کار خود بازگردد.

او در سال ۱۹۸۲، پس از اظهارنظرهای بی‌پروای رسانه‌ای درباره مرگ ناتالی وود، بار دیگر شغل خود را از دست داد و این‌بار به‌عنوان پزشک متخصص تنزل درجه یافت. در نهایت نوگوچی در سال ۱۹۹۹ بازنشسته شد.

با وجود این، نوگوچی هرگز از دنیای علم دور نشده است. او همچنان در زمینه پزشکی قانونی به پژوهش و نگارش مقاله می‌پردازد و آرزو دارد که تا صد سالگی زنده بماند.

دیدگاه شما
پربازدیدترین‌ها
آخرین اخبار