کد خبر: 18247

نازنین بیاتی در غروب دریا با شعر ابتهاج؛ احساسات عمیق و لحظه‌های ناب

نازنین بیاتی در غروب کنار دریا با شعر هوشنگ ابتهاج: احساسات عمیق و لحظه‌های ناب

نازنین بیاتی در غروب کنار دریا با شعری از هوشنگ ابتهاج احساسات عمیق و لحظه‌های ناب را به تصویر کشید، در حالی که درونش پر از غم و افکار ناآشنا است.

نازنین بیاتی در غروب کنار دریا با شعر هوشنگ ابتهاج: احساسات عمیق و لحظه‌های ناب

نازنین بیاتی این تصویر را در صفحه اینستاگرامش به اشتراک گذاشت و نوشت:

نمی‌دانم چه می‌خواهم بگویم، زبانم در دهانم قفل شده است، در قفسی تنگ و تنگ‌تر، و افسوس که بال‌های آوازم شکسته است.

نمی‌دانم چه می‌خواهم بگویم، غمی در عمق استخوان‌هایم می‌سوزد، خیال‌های ناآشنا و در عین حال آشنا، گاهی می‌سوزاند و گاهی نوازش می‌کند.

سایه‌ای پریشان و آشفته، در هم‌ریخته و ناپایدار، از مغزم بیرون می‌ریزد، گیج و سردرگم، مانند روحی خوابگرد و مدهوش، که شبانگاه بی‌هدف و بی‌ساز و برگشت به راه می‌افتد.

در سینه‌ام دردی عمیق و خونبار است، گویی گریه‌ای در گلویم می‌پیچد، غمی آشفته و دردمند، و اشکی که جاری می‌شود.

نمی‌دانم چه می‌خواهم بگویم.

#هوشنگ_ابتهاج

دیدگاه شما
پربازدیدترین‌ها
آخرین اخبار