کد خبر: 21132

عشق ترسناک ولی خاطره‌انگیز لیلا و احسان خواجه امیری

تاریخچه آشنایی و عشق لیلا و احسان خواجه امیری؛ ازدواجی ترسناک اما پر از لحظات احساساتی

تاریخچه آشنایی و عشق لیلا و احسان خواجه امیری، ازدواجی پر از احساس و ترس‌های اولیه، لحظاتی خاص و خاطره‌انگیز در مسیر زندگی مشترکشان

تاریخچه آشنایی و عشق لیلا و احسان خواجه امیری؛ ازدواجی ترسناک اما پر از لحظات احساساتی

در بخش هنر و رسانه، احسان خواجه امیری، خواننده محبوب موسیقی پاپ، در تاریخ هفتم آبان ماه 1363 در بیمارستان هشترودیان تهران به دنیا آمد. او فرزند ایرج، هنرمند پیشکسوت موسیقی سنتی ایران، است و مدرک مهندسی کامپیوتر را از دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران جنوب دریافت کرده است.

از آنجا که در خانواده‌ای هنرمند بزرگ شده بود، احسان از سن پنج سالگی به آموزش موسیقی روی آورد. در طول سال‌های بعد، در حدود هفت یا هشت سالگی، به تدریج در کلاس‌های سنتور و ویلن شرکت کرد و نواختن پیانو را از خواهرش، الیکا، فراگرفت.

روایت آشنایی و ازدواج احسان خواجه امیری با همسرش لیلا ربانی

لیلا: شایعات زیادی درباره ازدواج ما وجود داشت. ما در سال ۱۳۸۳ به طور تصادفی یکدیگر را دیدیم و پس از پنج سال آشنایی، تصمیم گرفتیم ازدواج کنیم.

احسان: من همیشه دوست داشتم زودتر ازدواج کنم، اما ترس داشتم.

لیلا: ازدواج برای ما ترسناک بود چون هر دوی ما سن کمی داشتیم. در روز عقد، هر دو غرق در تعجب بودیم و باورمان نمی‌شد که این اتفاق واقعی است.

احسان: در سال اول آشنایی، خانواده‌های ما با هم رفت‌وآمد داشتند و از همان ابتدا تصمیم داشتیم پس از آشنایی بیشتر، ازدواج کنیم.

احسان: من برای ازدواج با لیلا، همه جزئیات و کلیات را در نظر گرفتم.

لیلا: شخصیت و رفتار احسان باعث شد بخواهم با او ازدواج کنم، چون به نظرم رفتار نیکو و اخلاق خوب فرد، از هر چیز دیگری برای زندگی مهم‌تر است.

احسان (با خنده): یعنی من تیپ و قیافه‌ام را نمی‌پسندی؟

لیلا: احسان یک ترانه برای من ساخته که فقط من و خانواده‌ام آن را شنیده‌ایم. این کاری است که از همه آهنگ‌های احسان احساس‌برانگیزتر است.

احسان: یک شب ساعت دوازده شب، آهنگ «هرچی آرزوی خوبه مال تو» را ساختم. زنگ زدم به لیلا، روی پیانو این آهنگ را زدم و خواندم. خیلی خوشش آمد. فردای همان شب هم از تلویزیون پخش شد.

لیلا: یادم می‌آید با صدای تلفن از خواب پریدم. وقتی آهنگ احسان را پشت تلفن شنیدم، خیلی احساساتی شدم. باید اعتراف کنم من آدم احساساتی زیادی نیستم، همیشه در کنسرت‌های احسان تعجب می‌کنم که چرا مردم با صدای او اشک می‌ریزند. من هیچ‌وقت آنقدر احساساتی نمی‌شوم که در چنین وضعیتی قرار بگیرم، اما آن شب، آهنگ احسان به طرز عجیبی در دلم نشست.

دیدگاه شما
پربازدیدترین‌ها
آخرین اخبار