ماجرای جذاب ازدواج شاهرخ استخری و همسرش: از جذب ظاهر تا شناخت عمیق در مسیر عشق

سپیده بزمی پور، همسر شاهرخ استخری، با انتشار عکسی نوشت:

قبلاً هم درباره ازدواج خودم زیاد صحبت کردم... نمی‌دانم کدام قسمت برایتان مهم‌تر است یا شاید بتواند کمکتان کند، یا شاید جایی باشد که بتوانید از آن بهره‌مند شوید... اما تعریف کردن این داستان‌ها به صورت مفصل خیلی طولانی می‌شود، چه کنیم؟ باید پست‌های سریالی بگذارم.

در عوض، خلاصه‌ای از شروع داستان برای دوستان جدیدتر می‌گویم: ما ازدواج سنتی نداشتیم و هشت ماه آشنایی داشتیم تا تصمیم‌گیری و شناخت کامل‌مان کامل شود. پس از آن، شاهرخ و خانواده‌اش خواستگاری کردند و رابطه‌مان رسمی شد. ما شش ماه دیگر هم نامزد بودیم تا به کارهای‌مان برسیم، سپس عقد کردیم و کار تمام شد.

می‌خواهم چند نکته مهم را از ابتدا به شما بگویم! اول از همه، می‌دانم سخت است، اما اگر بخواهید، ممکن است. برای شروع رابطه، بدانید چه می‌خواهید و معیارهای‌تان چیست، تا در مدت کوتاهی بتوانید ببینید طرف مقابل واقعاً مناسب شما هست یا نه! زود دل نبندید، یک دل نه صد دل عاشق شوید که مغزتان از کار بیفتد و نتوانید منطقی فکر کنید. کم‌کم آشنا شوید، دقت کنید، صحبت کنید و آرام آرام عاشق شوید تا احساس خوشبختی عمیقی کنید! تمامی خواسته‌ها، آرزوها، خانواده، توقعات، اخلاق‌های خوب و بدتان را با طرف مقابل در میان بگذارید. قرار نیست کسی دیگری را فریب دهد، این یک بحث برای زندگی است، آینده و خوشبختی‌تان. ازدواج چه سنتی باشد چه غیرسنتی، در هر صورت دوران نامزدی برای شناخت وجود دارد. رسم و رسوم متفاوت است، اما همه حق دارند این فرصت را داشته باشند.

از به هم خوردن رابطه نترسید، نگران حرف مردم نباشید. اگر درست زندگی کنید و رفتار مناسبی داشته باشید، جای نگرانی نیست. بی‌جهت وعده‌هایی ندهید که خیلی مهم است، این حق طبیعی شماست. با دل و احساس دیگران بازی نکنید!

من در بلژیک بودم که با هم آشنا شدیم.

همانطور که می‌دانید، خیلی از شما در فضای مجازی با وجود یک دوست مشترک، اولین بار عکسم را دیدید و از آنجا آشنا شدیم. بعضی افراد که هیچ شناخت قبلی از هم ندارند، در ابتدا جذب ظاهر هم می‌شوند، و پس از آن شروع به شناخت یکدیگر می‌کنند. هر کسی غیر از این بگوید، دروغ است، مگر اینکه ابتدا طرف مقابل را در شرایط مختلف بشناسید و به رفتارهایش علاقه‌مند شوید، و ظاهر هم فاکتوری است که ممکن است نقش داشته باشد، اما باید به دل طرف بنشیند و بس! بنابراین، از قدیم گفته شده است که علف باید به دهن بز شیرین بیاید، چون سلیقه‌ها متفاوت است و هر کسی استایلی را می‌پسندد. در این جهان بزرگ، برای هر کسی یار و همدمی وجود دارد. بقیه داستان را در پست‌های بعدی خواهم گفت، چون جای شرح کامل نیست.