حضور پرهیجان شاپور یکم در تهران؛ پیروزی تاریخی ایران بر روم
حضور پرهیجان شاپور یکم ساسانی در خیابانهای تهران؛ بازخوانی پیروزی تاریخی ایران بر روم
بازخوانی پیروزی تاریخی شاپور یکم ساسانی در تهران با تصاویر نمادین و روایتهای تاریخی

در این روزها، در خیابانهای تهران، بنرهایی نصب شده است که با الهام از نقش رستم، صحنه تاریخی زانو زدن امپراتور روم در مقابل شاپور یکم ساسانی را بازسازی میکنند؛ اما تفاوت این است که در این تصاویر، به جای والریانوس، بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی، در مقابل شاه ساسانی نقش بسته است. همزمان، تصویر تنهایی از شاپور یکم با چهرهای پرصلابت در بخشهای مختلف شهر دیده میشود. این تصاویر، بار دیگر یاد این پادشاه تاثیرگذار را در ذهن عمومی زنده کردهاند. بازگشت تصویر شاپور ساسانی به فضای بصری تهران، فرصتی است برای بازخوانی پیروزیهای او در برابر امپراتوری روم. اما شاپور ساسانی، یا بهتر است بگوییم شاپور یکم، چه کسی بود و چه جایگاهی در تاریخ ایران دارد؟
شاپور ساسانی، یا به طور دقیقتر، شاپور یکم، دومین پادشاه از سلسله ساسانی بود که پس از پدرش، اردشیر بابکان، بنیانگذار سلسله، بر تخت سلطنت نشست. او از حدود سال ۲۴۰ تا ۲۷۰ میلادی حکومت میکرد و یکی از برجستهترین شاهان ساسانی به شمار میرود. در دوران سلطنت او، قلمرو ایران بسیار گسترش یافت و از شرق تا هند و از غرب تا بینالنهرین و ارمنستان را در بر گرفت. او شهرهایی چون گندیشاپور در خوزستان کنونی را بنیان نهاد که بعدها مراکز علمی مهمی شدند.
در زمان شاپور اول، ایران سه بار با امپراتوری روم وارد جنگ شد. جنگ دوم، که در سال ۲۴۴ به صلح انجامید، منجر به واگذاری ارمنستان به ایرانیان شد و پیروزی بزرگی برای ساسانیان به حساب آمد. نبرد سوم، یکی از سرنوشتسازترین نبردهای تاریخ ایران و روم، در زمان شاپور یکم رخ داد؛ در این نبرد، والریانوس امپراتور روم به دست ایرانیان اسیر شد، که برای نخستین بار در تاریخ روم بود که یک امپراتور در میدان جنگ شکست خورده و زنده اسیر میشود. ایرانشناس دانمارکی، آرتور کریستن سن، در کتاب «ایران در زمان ساسانیان» درباره این نبرد مینویسد:
«در سال ۲۶۰، والریانوس، امپراتور روم که شخصاً فرماندهی جنگ را بر عهده داشت، شکست خورد و به دست ایرانیان گرفتار شد. شاهنشاه خود را در آن زمان سلطان مشرق و مغرب میدید... سرنوشت والریانوس نامشخص است، اما احتمالاً در اسارت درگذشت و وفات او در شهر گندیشاپور رخ داد. روایات مورخین رومی درباره بدرفتاری پادشاه ایران با امپراتور قابل تردید است. بر اساس روایات شرقی، شاهپور او را مجبور کرد در ساخت سد نزدیک شوشتر کار کند... احتمالاً شاهنشاه ایران، اسیران رومی را در ناحیه گندیشاپور و شوشتر مستقر کرده است.»
در کتیبهای در کعبه زرتشت، شاپور رسماً اعلام کرده است که خودش امپراتور روم والریانوس را به اسارت درآورده است: «... و در آن سوی حران و الرها، حملهای بزرگ بر والریانوس قیصر صورت گرفت، و من، شاهنشاه، او را با دست خویش دستگیر کردم و دیگر حاکمان، سناتورها و فرماندهان را نیز به پارس هدایت کردم.»
تصویر زانو زدن والریانوس مقابل شاپور، در نقش رستم و نقشهایی دیگر در کوه شاهپور، حکایت پیروزی او بر رومیان است. کریستن سن در توصیف نقش رستم مینویسد:
«شاهنشاه همیشه در حال آمدن است. اسبش دست را بلند کرده است. بر فراز تاج گوی منسوجی قرار دارد... ارتفاع آنقدر است که در حاشیه سنگ، نیمدایرهای برای آن تراشیدهاند. ریش انبوه و مجعد او در حلقهای فشرده است. موهای مجعد او پشت سر دیده میشود، و بر پشتش نوارهای لباس سلطنتی با چینهای منظم قرار دارد. او نیمتنهای تنگ پوشیده و شلواری بر روی ساقهایش دارد. گردنبند و گوشواره به گوش دارد و بر زین مرصع نشسته است، با دست چپ قبضه شمشیر را گرفته و با دست دیگر، در حال بخشایش، به سمت والریانوس زانو زده، که در مقابل او است. والریانوس هنوز تاج برگ غار بر سر دارد و عبای رومی بر پشتش در اهتزاز است، نشان میدهد که با عجله آمده است تا خود را به پای شاهنشاه بیفکند. او، در حالت خشوع، زانوی راست را خم کرده و زانوی چپ را بر زمین گذاشته، و هر دو دست را به سوی شاه دراز کرده است. در کنار او، شخصی ایستاده است که لباس رومی بر تن دارد، که حدس زده میشود دشمن قیصر باشد. این نقش، یکی از بهترین آثار صنعت ساسانی است، و شخصیتهای آن از زیبایی و جذابیت بینظیری برخوردارند. چهره مرد ایرانی که سر و دست خود را به احترام بلند نگه داشته، در پشت اسب شاه دیده میشود. در پایین نقش، کتیبهای به زبان پهلوی است که با گذر زمان، ضایع شده است.»
این تصویر، بعدها در سنگی دیگر، در نزدیکی شهری که شاهپور اول، شاپور، در غرب استخر بنا نهاد، کنده شده است.