آینده وب۳ در زیرساختهای مقاوم و غیرمتمرکز است
چرا زیرساختهای غیرمتمرکز کلید آینده پایدار و مقاوم در وب۳ هستند؟ بررسی اهمیت و چالشهای تمرکززدایی در دنیای فناوری
بررسی اهمیت و چالشهای زیرساختهای غیرمتمرکز در وب۳، نقش مقاومت در مقابل خطاهای سیستمهای متمرکز و راهکارهای طراحی مقاوم و توزیعشده برای آینده پایدار فناوری.

در تاریخ ۲۰ اکتبر ۲۰۲۵، شبکه اینترنت دچار اختلال شد و ساعتها خدمات و برنامههای متعددی از کار افتادند. بازی فورتنایت (فورتنایت)، برنامه اسنپچت (اسنپچت)، و دستیار صوتی الکسا (الکسا) به حالت تعلیق درآمدند و حتی برنامههای بانکی و معاملاتی بزرگ نیز از دسترس خارج شدند.
علت این اختلال، حمله سایبری یا هک نبود، بلکه نتیجه یک بروزرسانی نرمافزاری معمول در منطقه AWS در ایالات متحده، بخش US-EAST-1، بود؛ یکی از مهمترین زیرساختهای دیجیتال جهان. تغییر کوچک در پیکربندی باعث بروز خطا در DNS شد که سراسر وب را تحت تاثیر قرار داد و از خدمات بازیها گرفته تا حوزه مالی و بخشهایی از اکوسیستم رمزارزها را مختل کرد.
این حادثه، نشانگر ضعف سیستمهای متمرکز و یادآوری است که مفهوم «کلود» (ابر) صرفاً شبکهای توزیعشده نیست، بلکه مجموعهای از مراکز داده است که در اختیار چند شرکت قرار دارد. وقتی یکی از این مراکز دچار مشکل شود، تاثیر آن به سرعت بر کل اینترنت احساس میشود.
برای اغلب کاربران جهانی، این اختلال تنها یک مزاحمت بود، اما برای اکوسیستم web3، هشداری جدی درباره نیاز به زیرساختهای مقاوم و توزیعشده در آینده محسوب میشود.
تمرکزگرایی در راحتی، توهمهای تمرکززدایی
اینترنت مدرن بر پایه سهولت و راحتی ساخته شده است. بسترهایی مانند آمازون وب سرویس (AWS)، گوگل کلود و آژور، فرآیند مقیاسپذیری را برای شرکتها تسهیل کردهاند. استارتاپها دیگر نیاز ندارند تجهیزات سرور و دیتاسنترهای مستقل خریداری کنند؛ بلکه تنها هزینه خدمات مصرفی را پرداخت میکنند و تمرکز خود را بر توسعه محصول معطوف میسازند.
با این حال، این سهولت با یک مشکل همراه است: وابستگی. هنگامی که زیرساختهای فناوری در مکانهای دیگر قرار دارند، شرکتها بخش عمدهای از کنترل و اعتماد خود را به ارائهدهندگان خارجی سپردهاند.
در فضای Web3، که ادعا دارد بر اصل تمرکززدایی تکیه دارد، هنوز بخش عمده زیرساختها به صورت متمرکز مدیریت میشوند. بسیاری از برنامههای غیرمتمرکز (DApps)، نقاط RPC، کیفپولها و نودهای اعتبارسنجی در چند ارائهدهنده مشترک و اغلب در همان مناطق جغرافیایی استقرار یافتهاند.
در صورت بروز مشکل در یک منطقه خاص، کل اکوسیستمهای «غیرمتمرکز» دچار اختلال میشوند. این وضعیت نشاندهنده تناقضی تلخ است: در حالی که در حال ترویج تمرکززدایی در حوزه مالی و حکمرانی هستیم، سرورها و زیرساختهای حیاتی آنها هنوز در مرکزیت قرار دارند. هنگامی که سرویسهای آمازون وب سرویس (AWS) دچار خرابی میشوند، نه تنها خدمات قطع میشود، بلکه اعتماد کاربران نیز آسیب میبیند. اگر یک سیستم غیرمتمرکز نتواند در مقابل یک نقطه شکست واحد مقاومت کند، آیا واقعاً میتوان آن را «غیرمتمرکز» نامید؟
هزینه پنهان تمرکزگرایی
زیرساخت متمرکز نه تنها خطرات متعددی را به همراه دارد، بلکه کنترل کامل بر خدمات را نیز در اختیار شرکتهای ارائهدهنده سرویسهای ابری قرار میدهد. این شرکتها قادرند در هر لحظه، خدمات را محدود، تعلیق یا قیمتگذاری مجدد کنند، بدون آنکه نیاز به اطلاعرسانی قبلی داشته باشند. بنابراین، نقش این شرکتها به عنوان واسطههای نامرئی، تاثیر مستقیمی بر عوامل متعددی مانند latency و liquidity ایفا میکند.
در سالهای اخیر، رایانش ابری به دلیل هزینه پایینتر و انعطافپذیری بیشتر نسبت به مالکیت سختافزار، محبوبیت زیادی یافته بود. اما با تمرکز قدرت در دست سه غول بزرگ این صنعت، بازار به سمت شکلگیری انحصار حرکت کرده است و دیگر نمیتوان آن را عرصهای برای نوآوری دانست.
در سالهای ۲۰۲۴ و ۲۰۲۵، هزینههای محاسبات در آمازون و سرویسهای دیگر (AWS) بیش از ۲۰ درصد افزایش یافته است، و تقریباً ۴۰ درصد شرکتها گزارش دادهاند که صورتحسابهایشان بیش از ۲۵ درصد رشد داشته است. خدماتی که در گذشته به استارتاپها امکان رشد سریع و انعطافپذیری میداد، اکنون با افزایش هزینههای غیرقابل پیشبینی، برای شرکتها محدودیتهایی ایجاد کرده است.
در شرایطی که پایداری سرویس و مسیر مالی شرکتها به مدل کسبوکار یک تنها ارائهدهنده وابسته است، شرکتها دیگر کنترل کامل بر عملیات خود ندارند؛ بلکه نقش مستاجر را ایفا میکنند که در دام سیاستهای تغییرپذیر و قیمتگذاریهای نااطمینانپذیر این غولهای فناوری گرفتار شده است.
بازگشت سختافزارها، نه از سر نوستالژی، بلکه به عنوان نیاز ضروری
در سال 2025، مالکیت سرورها، اگرچه ممکن است در نگاه اول قدیمی به نظر برسد، اما به عنوان یک مزیت استراتژیک در بازار رمزارز و فناوریهای مرتبط در حال ظهور است. برآوردهای اقتصادی نشان میدهد که هزینه یک سرور فیزیکی حدود ۱۱۰۰ دلار است که در طول ده سال، هزینه ماهانه آن به حدود ۱۱۰ دلار میرسد. در مقابل، خدمات ابری در مقیاس وسیع میتواند هزینهای بین ۲۰۰۰ تا ۷۰۰۰ دلار در ماه داشته باشد.
اما مزیت اصلی مالکیت سرور تنها به صرفهجویی مالی محدود نمیشود. با داشتن زیرساختهای خود، شرکتها کنترل کامل بر مکان نگهداری دادهها، نحوه طراحی redundancy، و تنظیمات مربوط به سرعت، امنیت یا رعایت مقررات دارند. آنها نیازی به انتظار برای ارائه ویژگیهای جدید از سوی سرویسهای ابری ندارند و میتوانند بدون محدودیتهای API، سیستمهای خود را مطابق نیازهایشان تغییر دهند.
از سوی دیگر، مالکیت زیرساختها باعث کاهش ریسک قطعی کامل سرویس نمیشود، بلکه به طراحی سیستمهای توزیعشده و مقاوم در برابر خطاها منجر میشود. این استراتژی، شامل توزیع سیستمها بر روی چندین ارائهدهنده، در مناطق جغرافیایی مختلف و در انواع مختلف سختافزار، است تا از سقوط کامل در اثر خرابی یک منطقه یا یک سختافزار جلوگیری شود.
بنابراین، تفاوت اصلی در کنترل و مقاومت است. در حالی که سرویسهای ابری ممکن است دچار مشکل شوند، زیرساختهای فیزیکی و توزیعشده، زمانی که به درستی طراحی شده و توسط تیمهای فنی مجرب پشتیبانی شوند، به نوعی ضدشکستپذیر (آنتیفراژایل) تبدیل میشوند. این رویکرد، تضمین میکند که سیستمها در مواجهه با خطاها، همچنان به فعالیت خود ادامه دهند و از این رو، در دنیای رمزارز و فناوریهای نوین، آیندهای پایدار و مقاوم دارند.
طراحی مقاوم در برابر شکست در مدل توزیعشده
در دنیای امروز، ساخت زیرساختهای مقاوم و غیرمتمرکز دیگر یک گزینه اختیاری نیست، بلکه امری حیاتی است. نمونهای بارز از این رویکرد، پروژه نوننودز (NOWNodes) است که با فرض وقوع خطا طراحی شده است. این ساختار توزیعشده جهانی، در کشورهای اتحادیه اروپا، ایالات متحده و آسیا مستقر شده است و مراکز داده در آلمان، فنلاند، هلند، آمریکا و سنگاپور دارد. انتخاب محل استقرار این مراکز نه تنها بر اساس عملکرد شبکه، بلکه بر مبنای ثبات سیاسی و امنیت عملیاتی صورت گرفته است.
تمام سیستمهای حیاتی بر اساس مدل redundancy 2N+1 عمل میکنند؛ به این معنا که در صورت بروز خطا در یکی از سیستمها، سیستم جایگزین بلافاصله فعالیت را ادامه میدهد. در صورت بروز خطای دو سیستم، ترافیک به مسیر خود ادامه میدهد و هیچگونه توقفی رخ نمیدهد؛ بلکه خطاها در قالب این ساختار مدیریت میشوند.
تیم نوننودز همچنین بهطور داوطلبانه آزمایشهای خرابی انجام میدهد. مهندسان این پروژه با اجرای قطعیهای کنترلشده در محیطهای مرآتی، نقاط ضعف زیرساخت را پیش از وقوع در محیط واقعی شناسایی میکنند. علاوه بر این، تیم پشتیبانی نوننودز به جای اتکا به چتباتها یا صفهای طولانی تیکت، همیشه آماده پاسخگویی در پیامرسانهایی مانند اسلک، تلگرام و چت زنده هستند و معمولاً در عرض چند دقیقه به درخواستها پاسخ میدهند. اکثر مشکلات در مدت زمان کوتاهی، یعنی چند ساعت، حل و فصل میشوند.
زیرساختها پایه اعتماد هستند
زیرساختهای فناوری در پسزمینه قرار دارند و تنها زمانی که دچار اختلال میشوند، توجه همگان را جلب میکنند. کاربران معمولاً به محل پردازش تراکنشهای خود یا نحوه اتصال کیف پولهای دیجیتالشان به بلاکچین فکر نمیکنند تا زمانی که سرویسها دچار مشکل شوند. در آن لحظه، اعتماد کاربران به سرعت کاهش مییابد و نگرانیهای جدی درباره پایداری سیستمها ایجاد میشود.
خاموشی سرویسهای آمازون (AWS) نمونهای بارز از این مسأله است. این حادثه نشان داد که رابطه اعتماد میان پلتفرمها و کاربران، تا زمانی که زیرساختهای کلیدی دچار اختلال شوند، دیده نمیشود. حتی دستگاههای هوشمند، مانند تختخوابهای هوشمند، که تصور میشود مستقل و هوشمند هستند، تحت تأثیر این مشکل قرار گرفتند. مثالی که در فضای مجازی منتشر شد، درباره تختخوابی هوشمند بود که به دلیل خاموشی AWS از کار افتاد، هرچند ممکن است عجیب به نظر برسد، اما به خوبی نشان میدهد که با افزایش وابستگی به سیستمهای متمرکز، آسیبپذیریها نیز افزایش مییابد.
این مسأله اهمیت تمرکززدایی در زیرساختها را بیش از پیش نشان میدهد. هدف از این روند، تنها دیدگاه ایدئولوژیک نیست، بلکه تضمین عملکرد پایدار و مقاوم سیستمها در برابر اختلالات است. در دنیای رمزارز و فناوریهای مبتنی بر بلاکچین، تمرکززدایی به معنای اطمینان از ادامه فعالیت شبکهها، حتی در صورت قطع سرویسهای متمرکز، اهمیت ویژهای دارد. این رویکرد، کلید حفظ اعتماد و پایداری در اکوسیستمهای دیجیتال است.
منبع: کریپتو.نیوز