کد خبر: 10780

بررسی کامل لایو اکشن لیلو و استیچ؛ نوستالژی یا کم‌رمق بودن

بررسی کامل لایو اکشن لیلو و استیچ؛ نوستالژی بی‌روح یا نسخه‌ای کم‌رمق؟

بررسی کامل لایو اکشن لیلو و استیچ؛ نوستالژی بی‌روح یا نسخه‌ای کم‌رمق؟ تحلیل ویژگی‌ها و تفاوت‌های نسخه جدید دیزنی.

بررسی کامل لایو اکشن لیلو و استیچ؛ نوستالژی بی‌روح یا نسخه‌ای کم‌رمق؟

بررسی نقد و تحلیل نسخه زنده لیلو و استیچ

استودیو دیزنی اخیراً در تولید لایو اکشن‌های جذاب چندان موفق نبوده و اغلب بازخوردهای مثبتی دریافت نمی‌کند. با این حال، هنوز از ادامه این روند منصرف نشده است. اولین چیزی که هنگام شنیدن نام لایو اکشن در ارتباط با انیمیشن‌های دیزنی به ذهن می‌رسد، این است که آیا این انیمیشن‌ها قابلیت تبدیل شدن به نسخه‌های لایو اکشن را دارند یا خیر؟ آیا دیزنی قصد دارد از حس نوستالژیکی که انیمیشن‌های کلاسیک ایجاد کرده‌اند، بهره‌برداری کند؟ متأسفانه، بیشتر لایو اکشن‌های دیزنی در این مسیر چندان موفق نبوده‌اند. این موضوع در مورد فیلم «لیلو و استیچ» نیز صدق می‌کند. در این مقاله، به بررسی ویژگی‌های مثبت و منفی این اثر می‌پردازیم.

در فیلم زنده، همه چیز به شکل متفاوتی پیش می‌رود.

مایا کیلوها و سیدنی الیزابت آگودونگ در نقش‌های لیلو و نانی عملکرد قابل قبولی ارائه می‌دهند. در برخی صحنه‌ها، بازی آگودونگ نسبت به نسخه لایو اکشن ضعیف‌تر است، به ویژه در صحنه‌هایی که نقش خواهری پشتیبان و دلسوز را باید ایفا کند، در این موارد نتوانسته است نقش را به خوبی به تصویر بکشد. با این حال، شخصیت لیلو در این نسخه با نسخه اصلی تفاوت زیادی ندارد و شباهت‌های قابل توجهی دارد. کریس سندرز که قبلاً صداپیشگی استیچ را بر عهده داشت، مجدداً نقش او را در انیمیشن بازی کرده است.

در مجموع، از نظر ظاهری، لیلو و استیچ به نسخه اصلی خود بسیار نزدیک‌تر هستند، بر خلاف نسخه لایو اکشن پری دریایی و سفید برفی که شخصیت‌ها شباهتی به نسخه‌های اورجینال ندارند. این موضوع حداقل در این زمینه، امتیاز مثبتی محسوب می‌شود. اما، همچنان نمی‌تواند حس و حال انیمیشن را به طور کامل منتقل کند و تماشاگر را درگیر احساسات و فضای آن نمی‌نماید.

نسخه‌ای ناقص و کم‌کیفیت از انیمیشن

تفاوت بین لیلو و استیچ در انیمیشن و لایو اکشن

شیطنت‌های استیچ در این نسخه گاهی اوقات ممکن است آزاردهنده به نظر برسد. این شخصیت در انیمیشن هرگز ظاهر جذابی نداشت، اما در نسخه لایو اکشن، ظاهر و رفتار او به گونه‌ای است که ممکن است با نسخه قبلی تفاوت زیادی داشته باشد و این موضوع به دل نمی‌نشیند. در یکی از صحنه‌های انیمیشن، استیچ از لیلو درباره جوجه اردک زشت سوال می‌کند.

پاسخ لیلو در آن لحظه باعث می‌شود احساس همدردی بیشتری نسبت به استیچ در دل‌مان شکل بگیرد و بتوانیم با او ارتباط برقرار کنیم. به طور عجیبی، چنین صحنه مهم و احساسی حذف شده است؛ صحنه‌ای که اگر در فیلم وجود داشت، بهتر می‌توانست مفهوم احساسی و خانوادگی داستان را به تصویر بکشد.

وقتی انیمیشن به لایو اکشن تبدیل می‌شود، باید در نظر داشت که برخی اتفاقات در نسخه انیمیشنی راحت‌تر و طبیعی‌تر رخ می‌دهند. به همین دلیل، برقراری ارتباط با شخصیت‌های لیلو و استیچ در نسخه لایو اکشن کمی دشوارتر است. حذف چنین صحنه‌های احساسی نقش مهمی در این تفاوت‌ها دارد و بر تاثیرگذاری کلی فیلم تأثیر می‌گذارد.

تغییرات کوچک و بزرگ در داستان

استیچ سرتق و بازیگوش

داستان نسبت به نسخه انیمیشنی تفاوت زیادی ندارد؛ یک موجود فرازمینی از فضا فرار می‌کند و در هاوایی ظاهر می‌شود، لیلو، دختری تنها، او را پیدا می‌کند و به خانواده‌اش معرفی می‌کند، در نقش برادرش. هدف او این است که پس از مرگ مادرشان، رابطه‌اش با خواهرش را بهبود بخشد.

خوشبختانه در این فیلم شاهد شعارهای سیاسی و اجتماعی نیستیم؛ شعارهایی که معمولاً تهیه‌کنندگان هالیوود به زور در فیلم‌ها جای می‌دهند. اگر بیننده‌ها در مورد این موضوع انتقاد کنند، ممکن است عوامل فیلم رضایت نداشته باشند و حاشیه‌سازی‌هایی رخ دهد، مانند جنجال‌هایی که بازیگر نقش سفیدبرفی به راه انداخت.

تغییرات در داستان عمدتاً جزئی است؛ مثلاً استیچ هرگز خواهرش را گاز نمی‌گیرد، فقط بازویش را لیس می‌زند، و مانند انیمیشن، دیوانه‌بازی زیادی از خود نشان نمی‌دهد. این نوع فیلم‌های کمدی شخصیت ناخواسته وارد خانواده‌ای می‌شود که قبل از آن انتخاب نشده است. بنابراین، در اواسط فیلم، او سرپرست خانواده را اذیت می‌کند، به حرف‌های برادران و خواهرانش گوش نمی‌دهد و مشکلات زیادی ایجاد می‌کند. اگر از چنین فیلم‌هایی خوشتان نمی‌آید، لایو اکشن لیلو و استیچ چندان مناسب شما نیست. هرچند استیچ در نسخه لایو اکشن شخصیتی آرام‌تر دارد، اما همچنان کج‌خلق است.

توصیف‌های شخصیتی ناکافی و سطحی

در این نسخه جدید، شخصیت کبری بابلز که یکی از شخصیت‌های محبوب و بامزه انیمیشن است، تغییراتی عمده یافته است. در انیمیشن اصلی، او جاسوسی سی‌آی‌ای بود که خود را مددکار اجتماعی معرفی می‌کرد، اما در اثر جدید، نقش او تنها به عنوان یک جاسوس محدود شده است و تیا کارِرِه نقش مددکار را بر عهده دارد. تیا کارِرِه قبلاً در انیمیشن صدای نانی را بر عهده داشت و به نظر می‌رسد شخصیت کبری بابلز بر اساس او ساخته شده است. این تغییرات شخصیت را ضعیف‌تر و کم‌عمق‌تر کرده است.

سازندگان به نظر می‌رسد قصد داشته‌اند به تیا کارِرِه احترام بگذارند، اما این کار را به شیوه‌ای ناپخته انجام داده‌اند. او در نسخه لایو اکشن نقش مهمی ندارد و می‌توانست به راحتی حذف شود. علاوه بر این، شخصیت منفی اصلی انیمیشن، کاپیتان گانتو، نیز حذف شده است. دین فلیشر، کارگردان سریال لیلو و استیچ، در مصاحبه‌ای اعلام کرده بود که این شخصیت در نسخه لایو اکشن نتیجه مناسبی نداشته و به همین دلیل حذف شده است.

در مقابل، شخصیت مهربان و منفی از نسخه اورجینال جایگزین شده است. اگرچه کارگردان ممکن است در این تصمیم حق داشته باشد، اما این تغییرات لطمه‌ای جدی به روند داستان وارد کرده است. جومبا و پیلیکلی، که در کارتون در لباس‌هایی مخفیانه ظاهر می‌شدند، دوباره در نقش جایزه‌بگیران فضایی بازگشته‌اند. در نسخه اصلی، این دو شخصیت در لباس‌هایی پنهان شده بودند که در دنیای واقعی مسخره به نظر می‌رسید، بنابراین در این نسخه، آن‌ها به شکل انسان ظاهر شده‌اند.

انتخاب زک گالیفیناکیس برای نقش جومبا در ابتدا هیجان‌انگیز به نظر می‌رسید، اما فلیشر کمپ نتوانسته است از استعداد او بهره‌برداری مناسبی کند و قوس شخصیتی جومبا چندان جذاب نیست. همان‌طور که مشاهده می‌شود، در مقابل، لیلو و استیچ در عوض ویژگی‌های مثبت، چندین ویژگی منفی دارند و تغییرات و حذف‌های صورت گرفته در فیلم، به نظر هوشمندانه نیستند و باعث شده است اثر از سطح متوسط پایین‌تر بیفتد. نظر شما درباره لیلو و استیچ چیست؟ آیا این فیلم توانسته است حال و هوای انیمیشن ۲۰۰۲ را مجدداً زنده کند؟

دیدگاه شما
پربازدیدترین‌ها
آخرین اخبار