رقص در عزاداریهای ایران؛ نوآوری یا تهی شدن معنا
رقص در مراسم عزاداری؛ تحولی نوین یا تهی شدن معنای سوگواری در ایران؟
بررسی رقص در مراسم عزاداری ایران؛ تحولی نوین یا تهی شدن معنای سوگواری و تأثیرات فرهنگی و مذهبی آن

بر اساس گزارش تابناک، مراسم سوگواری در ایران همواره با آیینهایی همراه بوده است که دل را میفشارند و روح را به آسمان میسپارند؛ مانند سینهزنی، نوحهخوانی، تلاوت قرآن، دعا و فاتحه. اما در زمانه کنونی، شاهد آن هستیم که پاها نیز در این مراسم به حرکت درمیآیند.
گویی مرگ نیازمند بدرقهای تازه شده است که حالا بهانهای برای رقصیدن است. در فرهنگ ما، مجلس ختم جایگاهی برای طلب مغفرت است و کارشناسان مذهبی معتقدند این مراسم محلی است که بازماندگان با ذکر و خیرات، بار گناهان فرد مرده را سبک میکنند، نه اینکه بار دیگری بر دوشش بیفکنند.
در صفحات اینستاگرام، نمونهای از این تغییرات دیده میشود؛ دختر جوانی روایت میکند که چگونه در مراسم ختم مادر دوستش رقصیده است. او این کار را «هدیهای به روح مرحومه» نامیده و ویدئوی آن را منتشر کرده است؛ در حالی که آرام آرام میرقصد، موسیقی ملایمی پخش میشود و جسد در همان اتاق آرام گرفته است.
واکنشها در این باره متفاوت بود: عدهای آن را «شکستن تابو» و نوعی «تسلی مدرن» برای دلی شکسته دانستند، در حالی که بسیاری دیگر با انزجار پرسیدند: «مگر عزاداری جای رقص است؟»
در فرهنگ ایرانی، سوگواری همواره با اشک و مویه همراه بوده است، حتی در آیینهای کهن زرتشتی، مرگ با سکوت و حرمت برگزار میشد. اما حالا گویی نسل جدید میخواهد سوگ را به شیوهای متفاوت بگذراند؛ نه با نوحه، بلکه با موسیقی و پایکوبی، هرچند حرکات آن نرم و آرام است.
روانشناسان معتقدند شاید این نوع عزاداری راهی برای پذیرش مرگ عزیزان باشد، اما اکثریت جامعه و فرهنگ ایرانی-اسلامی نگاه دیگری دارند. نسل جدید در هر حال شیوههایی نوین برای خود انتخاب میکند که بخشی از آن به ناتوانی در کارایی روشهای قدیمی برمیگردد.
آیا این روند تنها یک مد زودگذر است یا نشانهای از تغییر نگرش نسلی که میخواهد همواره «خود» باشد؟ در کنار این، چشم و همچشمیها نقش مهمی دارند. این پدیده تنها محدود به نسل جوان نیست و برخی خانوادهها نیز در این رقابت و تغییرات نقش دارند.
پاسخ این پرسشها به مرور زمان مشخص خواهد شد، اما آیا تا آن زمان، رقص در کنار مردگان برای بسیاری از ایرانیان امری ناخوشایند و ناپذیرفتنی باقی میماند یا مانند سایر تغییرات فرهنگی، خود را به فرهنگ جامعه تحمیل میکند؟
در چند سال اخیر، مراسم ترحیم از مساجد و حسینیهها به تالارهای مجلل منتقل شده است. روزنامهای گزارش داد که سادهترین منوی پذیرایی در این مراسم، هزینهای حدود دو میلیون تومان برای هر نفر دارد، و این تنها آغاز راه است.
در مقابل، برخی خانوادهها ترجیح میدهند از تشریفات پرهیز کرده، هزینههای سنگین را بر عهده بازماندگان نگذارند یا به جای هزینههای بیهدف، به امور خیریه کمک کنند. اما در بازار، پکیجهای جدیدی عرضه میشود که شامل موسیقی، رقص و سماع است؛ هزینه این برنامهها گاه از ده میلیون تومان شروع میشود و هر رقصنده، در صورت خارجی بودن، حدود پنج میلیون تومان برای چند دقیقه حرکت دریافت میکند.
تفاوت دیگر این مراسم با روال سابق، در ویدئوهای منتشر شده در صفحات اینستاگرام است که نشان میدهد بستگان متوفی با لباسهای تیره، آرایش کامل و شینیونهای هنرمندانه حضور دارند؛ به گونهای که گویی در یک مهمانی شبانه هستند، نه در مراسم سوگواری.
این روند از نگاه مذهبیون و جامعهشناسان نیازمند تأمل است. آنان معتقدند مراسم ترحیم باید محلی برای تسلی و طلب آمرزش باشد، نه صحنهای برای نمایش ثروت و رقابتهای ظاهری. این روند نه تنها از معنای اصلی خود تهی شده، بلکه فشار روانی و اقتصادی زیادی بر خانوادههای داغدار وارد میکند، بهویژه آنهایی که برای حفظ آبرو و نشان دادن شأن خود، در این رقابت نابرابر شرکت میکنند.
علاوه بر این، الگوهای نادرستی که در گذشته در برگزاری مراسمهای سوگواری رایج بوده، در شکلگیری این روند بیتأثیر نبوده است. اصولاً در مراسمی مانند سوگواری، باید آیینهایی برآمده از احساسات درونی و واقعی افراد باشد، نه ساختگی و سناریوگونه، زیرا در غیر این صورت دوام نخواهد آورد.
در نهایت، این تغییرات و دلایل آن نیازمند بررسی و کنکاش عمیق است. نسل جدید با وجود تفاوتهایش، اهل گفتوگو و تبادل نظر است و شاید بتوان در آینده نزدیک، راهی برای برقراری تعادل میان سنت و نوآوری یافت.