کشف تابلوی ونگوگ در تهران، اسرار آثار گمشده هنرمند
کشف تابلوی ونگوگ در تهران؛ داستانهای ناشناخته و سرنوشت آثار گمشده این هنرمند در ایران
کشف تابلوی ونگوگ در تهران، داستان آثار گمشده و رازهای ناشناخته هنرمند در ایران و جهان را فاش میکند.

مارتین بیلی، روزنامهنگار و کارشناس هنری روزنامه «هنر لندن» است که به تحقیقات درباره آثار وینسنت ونگوگ شهرت یافته است. او علاوه بر مقالاتی که در این روزنامه منتشر میکند، در وبلاگ شخصی خود با عنوان «ماجراهای ونگوگ» داستانهای جذابی درباره آثار این هنرمند روایت میکند. هر جمعه با انتشار مطلبی جدید درباره ونگوگ و آثارش، دنیای هنر را با اطلاعات نو و ارزشمند خود تحت تأثیر قرار میدهد.
بیلی سالها وقت خود را صرف بررسی و تحقیق در مورد آثار ناشناخته و گمشده وینسنت ونگوگ کرده است و توانسته سرنوشت بسیاری از تابلوهای او را کشف و منتشر کند. به همین دلیل است که این روزنامهنگار 77 ساله به عنوان یکی از منابع اصلی در پیگیری آثار ونگوگ در سطح جهان شناخته میشود. مقالات او غالباً به صورت علمی و پژوهشی است، اما بر پایه تحقیقات و کشفیات غیررسمی استوار است که به عنوان اسناد معتبر و منبع رسمی محسوب میشوند.
بیلی روش کشف آثار خود را از شایعات و اخبار کوچک و بزرگ شروع میکند. او کوچکترین خبر را پیگیری میکند تا در نهایت به اسناد مهم و قابل استناد برسد. این رویکرد او را به مرجعی مطمئن برای حراجهای بزرگ جهانی مانند ساتبیز تبدیل کرده است؛ جایی که قبل از فروش آثار ونگوگ و برای تأیید اصالت آنها، از نظرات او بهرهمند میشوند. برای مثال، درباره سرنوشت تابلوی «زنی در غبار جنگل» که خبر فروش آن در حراج ساتبیز 2025 در مقاله او در «هنر لندن» منتشر شد، جز بیلی، مرجع دیگری وجود نداشت.
در گزارشی درباره فروش این اثر در ساتبیز، مارتین دیلی خبر جالبی را به ما داد؛ این تابلو از مجموعهداری در تهران خریداری شده بود. در پی کشف سرنوشت این اثر در تهران، جز بیلی و گروهی که یا مرده بودند یا حاضر به پاسخگویی نبودند، کسی نتوانست اطلاعات بیشتری ارائه دهد. با این حال، دیلی با رویی گشاده به درخواست گفتوگو درباره اثری از ونگوگ که زمانی در تهران قرار داشت، پاسخ مثبت داد. او تأیید کرد که این اثر هفت سال در تهران بوده و بر اساس اطلاعاتی که در اختیار داشت، دوازده سال در مالکیت خانواده فرمانفرمائیان قرار داشته است. دیلی همچنین مجموعهای از اطلاعات مربوط به تأیید اصالت اثر را در اختیار ما گذاشت.
گفتوگوی ما تنها محدود به تابلوی «زنی در غبار جنگل» نبود؛ بلکه درباره سرنوشت آثار دیگری که توسط او کشف شدهاند، صحبت کردیم. آثاری که در گذشته در تهران بوده و اکنون در نقاط مختلف جهان پنهان ماندهاند. او که همواره مشتاق کشف آثار ناشناخته است، از انگیزهاش برای یافتن این آثار گفت تا بتواند آنها را شناسایی و معرفی کند. بیلی امیدوار است پس از انتشار این گزارش، مجموعهداران ایرانی نیز به اشتراک گذاشتن آثار ونگوگ در مجموعههای خود ترغیب شوند.
او معتقد است هنوز آثاری از وینسنت ونگوگ وجود دارند که کسی از آنها خبر ندارد؛ آثاری که در مجموعههای خصوصی در سراسر جهان قرار دارند و به دلیل بیخبری و سکوت، بخشی از تاریخ هنر را تشکیل میدهند. نمونهای از این اثر، تابلوی تازهفروخته شده در ساتبیز است که پس از نزدیک به 40 سال، به عنوان حلقه مفقوده در مجموعه آثار مارینا پیکاسو محسوب میشد.
چند سال پیش، نمایشگاهی بینظیر در تهران برگزار شد که در آن یکی از آثار ونگوگ از مجموعه ملی ایران به نمایش درآمد. این اثر، «در دروازه ابدیت»، یکی از هفت نسخه طراحی شده با مداد در سال 1882 است. این نسخه، پیش از انقلاب و برای موزه هنرهای معاصر تهران خریداری شده و همچنان در این موزه نگهداری میشود. این اثر، که امضای ونگوگ را دارد، یکی از نمونههای نادر و منحصربهفرد این اثر است.
داستان این تابلو بسیار جالب است. این لیتوگرافی مربوط به سال 1882 است و تصویر مردی مسن را نشان میدهد که با امضای ونگوگ همراه است. در سال 1975، بر اساس پیشنهاد دونا استین، این اثر به قیمت 65 هزار دلار خریداری شد و در نهایت در سال 1977 در موزه هنرهای معاصر تهران قرار گرفت. سفر این اثر از مجموعه نلسون راکفلر به ایران، با توجه به تحولات سیاسی پس از آن، داستانی شگفتانگیز است که در مطلبی جداگانه با عنوان «داستانهایی از ونگوگ در دهه 1350 در تهران» روایت شده است.
در نقش محقق آثار ونگوگ، سوالاتی درباره ارتباطتان با نهادهای ایرانی مانند موزه هنرهای معاصر دارید. آیا در این مسیر موفق به دریافت پاسخهای مناسب شدهاید؟ پاسخ موزهها چه بوده است؟
سعی کردهام با موزه هنرهای معاصر تماس بگیرم، اما نتیجهای نگرفتهام. به دلیل تاریخ پیچیده و ساختارهای موجود، آنها هنوز راهی برای همکاری باز نکردهاند. اگر روزی این فرصت فراهم شود، بسیار مشتاقم اطلاعات بیشتری کسب کنم.
در کشورهای مختلف، بخشی از آثار هنرمندان بزرگ در مجموعههای خصوصی نگهداری میشود؛ ایران نیز از این قاعده مستثنی نیست. آیا تاکنون درباره وجود آثار دیگری از ونگوگ در ایران مطلع شدهاید؟
تا کنون، هیچ اطلاعات موثقی درباره اثر دیگری از ونگوگ در ایران دریافت نکردهام. چه در گذشته و چه اکنون، هیچ نشانهای از وجود چنین آثاری نبوده است. اما با توجه به خریدهای هنری در دهه 70 در ایران، ممکن است برخی آثار پنهان مانده باشند. اگر شما اثری پیدا کردید، بسیار کنجکاو خواهم بود بدانم چه اثری است.
آثار دیگری مانند «زنی در غبار جنگل» چه سرنوشتی پیدا کردهاند؟ آیا گم شدهاند یا در جای دیگری مخفی شدهاند؟
این آثار، به دلیل تاریخچه پیچیدهشان، داستانهای جالبی دارند. در جنگ جهانی دوم، چند اثر ونگوگ گم شدهاند؛ شامل پنج اثر مهم. برای مثال، «طبیعت بیجان با گل خرزهره» (1888) احتمالاً از قلعهای در فرانسه غارت شده است. «درختان با پیچک» (1889) که نازیها آن را غارت کردند و سرنوشت آن نامعلوم است. «هنرمند در راه تاراسکون» (1888) ممکن است در آتشسوزی معدن نمک نابود شده باشد. «راهی در باغ عمومی» (1888) که پس از انتقال به مالک خصوصی، دیگر خبری از آن نیست. و «عاشقان» (1888) که توسط هیتلر و نازیها مصادره شد. شاید برخی از این آثار یا آثار مشابه هنوز در جای دیگری مخفی مانده باشند.
وقتی آثار ونگوگ مانند «زنی در غبار جنگل» در حراجهای معتبر جهانی عرضه میشوند، شما چه نقش و تاثیری دارید؟
در این مواقع، نقش من جمعآوری اطلاعات و تأیید اصالت اثر است. غالباً، از طریق سرنخهای بازار، شایعات و بررسی مدارک مالکیت، به اطلاعات مورد نیاز میرسیم. گاهی اوقات، به صورت تصادفی، سرنخی به دست میآورم یا در آرشیوها و گفتوگو با دلالها و کلکسیونرها، به اطلاعات دست مییابم. در نهایت، با بررسی کاتالوگهای حراج و کنار هم گذاشتن سرنخها، تاریخچه اثر را مشخص میکنم.
آیا در این مسیر از تحقیقات میدانی یا آرشیوی استفاده میکنید؟
همواره آمادهام. در آرشیوها کاوش میکنم، سرنخها را از افراد مختلف پیگیری مینمایم، اما اغلب نیازمند کشفهای جدید هستم که ممکن است زمانبر باشد.
در تاریخچه مالکیت اثر «زنی در غبار جنگل»، اشاره شده که در اختیار کلکسیونرهای معروف بوده است. آیا آثار دیگری از ونگوگ چنین تاریخچهای دارند؟
بسیاری از آثار ونگوگ، از جمله «در دروازه ابدیت» و «عاشقان»، سابقه مالکیتهای جالبی دارند. اغلب در دست اشراف، صنعتگران و حتی نازیها بودهاند. داستان مالکیت آثار ونگوگ، همانقدر جذاب است که خود آثار.
پس، بر اساس دهها سال تحقیق، آثار ونگوگ عمدتاً در اختیار نخبگان، دوستداران خاص هنر و اشراف است؟
نه، حالا علاقهمندی به آثار ونگوگ بسیار افزایش یافته است. جذابیت هنر او دیگر محدود به نخبگان نیست و میلیونها نفر در سراسر جهان، با احساسات عمیق، به دیدن آثارش میپردازند. هنر ونگوگ، به عنوان نمادی از احساسات انسانی، امروز در دلها جای دارد.