کد خبر: 11680

ناریا: قهرمان زن ایرانی در مقاومت فرهنگی و امنیت نرم

ناریا؛ بازتعریف قهرمان زن ایرانی در قالب امنیت نرم و مقاومت فرهنگی در سریال‌های معاصر

سریال ناریا بازتعریف قهرمان زن ایرانی با رویکرد مقاومت فرهنگی، امنیت نرم و اقتدار علمی در درام معاصر و ترویج هویت ملی

ناریا؛ بازتعریف قهرمان زن ایرانی در قالب امنیت نرم و مقاومت فرهنگی در سریال‌های معاصر

سریال «ناریا»، به کارگردانی جواد افشار و تهیه‌کنندگی محمد مصری‌پور، یکی از آثار متمایز و قابل توجه در تولیدات صداوسیما در دهه ۱۴۰۰ است که با تبحر در تلفیق ژانر تریلر معمایی-امنیتی و درام اجتماعی، تلاش کرده محصولی سازگار با مؤلفه‌های گفتمان بومی پیشرفت، خودکفایی علمی و مقاومت فرهنگی جمهوری اسلامی ایران ارائه دهد. این اثر از نظر ساختار روایی، نظام شخصیت‌پردازی و راهبردهای گفتمان‌ساز رسانه‌ای و جامعه‌شناختی، قابلیت تحلیل عمیق و چندسطحی را داراست و می‌تواند موضوع مطالعه و بررسی‌های تحلیلی قرار گیرد.

بازسازی مفهوم قهرمان؛ «زن» و «فکر کردن» در مقابل «مرد» و «عمل کردن»

از دیدگاه روایت‌شناسی، «ناریا» رویکردی واقع‌گرایانه و کارکردگرا دارد که تمرکز آن بر تجلی کنش علمی یک نخبه زن ایرانی است. داستان حول شخصیت «هوژان»، زنی جوان با نبوغ فناورانه برجسته، شکل گرفته است؛ فردی که در مواجهه با تهدیدهای امنیتی داخلی و خارجی، مسیر پرپیچ‌وخم حفاظت از اختراع حساس خود را طی می‌کند. در این اثر، سازندگان با دقت، دو خط داستانی را هم‌زمان پیش می‌برند: یکی روایت جنگ نرم در مقابل سلطه دانش‌بنیاد جهانی و دیگری بازنمایی قدرت زنانه در قالب زیست‌بوم ملی، اما این مفاهیم قابلیت تعمیم به جوامع دیگر را نیز دارند، جوامعی که نظم قدرت‌های استیلاجو هرگونه پیشرفت و خروج از سلطه را برنمی‌تابد.

در چارچوب نظریه‌های رسانه‌ای جمهوری اسلامی، این اثر قابل تحلیل در قالب مفهوم «مقاومت نرم» است؛ مفهومی که بر توانمندی‌های دانش بومی، پیوند ساختاری میان ملت و حاکمیت و هویت فرهنگی ملی در مواجهه با تهدیدات هیبریدی تأکید دارد. بر این اساس، «ناریا» برخلاف بسیاری از آثار امنیتی که محوریت آن‌ها نظامیان یا شبه‌نظامیان است، الگوی قهرمان عقل‌مدار، فکور و فرهیخته را جایگزین قهرمان فیزیکی و اکشن کرده است؛ به‌ویژه که داستان بر کنشگری یک قهرمان زن تأکید دارد.

اثر مشابه در دهه ۱۴۰۰ از نظر موضوع، «رخنه» است؛ سریالی که علاوه بر نمایش ظرفیت‌های علمی و فناوری کشور در حوزه دفاعی، به‌ویژه در صنعت هوافضا، رویارویی دانشمندان و نخبگان حوزه پدافند و دفاع در جمهوری اسلامی با تهدیدات و چالش‌ها را نشان می‌دهد. «رخنه» در کشمکش اصلی و هسته مرکزی روایت، یعنی سوءتفاهم درباره صداقت یا خیانت کاراکتر محافظ، با «ناریا» متفاوت است و در انتخاب شخصیت دانشمند، بیشتر عوامل و عناصر پیرامونی نقش داشته‌اند تا خود شخصیت در شکل‌گیری مفهوم اقتدار علمی. در «ناریا»، هوژان نه تنها به‌عنوان یک زن در مرکز روایت قرار گرفته، بلکه دور بودنش از تهران، تعلق‌اش به قومیت کُرد، خوداتکایی و ایده ساخت «زیوانا» توسط او، بدون دخالت اراده بیرونی، شخصیت متفاوت و نوینی ساخته است.

هوژان در قلب روایت؛ از ساختن اسطوره تا تفسیر معنوی مفهوم انسانیت

شخصیت هوژان، با بازی هوشمندانه و باورپذیر زارا نادری‌فر، به‌عنوان زنی پیشرو و مستقل، در راستای بازتعریف الگوی زن نخبه در گفتمان سینمایی بومی ظاهر می‌شود. این نقش نه‌تنها از کلیشه‌های رایج مانند زن وابسته، عاطفی یا صرفاً در نقش‌های حاشیه‌ای فاصله دارد، بلکه دارای کنشگری معرفتی و سیاسی است. در نتیجه، هوژان نماد زن ایرانی-اسلامی تمدن‌ساز در عصر معاصر است.

فیلم‌نامه «ناریا» به گونه‌ای طراحی شده است که دیگر شخصیت‌ها وجود خود را در مقابل شخصیت محوری هوژان ارزیابی می‌کنند؛ از همکاران آزمایشگاهی گرفته تا اعضای خانواده و حتی کنشگران امنیتی. این رویکرد در شکل‌دهی شخصیت، روشی مؤثر برای تثبیت محوریت شخصیت مرکزی است. با این حال، در برخی موارد، تمرکز بیش از حد بر شخصیت اصلی باعث کاهش عمق و تعامل در نقش‌های دیگر شده است. به عبارت دیگر، تیپ‌سازی در مورد شخصیت‌های مکمل، تعامل و تضادهای روایی را محدود کرده و در برخی صحنه‌ها به کاهش پویایی درام انجامیده است.

تولید بصری و جغرافیای داستان؛ تکنیک در جهت معناگرایی

از نظر تولیدی، «ناریا» در چارچوب استانداردهای تولید تلویزیون ملی ساخته شده است. استفاده از لوکیشن‌های متنوع داخلی و بین‌المللی نه تنها به داستان بعد جغرافیایی می‌بخشد، بلکه حس وسعت و وجه بین‌المللی اثر را تقویت می‌کند. این انتخاب لوکیشن‌ها، کاملاً در راستای سیاست برون‌مرزی تولید (توسط معاونت برون‌مرزی صداوسیما) و هدف مرکزگریزی آن قرار دارد، که نشان‌دهنده تأکید بر گستردگی جبهه دشمن و تنوع و کثرت نیروها است؛ نیروهایی که حتی عناصر فراطبیعی را در کنار عناصر مادی جای داده‌اند، و بر اهمیت جایگاه ایران در معادلات منطقه‌ای و جهانی تأکید می‌کنند.

فیلم‌برداری روان، نورپردازی کنترل‌شده با تم سرد در فضاهای علمی و بهره‌گیری از موسیقی مینیمال و غیرملودیک، اما کارآمد در بسیاری از صحنه‌ها، در خلق فضاهای پرتنش علمی–اطلاعاتی موفق ظاهر شده است. به‌ویژه در سکانس‌های مواجهه هوژان با نیروهای بیگانه و تعقیب‌های اطلاعاتی، میزانسن تمامی عناصر، از تصویر گرفته تا صدا، کاملاً در خدمت ایجاد تعلیق روایی قرار گرفته‌اند.

تأثیر فرهنگی و واکنش تماشاگران؛ استقبال از شخصیت‌های زن قهرمان و همسو بودن آن‌ها با رویدادهای جاری

بازخوردهای مربوط به «ناریا» را می‌توان در دو سطح مورد تحلیل قرار داد: یکی در ارتباط با راهبردهای هویتی و دیگری در رابطه با عادت‌های مخاطب عمومی. تصویر هوژان به عنوان زنی دانشمند، مستقل و غیراحساسی، بازتاب مثبتی به‌ویژه از سوی زنان تحصیل‌کرده و فعالان حوزه علم و فناوری در فضای مجازی به همراه داشت. این واکنش‌ها نشان‌دهنده کمبود مداوم الگوی زن نخبه در درام‌های ایرانی است که «ناریا» با هوشمندی خود این خلأ را جبران کرده و شخصیت او را محبوب ساخته است.

هم‌زمانی انتقال مجموعه‌ای بزرگ از اطلاعات امنیتی حساس رژیم صهیونیستی به ایران با صحنه‌هایی در سریال که شخصیت «اسرین» (با بازی آیسل کاپلان) در آن هشدار می‌دهد که ایرانیان قدرت اطلاعاتی خود را نشان داده و تهدید قریب‌الوقوع حمله و نابودی تشکیلات تحت امرش را اعلام می‌کند، واکنش‌هایی در فضای مجازی برانگیخت. این واکنش‌ها حس غرور و احساس اقتدار ملی را در کاربران برانگیخت و نشان داد که این نوع نمایش قدرت غیرمستقیم و اثرگذار می‌تواند یکی از عوامل مؤثر در تقویت حس همبستگی و اعتماد به توانمندی‌های ملی باشد، به‌ویژه در شرایط دشوار ناشی از فشارهای خارجی.

در مقابل، برخی نقدها به طراحی گریم و پوشش شخصیت اصلی و اغراق در برخی دیالوگ‌ها وارد شد. همچنین، برخی از مخاطبان از فاصله میان گفتار علمی شخصیت‌ها و بیان واقعی آن‌ها گله داشتند؛ موضوعی که در سریال‌هایی با محتوای علمی می‌تواند منجر به کاهش هم‌ذات‌پنداری شود. بنابراین، لازم است در تولید مجموعه‌های آینده، توجه بیشتری به این موارد شود تا در سریال‌هایی با بار معنایی علمی، ریسک کاهش تاثیرگذاری دراماتیک کاهش یابد و اثر نهایی مطلوب‌تر باشد.

ناریا به‌عنوان نمونه‌ای از فردی که در زمینه مدل‌سازی، بازنمایی قدرت نرم را تجربه می‌کند.

در تعریف «امنیت نرم»، بر اهمیت تقویت حس تعلق به جامعه، فراهم کردن بسترهای مناسب برای مشارکت فعال افراد در حفظ امنیت و ارتقاء سطح آگاهی و دانش عمومی درباره مسائل امنیتی تأکید می‌شود. هدف از این رویکرد، دستیابی به امنیتی پایدار و بلندمدت است که به جای تمرکز صرف بر ابزارهای امنیتی سخت‌افزاری، بر عوامل فرهنگی، اجتماعی و روانی تکیه دارد. در این راستا، می‌توان گفت پخش سریال «ناریا» تا حد قابل توجهی امکان تحقق این اهداف را فراهم می‌کند. این اثر از نظر انسجام ساختاری، موفقیت در شخصیت‌پردازی‌های محوری و ارتباط معنادار با مسائل فرهنگی و راهبردی جامعه ایرانی، نمونه‌ای قابل قبول در حوزه تلویزیون است که به تقویت امنیت نرم کمک می‌کند.

این سریال نه تنها در قالب و فرم بلکه در سطح معنا و گفتمان، تلاشی هوشمندانه برای بازتعریف تصویر قهرمان ایرانی، به ویژه قهرمان زن در قرن پانزدهم هجری شمسی، و همچنین نمایش عظمت و تمدن‌سازی ایران است. این رویکرد، حس تعلق مخاطب را نسبت به هویت و ارزش‌های بنیادین آن تقویت می‌کند.

برای ادامه این مسیر، نیازمند تعمیق پژوهش‌های مرحله نگارش، بهره‌گیری از مشاوران علمی و هنری، و پرهیز از شعارزدگی در پرداخت مفاهیم راهبردی هستیم. تنها در صورت تحقق این موارد، می‌توان به شکل‌گیری جریان نوین درام‌های هویت‌محور، علمی و امنیتی امیدوار بود، جریانی که «ناریا» بدون شک یکی از پیشروان آن است؛ آثاری که ضمن سرگرم‌کنندگی، کارکردهای الهام‌بخش، هویت‌ساز و قدرت‌آفرین نیز دارند.

دیدگاه شما
پربازدیدترین‌ها
آخرین اخبار