برترین تبهکاران تاریخ سینما و تلویزیون: نفرت و عشق
برترین تبهکاران تاریخ تلویزیون و سینما | از والتر وایت تا سایدشو باب + عکس و جزئیات
برترین تبهکاران تلویزیون و سینما از والتر وایت تا سایدشو باب، شخصیتهایی که نفرت و عشق همزمان برمیانگیزند.

در طول پنج فصل سریال Breaking Bad، تماشاگران شاهد سقوط والت وایت و تبدیل او به یک هیولا بودند. حضور جان لیسگو در نقش یک قاتل زنجیرهای سادیستیک در سریال Dexter، با آن ظاهر گرم و دوستداشتنی، بسیار شوکهکننده بود. حتی بیشتر از تبهکاران اطراف تونی سوپرانو، مخاطبان از مادر او متنفر شدند. در اینجا با یکی از برترین تبهکاران تاریخ فیلم و سریالها آشنا میشویم.
کیلگریف ۲۰
کیلگریو، شخصیت منفی اصلی در سریال Jessica Jones، دارای توانایی فراانسانی در کنترل ذهن دیگران است. او معتقد است که عاشق کارآگاه خصوصی داستان است، اما در واقع تنها به شکل خطرناکی به او وابسته شده است. تسلط او بر ذهن دیگران، موضوع رضایت را به صورتی بسیار تاثیرگذار و ترسناک نشان میدهد. کارزمای طبیعی دیوید تننت در کنار شخصیت جامعهستیز، بیاخلاق و ترسناک او، تضاد عمیقی ایجاد میکند؛ و همین تناقض، کیلگریو را تا حد زیادی آزاردهنده و نگرانکننده میسازد.
۱۹. جیم موریارتی
پس از آنکه سریال شرلوک شخصیتهای هولمز و واتسون را به شکلی بینظیر وارد فضای مدرن کرد، همین رویکرد را با دشمن قدیمی آنها، موریارتی، نیز دنبال کرد. در این نسخه، موریارتی بهعنوان یک مشاور جنایتکار روانپریش تصویر شده است که از نظر هوش با شرلوک همتراز است. او در واقع نسخهای تاریک و معکوس از کارآگاه است. با وجود بیاحساسی ذاتی این شخصیت، اندرو اسکات با جذابیت همیشگیاش، رنگ و بویی تازه به نقش بخشیده است.
۱۸. ویلانلل
سریال Killing Eve تنها یک داستان تعقیب و گریز ساده نبود. اگرچه در ابتدا چنین به نظر میرسید؛ مأمور اطلاعاتی بریتانیایی، ایو پولستری، در حال تعقیب یک قاتل روانپریش به نام ویلانل بود، اما خیلی زود داستان به چیزی بسیار پیچیدهتر تبدیل شد. رابطهی چندلایه و وسواسآمیز بین ایو و ویلانل در طول سالها بارها تغییر کرد و تماشای این تحولات همواره لذتبخش بود. بازی فوقالعاده جودی کومر در نقش این قاتل بیرحم، به شخصیت ویلانل جذابیتی خاص بخشید.
۱۷. لالو سالامانکا
سریال Better Call Saul از یک گفتگوی کوتاه در سریال Breaking Bad درباره شخصی به نام «لالو» الهام گرفت، که یکی از شخصیتهای شرور و بهیادماندنی تلویزیون است. لالو سالامانکا به عنوان شخصیت منفی اصلی در نیمه دوم این اسپینآف ظاهر شد و هر بار که حضور پیدا میکند، توجه همه را جلب میکند. او فردی قاتل و بیرحم است که با هوش و ذکاوت بینظیرش، همیشه یک قدم از رقبای خلافکار خود جلوتر است. تونی دالتون با بازی درخشان خود، جذابیتی خاص به این نقش بخشیده که باعث میشود رفتارهای بیرحمانه لالو حتی بیشتر تاثیرگذار و تکاندهنده به نظر برسند.
۱۶. سیلوکو
سیلکو، شخصیت بیرحم و جاهطلب، دشمن اصلی در فصل اول Arcane بود و به قدری حضور قدرتمندی داشت که حتی پس از مرگ نیز در فصل دوم به عنوان تهدیدی غیرمستقیم باقی ماند. بهترین دشمنان الزاماً کسانی نیستند که مشتهای قدرتمندی دارند، بلکه آنهایی هستند که در سایهها و به آرامی نقشه میکشند. سیلکو دقیقا چنین فردی است؛ کسی که در سکوت و در مقابل دیدگان مقامات پیلتاور، کنترل کامل منطقه زاون را در دست داشت.
جمیا تلر موررو
در سریال Sons of Anarchy، جما در ابتدا به عنوان یک شخصیت شرور ظاهر نمیشود. او در آغاز به عنوان مادر خانواده، زن قدرتمند باشگاه موتورسواران و مادری مهربان و دلسوز برای «جکس» معرفی میشود. اما با پیشرفت داستان، نشان داده میشود که او تا چه حد برای حفاظت از باشگاه حاضر است مرزها را جابجا کند و رابطهی پرتنشش با عروسش، «تارا»، جنبهای تاریکتر از شخصیت او را برملا میسازد. در نسخهی بازآفرینی این سریال، که بر اساس «هملت» اثر شکسپیر ساخته شده، جما نقش «گرترود»، ملکه دانمارک، را ایفا میکند.
۱۴. بُرگ
در جهان Star Trek، با شروران ترسناک متعددی روبهرو هستیم، اما بدون شک یکی از مرگبارترین آنها «برگ» است؛ یک ذهن جمعی که در مسیر بیپایان خود برای رسیدن به کمال، تمامی فرهنگها و موجودات زنده را جذب و یکپارچه میکند. در عرصه فرهنگ عامه، «برگ» به نمادی از هر نهاد بزرگ و یکدست تبدیل شده است که در مقابل آن هیچ مقاومتی کارساز نیست. این موضوع نشاندهندهی یک شرور بزرگ است: وقتی شخصیت او چنان تأثیرگذار میشود که در توصیف شرارت در دنیای واقعی نیز از او بهره میبرند.
نویمن
در طول پخش سریال Seinfeld، رابطه بین «جری» و همسایهاش «نیومن» همواره با دشمنی بیدلیل و بیپاسخ همراه بود. نیومن از سبک زندگی راحت و بیخیالی جری ناراحت بود، در حالی که جری تنها او را آزاردهنده میدانست. چه زمانی که درباره فشارهای کاری در اداره پست شکایت میکرد، چه زمانی که جری را تهدید به نابودی دنیای کوچکاش مینمود، حضور و نقشآفرینی وین نایت در نقش نیومن همواره بر جذابیت و طنز سریال میافزود و آن را خندهدارتر میکرد.
۱۲. قاتل تثلیث
در سریال دکستر، شخصیت اصلی با دشمنان زیادی روبرو شد که هر کدام به یادماندنی بودند، اما بیتردید «آرتور میچل»، یا همان «قاتل سهگانه»، ماندگارترین آنها بود. همانطور که خود دکستر، زندگی دوگانهای داشت، آرتور نیز همزمان در نقش مردی خانوادهدوست و مهربان و قاتلی بیرحم و خونسرد ظاهر میشد. انتخاب جان لیسگو برای ایفای این نقش بسیار مناسب بود، چرا که او حضوری گرم و دوستداشتنی دارد و توانسته است اعتماد تماشاگران را جلب کند. بنابراین، دیدن او در حال انجام قتلهای وحشتناک زنان جوان، حتی بیشتر از حالت عادی، احساس اضطراب و ناراحتی مخاطب را برمیانگیزد.
۱۱. سایدشو باب
نقش اصلی تلویزیونی «کلسی گرامر» همیشه در قالب فریزر کرین نمایان میشود، اما شخصیت «سایدشو باب» نیز جایگاهی بسیار نزدیک دارد. دشمن دیرینه او با «بارت» یکی از برترین داستانهای سریال «The Simpsons» است. سایدشو باب فردی نابغه و شرور است که سرد و حسابگر ظاهر میشود، اما همیشه توسط پسری ده ساله مغلوب میگردد. بازیگری گرامر این شخصیت را با آن ویژگیهای نمایشی منحصر به فرد خود زنده میکند؛ هر سخن او گویی رویدادی مهم است. جدیت و ظرافت شخصیت باب، که یادآور شکسپیر است، در تضاد با فضای طنز و مضحک سریال، تصویری خندهدار ایجاد میکند.
لوگان روی
داستان سریال Succession بر پایه رفتارهای خودخواهانه و بیرحمانهی لوگان روی، یک میلیاردر بیاخلاق، شکل گرفته است. با بدتر شدن وضعیت سلامتی او، شخصیتش هر روز غیرقابل پیشبینیتر و ناپایدارتر میشود. برایان کاکس توانسته است این ناپایداری را به شکلی بسیار زیبا به تصویر بکشد و تماشاگر را همواره در حالت انتظار نگه دارد. در لحظهای با یک جمله طنزآمیز، بیننده را میخنداند، و در لحظهای دیگر، با فریاد بر سر یکی از نزدیکانش، فضایی پر از سکوت و تعجب ایجاد میکند.
9. جافری باراثئون
تمام کسانی که سریال Game of Thrones را دیدهاند، از «جوفری باراتئون» متنفرند و این نفرت به خاطر بازی استثنایی جک گلیسون در این نقش است. جوفری در بهترین حالت، پسری لوس و بچهننه است و در بدترین حالت، یک قلدر سادیست. شاید هیچ مرگی در تاریخ تلویزیون تا این حد با شادی و انتظار زیاد از طرف تماشاگران پذیرفته و حتی جشن گرفته نشده باشد.
۸. بن لینوس
از زمانی که «هنری گیل»، فردی آرام و بازمانده از سقوط یک بالن هوای گرم، به عنوان رهبر «دیگران» (Others) معرفی شد، طرفداران سریال «Lost» شیفته داستان شدند. در ابتدا، «بن لینوس» به عنوان شخصیت منفی اصلی سریال نمایش داده شد، اما به تدریج با جک و گروهش ائتلافی ناپایدار تشکیل داد. در ظاهر، بن فردی خشونتطلب و بیرحم به نظر میرسید، اما مایکل امرسون با بازیاش توانست لایههای پیچیدهتری از شخصیت او را نشان دهد و عمقی قابل توجه به نقش ببخشد.
۷. آزولا
شاهزاده آزولا به خاطر مهارتهای قدرتمند در کنترل آتش شناخته میشود، اما چیزی که او را به یک شرور برجسته در سریال Avatar: The Last Airbender تبدیل میکند، این است که حتی در غیاب قدرتهایش، فردی بسیار سرسخت و بیرحم است. دشمن اصلی او، پدرش یعنی «آتشدزد اُزای»، یک حکمران ظالم و خشن با طبع آتشین است (که البته بازی با کلمات هم دارد). اما آزولا شخصیت جذابتری دارد، زیرا تأثیر تربیت و راهنمایی نادرست اُزای در او را نشان میدهد و این موضوع عمق و ابعاد بیشتری به داستان او میبخشد.
۶. گاس فرینگ
والتر وایت در مقابل قدرت فیزیکی شرورهای سریال Breaking Bad مانند «توکو» و «کازینها» شانسی نداشت، اما با هوش و ذکاوت خود موفق میشد از آنها پیشی بگیرد. سرانجام، زمانی که وارد همکاری با «گاس فرینگ» شد، با رقیبی برابر روبهرو شد؛ فردی که هرچند اطرافش را افراد قدرتمند و مسلح گرفته بودند، اما خودش واقعاً نابغهای بود و در سطح والت قرار داشت. در این نقش، جیانکارلو اسپوزیتو توانایی بینظیر خود در تبدیل لبخند دوستانه به چهرهای ترسناک و سرد را به بهترین شکل نشان داد.
۵. استرینگر بل
در سریال The Wire، هیچ قهرمان یا شرور مطلقی وجود ندارد. تمامی شخصیتها دارای نقاط ضعف و ویژگیهای مثبت هستند که آنها را از دستهبندی ساده خوب یا بد بودن دور میکند؛ در واقع، آنها انسانهایی پیچیده و چندوجهی هستند. شرور واقعی داستان، مشکلات ساختاری و نهادی شهر بالتیمور بودند. با این حال، برخی شخصیتها بیشتر به سمت بدی گرایش داشتند و در میان آنها، «استرینگر بل» که هم بیرحم و هم هوشمند در امور تجاری بود، به عنوان جذابترین شخصیت شناخته میشد.
دکتر هانیبال لکتر
بازی مدس میکلسن در نقش روانپزشک آدمخوار، «هانیبال لکتر»، در سریال تلویزیونی آنقدر درخشان بود که ممکن است برتری اجرای آنتونی هاپکینز در فیلم برنده اسکار را تحتالشعاع قرار دهد. میکلسن توانست به طرز استثنایی به عمق ذهن قربانیانش نفوذ کند، بدون اینکه تنها نسخهای تقلیدی از هاپکینز باشد. او هانیبال را کمتر بهعنوان یک قاتل روانی، بلکه بیشتر بهعنوان تجسم شیطانی به تصویر کشید.
۳. لیویا سوپرانو
در خیابانهای پرچالش نیوجرسی، تونی سوپرانو با دشمنان قدرتمندی روبرو بود، اما هیچکدام از آنها به اندازه مادرش برایش دردناک و آزاردهنده نبودند. «لیویا» یکی از شخصیتهای برجسته سریال The Sopranos بود که با کارهای نفرتانگیزی مانند تلاش برای قتل پسرش، بیشترین آزار را به تونی وارد میکرد. با این حال، او مهارت خاصی در نقش قربانی داشت و هرگز خودش را شرور نمیدانست. ویژگی لیویا که او را به یک شرور ماهر تبدیل میکرد، این بود که تونی همواره نسبت به او احساس وفاداری و مسئولیت میکرد، بدون توجه به عواقب کارهایش، و لیویا از این وابستگی سوءاستفاده مینمود.
۲. هوملندر
کلیشه «سوپرمن شرور» موضوع تازهای نیست، اما تعداد کمی از این شخصیتها توانستهاند شرارت را به گونهای اصیل و ترسناک به تصویر بکشند، همانطور که آنتونی استار در نقش «هوملندر» در سریال The Boys انجام میدهد. استار «هوملندر» را با ظاهری دوستانه به تصویر میکشد، اما در نگاهش همیشه نشانهای از روانپریشی دیده میشود. هنگامی که هوملندر وارد اتاقی پر از افراد میشود، حس نگرانی و اضطراب بر بیننده غالب میشود، چون او آنقدر بیرحم و غیرقابل پیشبینی است که هیچکس نمیداند آیا همه یا حتی کسی از آنجا سالم بیرون خواهد آمد یا نه.
ولتر وایت
در سریال Breaking Bad، بزرگترین شرور از نظر فنی خود شخصیت اصلی داستان است. وینس گیلیگان در این اثر قصد داشت شخصیتی به نام «آقای چیپس» را به «اسکارفیس» تبدیل کند، و برایان کرانستون توانست این مسیر تاریک را به خوبی به تصویر بکشد. این معلم دبیرستان که در ظاهر آرام و مودب به نظر میرسید، وارد دنیایی پر از خون و خشونت شد تا به یکی از قاچاقچیان برجسته مواد مخدر تبدیل شود. تا انتهای سریال، والت به هیولایی قاتل تبدیل شد که هیچ شباهتی به پدر ساده و دستوپاچلفتی که در قسمت اول دیده بودیم نداشت.