اشاره پایتخت به یک پرونده جنایی واقعی ایران
راز نام کلثوم اکبری در پایتخت ۷ | وقتی محسن تنابنده یک قاتل واقعی را وارد طنز میکند!
در پایتخت ۷، ارسطو با زنی روبهرو میشود به نام کلثوم اکبری؛ نامی برگرفته از یک قاتل زنجیرهای واقعی! جزئیاتی که فقط محسن تنابنده بلد است...
کلثوم اکبری از جنایت واقعی تا طنز ظریف پایتخت ۷ | وقتی محسن تنابنده جزئیات را به شاهکار تبدیل میکند
ارسطو، شهابسنگ و نامی آشنا؛ هوشمندی در روایت تلویزیونی
در فصل هفتم سریال «پایتخت»، صحنهای عجیب و جالب توجه رخ میدهد؛ ارسطو به همراه همسر جدیدش و رحمت، درگیر فروش یک شهابسنگ ارزشمند به زنی قاچاقچی میشوند. زن کارت شناساییاش را به آنها میدهد و ارسطو نگاهی به نام روی کارت میاندازد: کلثوم اکبری.
چند ثانیه بعد، ارسطو با همان نگاه ساده و شکبرانگیزش میگوید:
«چقدر این اسم برام آشناست!»
این لحظه ممکن است برای برخی فقط یک دیالوگ ساده باشد؛ اما کسانی که ماجرای کلثوم اکبری واقعی را میدانند، به عمق ماجرا پی میبرند: محسن تنابنده این بار هم با ظرافت خاص خود، یک نام واقعی، جنجالی و مرتبط با دنیای جنایت را وارد داستان طنز کرده تا در دل شوخی، آینهای از واقعیت را پیش روی مخاطب بگذارد.
کلثوم اکبری؛ چهرهای واقعی در پس یک نام
کلثوم اکبری، زنی متولد دهه ۴۰ از مازندران، یکی از عجیبترین و مرموزترین پروندههای جنایی دو دهه اخیر را رقم زده است.
او به قتل ۱۰ مرد مسن اعتراف کرده و گفته میشود تعداد واقعی قربانیانش ممکن است بیشتر از این عدد باشد.
شیوهی عمل او چنین بود: در مراسمها و محافل زنانه با مردان سالخورده و تنها آشنا میشد، با وعده ازدواج موقت یا صیغه وارد زندگیشان میشد و پس از مدت کوتاهی، با استفاده از داروهای خاص یا در مواردی خفه کردن، آنها را به قتل میرساند.
کلثوم طی سالها ۱۸ ازدواج صیغهای و ۱۹ عقد رسمی داشته و قربانیانش در شهرهایی چون ساری، بابل، نکا و محمودآباد سکونت داشتند.
هوش بالا، آرامش عجیب، چهرهای ساده و روستایی، و سابقه طولانیمدت در تکرار الگوهای قتل، او را به یکی از مخوفترین قاتلان زنجیرهای زن ایران تبدیل کرده است.
بازتاب چهره جنایی در برنامه «برمودا»
پرونده کلثوم اکبری بهقدری پرجزئیات و عجیب بود که در برنامه «برمودا» نیز به آن پرداخته شد.
در یکی از قسمتها، مجری برنامه از مهمان حقوقی خود دربارهی هوش، دقت و روشهای شناسایی قربانیان توسط این زن سوال میکند و تحلیلی جدی دربارهی ویژگیهای روانشناختی و جنایی این پرونده مطرح میشود.
تلفیق این اطلاعات در برنامهای مستند، باعث شد چهره این زن برای مخاطبان تلویزیونی هم ملموستر شود.
پایتخت و مهندسی نامها؛ بازی با خاطره و ذهن مخاطب
محسن تنابنده در طول سریال پایتخت، بارها نشان داده که در انتخاب نامها، شخصیتها و حتی جزئیات بهظاهر ساده، هدفمند و دقیق عمل میکند.
از اسم «سالار» برای پسر نقی معمولی که بهنوعی اشارهای به جاهطلبی و تفاوت نسلهاست، تا همین «کلثوم اکبری» که بدون آنکه مستقیماً به جنایت اشاره شود، تنها با یک نگاه و دیالوگ، ذهن بیننده آگاه را قلقلک میدهد.
این دست انتخابها، طنز پایتخت را از یک مجموعه سرگرمکننده به اثری عمیقتر تبدیل میکند که رگههایی از روایت اجتماعی، فرهنگی و حتی جنایی را در دل خودش جا داده است.
نهایت اینکه؛ در دل لحظات خندهدار، گاهی نشانههایی از واقعیتهای تلخ نهفته است.
اشاره هوشمندانه پایتخت ۷ به نام «کلثوم اکبری»، فقط یک شوخی نیست، بلکه بازتابی از یک روایت حقیقی است که در قالب طنز، جایی برای تأمل و تحلیل باز میکند.
سریالی که در آن حتی نام یک شخصیت فرعی، میتواند دهها لایه داشته باشد، بهوضوح از ذهنی میآید که نهفقط داستان مینویسد، بلکه واقعیت را با هنر روایت ترکیب میکند.