کد خبر: 17183

سلطان مارهای ایران؛ مرد شجاع و ماجراجوی خراسان

سلطان مارهای ایران؛ مرد کرد با جرئت بی‌نظیر در زندگی و تجارت با خزندگان سمی

علی غلامی مرد کرد و سلطان مارهای ایران، با جرئت در زندگی و تجارت خزندگان سمی، نماد شجاعت و عشق به طبیعت است.

سلطان مارهای ایران؛ مرد کرد با جرئت بی‌نظیر در زندگی و تجارت با خزندگان سمی

سلطنتی که با مارها در صلح و صفا زندگی می‌کند، باعث شده خانواده‌اش نیز با این جانوران انس بگیرند و اجازه دهند مارها از گردنشان بالا روند؛ البته گاهی اوقات این وضعیت برعکس می‌شود و آنها از گردن مارها بالا می‌روند. این گزارش جالب که در سال ۱۳۸۷ در نشریه همشهری سرنخ منتشر شده است، با دیدن عکس‌ها و خواندن متن، خودتان متوجه موضوع خواهید شد.

علی غلامی ارجنکی زندگی‌اش را با مار و هنر مارگیری پیوند زده است و بیشتر وقت‌ها با یک پاترول سفیدرنگ که نقش مار و اژدها بر آن نقش بسته، به کوه‌ها و بیابان‌های کشور سفر می‌کند تا با این خزندگان دیداری داشته باشد و در صورت امکان، آنها را صید کند. فروش زهر مار و برگزاری نمایشگاه‌های مختلف، از مهم‌ترین منابع درآمد سلطان مار محسوب می‌شود.

تاجگذاری سلطان

همه چیز از یک واقعه غیرمنتظره آغاز شد؛ مدتی بود که ساکنان روستایی در شهرکرد از حضور یک افعی بزرگ در درختی کنار چشمه آب شکایت می‌کردند. این مار داخل درخت لانه کرده و هنگام آب‌گرفتن از چشمه، ترس و نگرانی برای اهالی به وجود آورده بود. علی غلامی پس از شنیدن این خبر، تصمیم گرفت تا اهالی را از خطر مار نجات دهد.

او با یک چوب دوسر به سمت چشمه رفت و پس از چند ساعت تلاش، افعی ۱۶۰ سانتی‌متری را در کیسه‌ای نمدی جای داد و به اهالی بازگرداند. حاج‌رضا، بزرگ ایل، وقتی دید فردی پیدا شده که می‌تواند مردم را از دست مارها نجات دهد، به او وعده جایزه‌ای ارزشمند داد.

در میدان شهر، حاج‌رضا او را بلند کرد و لقبی جاودانه برایش گذاشت: سلطان مارها. «سال‌ها از آن زمان می‌گذرد و اکنون نام من در میان سلطان مارها شناخته می‌شود. هدیه حاج‌رضا بهترین کادویی است که در طول عمرم دریافت کرده‌ام.»

غم نان

پس از آن حادثه، علی کار مارگیری را پیشه خود کرد، اما درآمد چندانی نداشت تا اینکه متوجه شد شرکت‌های سرم‌سازی مشتریان دائمی سم مار هستند. او خود را به این شرکت‌ها معرفی کرد و با سفارش مارهای تازه، راهی مناطق کوهستانی خراسان و خوزستان شد؛ مناطقی که به دلیل وجود مارهای خطرناک، شهرت دارند.

موفقیت او در جمع‌آوری مارها، او را بر آن داشت تا کارش را توسعه دهد. شرکت‌های سرم‌سازی برای تولید پادتن‌های ضدسم مار، نیازمند سم‌های تازه بودند و غلامی هر بار با کوله‌باری از مارهای جمع‌آوری‌شده، به تهران و کرج سفر می‌کرد. پس از سم‌زدایی، مارها به او بازگردانده می‌شدند و او در نمایشگاه‌ها آنها را به نمایش می‌گذاشت. مارها نمی‌توانستند مدت زیادی در اسارت بمانند؛ چرا که علی معتقد است این حیوان تنها حیوانی است که در اسارت اعتصاب غذا می‌کند و باید این اعتصاب مصنوعی شکسته شود، هرچند این کار دشوار و پرخطر است.

مارگزیده

هدف علی این بود که با استفاده از سنگ‌های کوهستان، تنظیم نور و نشان دادن شکار زنده، مارها را از حالتی که در اعتصاب غذا هستند، بیرون آورد. اما برخی مارهای خطرناک، مانند کبرای سیاهرنگ خوزستان، گول نمی‌خوردند. علی درباره این مار می‌گوید: «یک بار وقتی در پشت آکواریوم را باز کردم و موش زنده‌ای را مقابل مار قرار دادم، کبرای سیاهرنگ به سرعت برگشت و نیشش را در دستم فرو کرد.» اگر او سریع پادتن ضدسم مار را تزریق نمی‌کرد، وضعیتش چه می‌شد، مشخص نیست. نتیجه این حادثه، آسیب دیدن کلیه‌های علی بود؛ «کسی که او را با کبرا نیش زده باشد، هرگز مانند قبل سالم نخواهد شد، حتی اگر درمان سریع انجام شود.»

این مشکلات پایان ماجرا نبود؛ بعدها، او نمایشگاهی از مارهای سمی در شهرکرد برپا کرد. در یکی از روزهای این نمایشگاه، گروهی از دانش‌آموزان برای تماشا آمده بودند. در آن روز، یکی از کارگران در بسته‌کردن قفل آکواریوم‌ها بی‌دقتی کرد و در این حین، یکی از بچه‌ها شیطنت کرد و در آکواریوم را باز کرد.

مارها فرصت را غنیمت شمرده و بیرون آمدند. علی تلاش کرد تا مارها را مهار کند، اما مارهای کوک‌مار و مارهای جعفری، که جزو خطرناک‌ترین مارهای جهان هستند، از قفس بیرون آمدند. در این لحظه، علی چند مار جعفری را در کیسه قرار داد، اما ناگهان یکی از گرزه‌مارها با نیش محکم به دست او زد. دوستانش که به کمکش شتافتند، در مقابل تماشاگران، تنها توانستند پادتن تزریق کنند.

علی قبل از رسیدن به بیمارستان، دچار کما شد و به آی‌سی‌یو منتقل گردید. پزشکان نتوانستند کاری برایش انجام دهند و او به بیمارستان تخصصی مسمومیت‌های کشور در تهران منتقل شد. علی بیست روز در کما بود و تنها نیروهای جسمانی‌اش او را به هوش آورد. پس از این حادثه، او ۲۲ کیلوگرم وزن کم کرد و کلیه‌هایش آسیب بیشتری دیدند. بدنش حساس‌تر شد و مرتب کهیر می‌زد. علی، اما، دوباره به کارش ادامه داد و حتی دو بار دیگر نیش مار جعفری و گرزه‌مار را تجربه کرد، اما خوش‌شانس بود و زنده ماند. شاید به خاطر همین تجربه‌های مارگزیدگی است که می‌گوید: «مار تنها حیوانی است که هیچ آشنا و غریبه‌ای نمی‌شناسد و دوستی را نمی‌فهمد.»

مار ارجنکی

شهرت علی در میان مارگیران کشور، نه تنها به خاطر همکاری‌های مکرر با مراکز سرم‌سازی و برگزاری نمایشگاه‌های متعدد است، بلکه به دلیل کشف یک گونه نادر مار نیز است؛ «یک روز در اطراف خرم‌آباد، برای تفریح به چشمه گریت رفتم. دیدم مار خال‌خالی‌ای در کنار چشمه آمد تا آب بنوشد. خط و خال‌هایش مرا شیفته کرد و تصمیم گرفتم آن را بگیرم. این مار غیرسمی بود و روی سرش، نقشی شبیه قلب داشت. به دوست خود گفتم که چنین مار نادری را تاکنون ندیده‌ام و درباره‌اش چیزی نخوانده‌ام. پس از مدتی، مار را به مراکز جانورشناسی کشور بردیم و پس از بررسی، متوجه شدیم که چنین ماری در هیچ جای دنیا ثبت نشده است. از من خواستند نامی برای این گونه بگذارم و من اسمش را «مار عاشق ارجنکی» گذاشتم. آنها هم علاقه‌مند شدند، اما بالاخره این گونه به نام من ثبت شد.»

مارگیر و آینده‌ای روشن

علی اخیراً زمینی خریده و مجوز ساخت بزرگ‌ترین موزه خزندگان در ایران در شهرکرد را دریافت کرده است. او معتقد است این پروژه، گردشگران زیادی را به شهرش جذب خواهد کرد. همچنین، او در تلاش است مجوز پرورش تمساح کیمن آمریکای جنوبی را بگیرد و قصد دارد این حیوانات را در همین موزه نگهداری و پرورش دهد.

دیدگاه شما
پربازدیدترین‌ها
آخرین اخبار